تحریف واقعیت، در خدمت کدام حقیقت؟
اندیشه پویا، در پی انتقادهایی که فاطمه صادقی، فرزند صادق خلخالی در گفتگو با محمد مالجو، مطرح کرده نامهای منتشر کرده است که با هم میخوانیم.
گفتوگوی محمد مالجو با فاطمه صادقی دربارهی مصاحبه با اندیشهی پویا را اینجا بخوانید.
اندیشه پویا: در روزهای گذشته «یک فنجان اسپرسو با فاطمه صادقی»، منتشره در شماره ۴۴ اندیشه پویا با بازتابهای مختلفی در فضای مجازی همراه شد و خانم فاطمه صادقی نیز در گفتوگویی به بررسی این بازتابها پرداختند و البته نکاتی را درباره حاشیههای دیدارشان با اندیشه پویا نیز مطرح کردند که توضیح درباره برخی از آن نکات ضروری است.
خانم صادقی متن نهایی «یک فنجان اسپرسو» را به صورت ایمیلی تایید کرده و تنظیم آن را نیز مطابق با دیالوگهای انجامشده، دانسته بودند.
همچنین ایشان پس از انتشار اندیشه پویا نیز به صورت ایمیلی از نتیجه کار تشکر کرده بودند. جالب آنکه خانم صادقی با اشاره به بازخوردهایی که گفتوگویشان در اندیشه پویا داشته، اشاره کردهاند که «محور اصلی آن مصاحبه حتا به همان شکلی که در اندیشهی پویا منتشر شد نیز این است که من میراثدار کسی نیستم. آدم مستقلی هستم و نظرات خودم را دارم. خیلیها این صدا را شنیدند و خیلیها هم نشنیدند.»
با این توضیح، نمیدانیم که در گزارش دیدار خانم صادقی در اندیشه پویا چه چیزی جابجا شده و چرا ایشان به یکباره بعد از برخی حملات نسبت به اظهاراتشان، موضع متفاوتی در قبال اندیشه پویا اتخاذ کردهاند. بگذریم از اینکه برخی اندیشهپویا را هم به تیغ نقد و حمله نواختهاند که چرا تریبون یکطرفه به دست خانم صادقی داده و با ایشان محاجه نکرده است...
اینکه برخی حاشیهپردازیها در گفتوگوی تکیلی خانم صادقی، در خدمت چه هدفی است و قرار است چه باری را از دوش ایشان بردارد، برای ما قابل فهم نیست. باری بر دوش فاطمه صادقی نیست، که قرار بر برداشتن آن باشد؛ اما اگر این حاشیهپردازیها، باری را از دوش ایشان برداشته باشد و به اصلاح موقعیت ایشان کمکی کرده باشد، اندیشه پویا گلایهای ندارد؛ که به قول خواجه شیراز «وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم، که در طریقت ما کافریست رنجیدن» .... باری، پیرو گفتوگویی که خانم صادقی درباره گپ وگفتشان با اندیشه پویا منتشر کردهاند، با عنوان «تاریخ رژه ژنها نیست»، توضیحات زیر لازم به ذکر است:
۱- خانم صادقی با اشاره به دعوت ایمیلی اندیشه پویا از ایشان برای این گفتوگو گفتهاند: «به او نوشتم: اختلافات فکری سر جای خودشان ولی علیالاصول برای مصاحبه با خیلی از نشریهها مشکلی ندارم. از او پرسیدم موضوع گفتوگو چیست و گفتم خط قرمز من برای گفتوگو سانسور است.» لازم به ذکر است که خانم صادقی در ایمیلی که به دعوت اندیشه پویا پاسخ مثبت دادند، همچنین نوشته بودند: «یک فنجان اسپرسو از بخشهای مورد علاقۀ من در آن است و همیشه با لذت میخوانمش. البته هرگز فکر نکرده بودم که خودم سوژۀ این بخش باشم» و همچنین اضافه کرده بودند که «من تقریباً برای گفتوگو با هیچ نشریهای مانعی ندارم. اندیشه پویا که برایم جای خاص خود را دارد و سوای همه چیز به دلایل زیادی دوستش دارم. بنابراین علی الاصول مانعی برای گفتگو ندارم.» بنابراین از خانم فاطمه صادقی به صورت ایمیلی برای حضور در بخش یک فنجان اسپرسوی اندیشه پویا دعوت به عمل آمد، و نه برای حضور در یک گفتوگو با موضوع مشخص یا یک میزگرد. و خانم صادقی با اعلام اینکه «یک فنجان اسپرسو از بخشهای مورد علاقۀ من در آن است و همیشه با لذت میخوانمش» نه تنها حضور در این بخش را پذیرفته بودند که طبعا با آزاد بودن سوژههای گپوگفت و روالِ رواییِ این بخش آشنایی کامل داشتند.
