مقدمه
نزدیک به ۲۴۰۰ روز است که رهبران شریف جنبش سبز، مهندس میر حسین موسوی ۷۵ ساله، دکتر زهرا رهنورد ۷۱ ساله، و آقای مهدی کروبی ۸۰ ساله برای اعتراض به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ در زندان خانگی هستند. این سه رهبر شریف نه محاکمه میشوند، نه آزاد میگردند، و نه حتی برای آنها پرونده تشکیل شده است تا "اتهامات" آنان از نظر حاکمیت روشن گردد. این در حالی است که "پیروز" آن انتخابات محمود احمدینژاد بود که دارای پروندههای فساد بسیاری است، ولی آزاد میگردد و عضو "مجمع تشخیص مصلحت نظام" هم هست، همان کسی که بخاطر او که در آن زمان "عزیز" آیتالله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی بود و نظرات او به نظرات رهبر نزدیک، جنبش سبز سرکوب شد، هزاران نفر دستگیر شدند، صدها نفر شکنجه و زندانی شدند، و دهها نفر جان خودرا از دست دادند.
سه رهبر سالخورده و شریف جنبش سبز از بیماریهای مختلف رنج میبرند. در زندان خانگی بودن، با ماموران امنیتی و زیر دور بینهای امنیتی زندگی کردن، ملاقاتهای کم و تحت نظارت شدید ماموران داشتن، و دسترسی به موقع نداشتن به پزشک، و شاید از همه مهمتر ارتباط نداشتن با مردم همگی از عواملی هستند که انسان جوان و آزاد را هم بیمار میکنند، چه رسد به رهبران سالخورده ما. میر حسین و آقای کروبی هردو در حال حاضر بیمار هستند. آقای کروبی به بیمارستان برده شد، و پس از چند روز دوباره به زندان خانگی برگردانده شد. ولی ایشان در اعتراض به شرایط خود اعتصاب غذای خشک را آغاز نمودند و به دلیل وخامت وضعیت جسمی به بیمارستان منتقل شدند. ایشان، همچون گذشته، اعلام نموده اند که دو خواست اصلی دارند: خروج ماموران امنیتی از داخل منزل، و محاکمه ایشان بر اساس اصل ۱۶۸ قانون اساسی که تصریح دارد که محاکمه باید علنی و در حضور هیئت منصفه و وکیل متهمان باشد.
کینه آیتالله خامنهای نسبت به آقای کروبی
از زمان انقلاب تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ آقای کروبی همیشه یکی از مقامات بالای جمهوری اسلامی بود، و کارنامه ایشان در دهه ۱۳۶۰، بخصوص در ارتباط با عزل زندهیاد آیتالله العظمی حسینعلی منتظری از مقام قائم مقام رهبری به دلیل اعتراض ایشان به اعدام زندانیان سیاسی در ۱۳۶۷ که جنایتی ضدّ بشری بود، جای انتقاد زیاد دارد. ولی آنهائیکه ایشان را از نزدیک میشناسند همیشه بر صداقت، مردم دوست بودن و مهربان بودن ایشان تأکید کرده اند. به گمان نگارنده اکنون نیز زمان آن نیست که به انتقاد از آن کارنامه بپردازیم. آقای کروبی در انتخابات ۱۳۸۴ ریاست جمهوری راه خودرا از آقای خامنهای و "دولت پنهان" جدا نمود، و در حقیقت به دلیل افشا گری درباره دخالت "دولت پنهان" و مجتبی خامنهای، فرزند رهبری، در آن انتخابات کینه آقای خامنهای نسبت به خود را به وجود آورد که پایانی ندارد.
در دور اول انتخابات ۱۳۸۴ در حالیکه در ساعات اولیه شمارش آرا رأی آقای کروبی پس از مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی دوم بود، ناگهان با دستکاری و تقلب رأی احمدینژاد بیشتر شد و او به همراه آقای رفسنجانی بدور دوم انتخابات رفت. پس از اعتراض اولیه به این تقلب و واکنش تند آقای خامنهای به آن، آقای کروبی نامه مفصلی به رهبری نوشت که در قسمتی از آن چنین آمد:
"رای مردم به اينجانب که برخلاف انتظار و بهرغم تلاش گسترده افرادی در نهادهای مختلف برای تخريب پايگاه اجتماعی اينجانب به صندوقها ريخته شد، در حالی بود که بخشهايی از سپاه و بسيج در بسياری از شهرستانها از طريق پرداخت برخی وجوه به بعضی از مراکز و هياتها، آنها را به خدمت گرفته بودند و همچنين با حضور غيرطبيعی بر سر صندوقها، به طور غيرقانونی برای فرد ديگری تبليغ میکردند.
