شهردار سابق تهران، محمد باقر قالیباف، ملون ترین شخصیت سیاسی جریان اصولگراست که درطی فعالیتهای سیاسی دستکم ۱۲ سال گذشته خود که بخش مهمی از این تلاشها در مسیر رسیدن به پاستور بود این تلون را به نمایش گذاشت. در محافل دانشجویی و به هنگام صحبت با دانشجویان در قامت یک الترا اصلاح طلب ظاهر میشد و درجمع بسیجیان از ضرورت برخورد با جریان اصلاح طلب سخن میگفت و به اینکه با فتنه در سال ۸۸ برخورد کرده بود افتخار میکرد.
در جمع زنان ناگهان مدافع حقوق زنان میشد و از ضرورتهای حضور اجتماعی آنان داد سخن میداد در حالی که وقتی در جمع مدیرانش عکس خداحافظی میگرفت زنی در میان آنان نبود و بدتر از آن برملا شد که بخشنامه تفکیک جنسیتی به دستور او در شهرداری اجرا شده است.
در سالهای حضور مستقیم در عرصه سیاست دوست نداشت که کسی سابقه نظامیاش را یاد آوری کند اما به هنگامه انتخابات در سال ۹۲، گویا ظاهرادر جلسهای خصوصی که درز کرده بود گفته بود من رضا خان حزب الهیام، با این ادبیات ظاهرا میخواست به آیت ا.. خامنهای پیغام بدهد که هم نظامی است و هم حزب الهی، به این معنا که هم به فنون سرکوب وارد است و هم با دغدغههای حوزه و حزب الهیها آشناست غافل از اینکه کسی که خودش سردمدار حزب الهیها ست و اختیارات رضا خان درقیاس با اختیارات او شبیه شوخی است و نظامیان نیز سنگ او به سینه میزنند نیازی به چنین شخصیتی ندارد. به عکس او نیازمند کسی هست که چهره نظامی امنیتی نظام را تلطیف کند نه اینکه بر ابعاد آن بیفزاید. او کسی را میخواست که حرف از دموکراسی بزند اما نظامیان او را احاطه کرده باشند به همین دلیل هم بود که حسن روحانی بر قالییاف پیروز شد.
پیروزی روحانی در ۹۲ فقط مدیون مساله کلید واژه "حملات گاز انبری" نبود بیشتر محصول خواست نظام بود که خواستار چهرهای بود تا نرمش قهرمانانه را به سر منزلِ، برجام برساند و او هم نمیتوانست کسی غیر از حسن روحانی مسئول اسبق پرونده هستهای در دوران محمد خاتمی باشد
قالیباف نه در ۸۴ نامزد مقبول رهبری بود نه در ۹۲ و نه در ۹۶، چون جاه طلبی بیش از حد قالیباف و تلون در شخصیت مانع از این بود که اعتماد به او در کلاس ریاست جمهوری در نگاه آیت ا.. خامنهای درست باشد. در ۹۶ هم فقط آمده بود که به صورت روحانی گِل بپاشد او نیامده بود که گلی طلایی بزند و رئیس جمهور شود چون حریف روحانی رئیسی بود نه قالیباف. خودش هم این را میدانست اما دلخوش به معاون اولی در صورت پیروزی رئیسی بود.
بعد از شکست رئیسی در انتخابات و دلخوری هایی که از کناره گیری داشت در نامهای خطاب به مردم از ضرورت نو اصول گرایی گفت اما از جریان راست کسی او را جدی نگرفت و پیگیر نو اصول گرایی نشد چون تلون برای قالیباف همیشه یک استراتژی سیاسی بوده است اما برای جریان اصول گرا تلون یک تاکتیک....
پیش از انتخابات قالیباف پیامهایی به بیت مخابره کرده بود که با انتشار نوار صوتی آیت ا... منتظری درباره اعدامهای تابستان ۶۷، رئیسی دیگر چهرهای نه گمنام که بد نام است و بهتر است که مبارزه با روحانی بر عهده او گذاشته شود اما قالیباف نفهمید اصول گرایان هر چقدر هم که از خرد سیاسی بی بهره باشند اینقدر میفهمند که جابه جایی استراتژی و تاکتیک در رفتار سیاسی خطرناک است و پیامدهای بدی دارد به همین خاطر است که ترجیح دادند با رئیسی شکست بخورند اما با قالیباف پیروز نباشند. او نهایتا پس از کوششهای بسیار به پارکینگ رهبری رفت " مجمع تشخیص مصلحت نظام".