۲- موضوع پیشنهادی برای گپوگفت با خانم صادقی همانی بود که گزارش «یک فنجان اسپرسو با...» بر اساس آن نوشته و تنظیم شده بود، و در ایمیل اولیه به ایشان چنین تعریف شده بود: «حرف زدن درباره گذشته و امروز و آینده... هم میشود روی سوژهای خاص فوکوس کرد و هم درباره چند موضوع حرف زد.» خانم صادقی گفتهاند که «هیچ صحبتی از پدرم در بین نبود و من اطلاع نداشتم که قرار است از این مسائل صحبت به میان بیاید، وگرنه به سیاق همیشه رد میکردم.» لازم به ذکر است که خانم صادقی در طول گفتوگو با رضایت کامل به سوالات پاسخ دادند و اکراهی نسبت به صحبت کردن درباره پدرشان نداشتند، گفتوگو با رضایت کامل طرفین پایان یافت؛ و به رغم دعوت خانم صادقی برای وصل کردن اسپرسو به ناهار ظهر، متاسفانه به دلیل ضیق وقت، دیدار دوستانه و ناهار به زمان دیگری موکول شد. بنابراین هیچ گلایه و ناراحتی از شیوه برگزاری این گپوگفت تا پس از برگزاری آن، وجود نداشت.
۳- خانم صادقی اشاره کردهاند که «بعد از اجرای مصاحبه هم کلی جدل داشتم بر سر متن پیادهشده. آنجا هم باز بهکرات خلف وعده کردند.» این درحالیست که بنابر توافق، متن گزارش برای خانم صادقی ایمیل شد و هیچ خلف وعدهای در کار نبود و وقتی خانم صادقی در ایمیلی نسبت به تنظیم گزارش نکاتی را متذکر شدند، اندیشهپویا در گفتوگوی تلفنی متعهد به اعمال اصلاحات مدنظر ایشان شد. این اتفاق نیز افتاد؛ و متعاقبا که خانم صادقی بازبینی مجدد متن نهایی را خواستار شدند، به رغم ضیق وقت، چاپ مجله تا بازبینی مجدد و تایید ایشان به تعویق افتاد. خانم صادقی نیز متن اصلاحشده را در ایمیلی تایید کردند و نوشتند: «متن را دوباره خواندم. ممنونم که آن را مطابق دیالوگهای آن روزمان اصلاح کردید.» بنابراین اشاره خانم صادقی به «بعد از کلی کلنجاررفتن» اشاره نادرستی است. خانم صادقی تصحیحی را خواستار نشدهبودند که اعمال نشود یا در برابر اعمال آن مقاومتی صورت بگیرد.