موضوع دخالت احتمالی بخشهايی از سپاه و بسيج را اينجانب قبلاً به صورت حضوری به عرض جنابعالی رسانده بودم و آنگونه که شنيدهام وزرای کشور، اطلاعات و دادگستری نيز طی نامهای آن را به جنابعالی منعکس و خواستار اتخاذ تدابير لازم برای جلوگيری از وقوع آن شده بودند.
آنچه امروز به عرض حضرتعالی میرسانم برای تاکيد بر رای خود نيست زيرا معتقدم ملتايران به خوبی میداند اينجانب منتخب اول آنها هستم و هر چقدر هم که اختيارات نظارتی شورای نگهبان توسط خود آن شورا توسعه يابد، حرکت کودتاگونه آن شورا در اعلام غيرقانونی نتيجهای غير از نتايج اعلام شده توسط وزارت کشور، آن هم در ساعات اوليه بامداد روز بعد از انتخابات، قابل توجيه نخواهد بود و تنها میتوان آن را لطف الهی برای افشای يک برنامه از پيش طراحی شده دانست که قبلاً توسط يکی از روزنامهها ]کیهان[زمينهسازی شده بود....
در قسمت دیگری از نامه آقای کروبی چنین نوشتند:
بهرغم شفافيت مواضع جنابعالی، اخباری مبنی بر حمايت فرزند محترم شما - آقا سيد مجتبی - از يکی از کانديداها منتشر شد که پس از به تواتر رسيدن اين اخبار نگران شدم که مبادا اين موضوع مرتبط با ديدگاه حضرتعالی باشد اما تجربيات سابق و شناختی که از شما داشتم مرا مطمئن کرد که اين موضوع، نظر شخصی ايشان است.
پس از آن هم شنيدم که يکی از بزرگان به جنابعالی گفتهاند که "آقازاده حضرتعالی از فلان شخص حمايت میکند" و شما فرمودهايد "ايشان آقا است نه آقازاده" و به هر حال مشخص شد که آن حمايتها نظر شخصی آقا مجتبی بوده است.
در عين حال کماکان خبرهايی در مورد فعاليت ايشان به نفع يکی از کانديداها ]محمد باقر قالیباف[- که سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره بخت او افول کرد و عنايتها به طرف فرد ديگر سرازير شد - و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کانديدا منتشر شد.
این افشاگری و اختلافات دیگر کینه نسبت به آقای کروبی را در آقای خامنهای ایجاد نمود. بعد از انتخابات تقلبی ۱۳۸۸ و مقاومت رهبران شریف جنبش سبز دربرابر تهاجم و سرکوبی "دولت پنهان،" و فراخوان برای راهپیمایی بهمن ۱۳۸۹، به دستور آقای خامنهای این سه نفر در منازل خود زندانی شده اند. حتی در دوران محمد رضا شاه هم اگر کسی در خانه خود حبس میشد، ماموران در داخل منزل زندگی نمیکردند.
مسئولیت آیتالله خامنهای
در دوران ۲۸ ساله رهبری آقای خامنهای علاوه بر سه رهبر شریف جنبش سبز مرحوم آیتالله احمد آذری قمی، که از روحانیون بسیار محافظه کار و راستگرا بود و در ابتدا از مدافعان رهبری آقای خامنهای نیز بود، و همچنین زنده یاد آیتالله العظمی حسینعلی منتظری که استاد آقای خامنهای بود، نیز در خانه خود زندان شدند که آیتالله آذری قمی در همان حال و بی سر و صدا در سال ۱۳۷۷ فوت کرد. آقای خامنهای نسبت به همه آنها کینه داشت و دارد.
ولی مسئولیت حفظ جان و سلامت رهبران شریف جنبش سبز نیز به عهده آقای خامنهای، و تنها به عهده او است. قدرت بدون مسئولیت بدون معنی است. آقای خامنهای یک دیکتاتور است که ۸۰ درصد قدرت در ایران را کنترل میکند، و خودرا ولی فقیه مطلق میداند. قوه قضاییه را آقای خامنهای کنترل میکند، و صادق لاریجانی رئیس قوه که بدون اجازه آقای خامنهای آب نمیخورد و خود متهم به فساد است، قدرتی ندارد. اصولا صادق لاریجانی جایگاه خودرا مدیون آقای خامنهای است و واضح است که بدون اشاره رهبری کاری نخواهد کرد.
بنیاد گرایان، برای دور نمودن مسئولیت از آقای خامنهای ادعا میکنند که تصمیم به زندانی شدن و آزاد شدن رهبران شریف جنبش سبز با شورای امنیت ملی است. ولی اولا این سه رهبر شریف در دوران احمدینژاد زندانی شدند، و ثانیا حتی اگر شورای امنیت ملی کنونی نیز دستور آزادی این سه رهبر شریف را بدهد، بدون رضایت آقای خامنهای آن تصمیم اجرائی نخواهد شد. بنا بر این آقای خامنهای، و فقط شخص ایشان، هم زندان بان این سه رهبر شریف میباشد، و هم مسول حفظ جان و سلامت آنها.
در مبارزه خود با رهبران شریف جنبش سبز آقای خامنهای کاملا شکست خورده است. نه تنها این سه رهبر شریف حرف خودرا راجع به تقلب در انتخابات ۱۳۸۸ پس نگرفتند؛ نه تنها برای آزادی خود حاضر به "عذر خواهی" و "توبه کردن" نشدند، بلکه همیشه خواهان محاکمه علنی و منصفانه خود با حضور هیئت منصفه و وکلای خود شده اند که اصل ۱۶۸ قانون اساسی خود جمهوری اسلامی بر آن تصریح دارد. آقای کروبی بارها در گذشته گفته بود که قانون اساسی جمهوری اسلامی نیاز به تجدید نظر دارد. حال، با خواست خود مبنی بر محاکمه خود، این سه رهبر شریف نشان میدهند که آقای خامنهای حتی آماده اجرای قانون اساسی کنونی جمهوری اسلامی نیز نیست. این نهایت بی قانونی است، آنهم از طرف کسیکه وقتی میر حسین و آقای کروبی به انتخابات ۱۳۸۸ اعتراض نمودند، تأکید آقای خامنهای، پس از حمایت از "انتخاب" احمدینژاد، بر "پیگیری از طریق مراجع قانونی" بود.
مسئولیت آقای خامنهای محدود به رهبران شریف جنبش سبز نیز نمیباشد. سرکوب آزادیخواهان، بستن و یا محدود نمودن مطبوعات، استصوابی نمودن نظارت شورای نگهبان که به شورای نگهبان قدرت "دولت پنهان" تبدیل شده است، و دخالت سپاه در امور اقتصادی و سیاسی همگی با رضایت و حمایت آقای خامنهای صورت گرفته اند. بنا بر این، مسئولیت هر کسیکه برای اعتراض به چنین کارهای غیر قانونی به زندان افتاده است نیز با آقای خامنهای و فقط شخص ایشان است.
کلام پایانی
توان جامعه مدنی ایران، گسترش وسیع شبکههای اجتماعی، و استفاده از آنها در ایران به حدی رسیده است که حتی بنیاد گرایان و "دولت پنهان" را مجبور به عقب نشینی و پاسخ گویی کرده است. بعد از فرمان "آتش به اختیار" آقای خامنهای به نیروهای فشار و سرکوب، اعتراض در سطح جامعه آنقدر گسترده و سریع بود که آقای خامنهای را فقط پس از چندروز مجبور به عقب نشینی نمود. وقتی نمایندگان گروههای مختلف سیاسی به بیمارستان میروند تا از آقای کروبی دیدن کنند؛ وقتی نمایندگان مجلس در جلسه علنی آن خواهان رسیدگی به اعتصاب آقای کروبی و شرایط رهبران شریف جنبش سبز میشوند، و وقتی برخی از فعالان سیاسی داخل کشور اعلام میکنند که در حمایت از اعتصاب آقای کروبی آنها نیز اعتصاب غذا میکنند، حداقل کاری که از فعالان سیاسی نظیر نگارنده قابل انجام است روشنگری برای همه مردم عادی و ایجاد فشار اجتماعی برای پاسخ گویی توسط آقای خامنهای و "دولت پنهان" است. حتی اگر آقای کروبی به اعتصاب غذای خود نیز خاتمه دهند، از مسئولیت آقای خامنهای برای زندانی نمودن غیر قانونی رهبران شریف جنبش سبز و صدها زندانی سیاسی دیگر، و همچنین حفظ سلامت آنها چیزی کاسته نخواهد شد.
آخرین خبر: آقای کروبی با این قول که ماموران امنیتی از منزل ایشان خارج میشوند به اعتصاب غذای خود پایان داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صفحه فیسبوک نگارنده