۴- خانم صادقی اشاره کردهاند که به مرور «به این نتیجه رسیدم که هدف از اجرای این گفتوگو دو چیز بوده: یکی فروش مجله با یک سوژهی داغ و دوم هم تخریب شخصیت با القای این تصور که این زن اگر نقد میکند به این علت است که یک زن ستیزه جو و عصبی است که این صفت ژنتیک را از باباش به ارث برده. تا جایی که اطلاع دارم، من احتمالاً از اولین زنان منتقدی بودهام که لیف اندیشه پویا به تنم مالیده شد.» برخلاف گفته خانم صادقی، چنین تصویری به هیچوجه در ذهن دستاندرکاران اندیشه پویا نبوده است، و ایشان نیز حتی تا پس ازچاپ گزارش دیدارشان در اندیشه پویا، نه تنها چنین تصوری نداشتند، که در ایمیلی پس از انتشار مجله، از اینکه اندیشه پویا جلدش را به تصویر یک زن اختصاص داده تشکر و قدردانی کردند، با ابراز خوشحالی از دیدار و گفتوگویی دوستانه در روزهای آینده! خانم صادقی در اظهارات اخیرشان اشاره کردهاند که «بعد از اجرای مصاحبه هم، توی راه برگشت به خانه، با خودم فکر کردم که خواستشان را ناخواسته اجابت کردهام و برخی جنبههای پدرم را از منظر خودم توصیف کردهام. بنابراین بهتر است سخت نگیرم و منتظر بشوم ببینم متن نهایی چطور از آب درخواهد آمد. طبعاً چون باهاشون شرط کرده بودم که باید متن را ببینم، مشکلی نمیدیدم.» معلوم نیست وقتی ایشان، متن نهایی را ملاحظه و تایید، و پس از چاپِ مجله نیز از نتیجه کار اعلام رضایت کردهاند، این روایت چگونه در ذهن ایشان ساخته و پرداخته شده است.
۵- خانم صادقی اشاره کردهاند که «بعد از دیدن عکس روی جلد خیلی تعجب کردم، چون آن عکس مال این گفتوگو نیست و مربوط به میزگردی است در فضای رسمی دانشگاه که چند سال قبلتر برگزار شده بود.» اما چنانکه اشاره شد، ایمیل خانم صادقی پس از انتشار مجله، حاوی هیچ تعجبی نبود، با محبت و تشکرآمیز بود. لازم به ذکر است که وقتی در آرشیو یک نشریه عکسی از یک فرد یا سوژه وجود داشتهباشد، نیازی به عکاسی مجدد نخواهد بود و بنابراین عجیب نیست که عکسی که پیشتر از ایشان گرفته بودیم، مورد استفاده قرار بگیرد.
۶- خانم صادقی برای آنکه صحت و واقعی بودنِ گزارش اندیشه پویا را زیر سوال ببرند، استدلال کردهاند که «در کلِ متن اینطور وانمود شده که خانم شبانی تنها بوده، درحالیکه چنین نبود. آقای خجسته هم در تمام مدت گفتوگو حاضر بود و درواقع بیشتر پرسشها را او پرسید، نه خانم شبانی. البته مثل موارد قبلی نگفته بود که ایشان هم در گفتوگو حضور دارد.» لازم به ذکر است که سازوکار نشریه اندیشه پویا چنین است که سردبیر به فراخور موضوع، در گفتوگوها و میزگردهای مجله، با اعتقاد به کار تیمی در کنار همکاران حضور پیدا میکند. اما آنچه منتشر میشود، نتیجه زحمت و قلم نویسنده آن است؛ بنابراین سردبیر جز در مقام یک مشاور، نقشی در توفیق و موفقیت بخشهای مختلف مجله ندارد؛ خصوصا در بخش «یک فنجان اسپرسو» که از بخشهای شناسنامهدار اندیشه پویا است. طبیعتا سردبیر در این نشستها سوالها یا محورهایی را در جهت پیشبرد بحث مطرح میکند اما گزارش نهایی به قلم و ابتکار نویسنده مجله آماده میشود.
و البته لازم نیست نام سردبیر ضمیمه هر نوشته و گزارش و گفتوگویی در مجله باشد. بگذریم از اینکه، ذکر نشدن نام سردبیر در گزارش یک نشست، چه کمکی یا چه مشکلی برای خانم صادقی ایجاد میکند؟ خانم صادقی اشاره کردهاند که «منهای تکهپارههای حرفهای من در لابلای متن که از بستر اصلیشان خارج شدهاند، مابقی آن متن ساختهی تخیل ایشان [نویسنده] است.» پیشتر اشاره شد که خانم صادقی با چارچوب «یک فنجان اسپرسو» آشنا بودهاند و اینکه روایتِ نویسنده گزارش از یک نشست را «تخیل» او بخوانیم، نوعی فرافکنی است که البته در اظهارات خانم صادقی در مراحل تایید و حتی پس از چاپ مجله اشارهای به آن نشده بود.