در سال نودوهشت میلادی عدهای از راست گرایان آمریکایی نامهای به "بیل کلینتون" دررابطه با راهکارهای موجود دخالت نظامی درعراق به نگارش درآوردند، که باپایانِ دوره کلینتون و رویِ کارآمدن "جورج بوش" این نامه با راهکاریش تبدیل به استراتژی آمریکا شد که منجربه تحریم و درنهایت حمله نظامی به عراق مبدل گشت. در ادامه همه افرادی که درآن مقطع این نامه را تنظیم کرده بودند، تمامی آنها در دولت بوشِ پسر مقام و منصبی درکاخ سفید دریافت کردند. یکی از افرادی که جزوی از آن نامه نگاران بود، جان بولتون است.
حال پس از گذار سالها و به آتش کشیدن عراق و خاورمیانه در دولت بوش ودر ادامه دولت اوباما، اینبار جان بولتون نامهای خطاب به ترامپ به نگارش درآورده است و از همان راهکارها یا شبیهِ آنها برای فرار از برجام و فراهم کردن مقدمات تحریمها و دخالت نظامی در ایران سخن گفته است. این نامه که در نشریه ناسیونال ریوو (Nationalrevew.com) با نامِ نحوه خروج (برهم زدن) از "برجام" توسط جان بولتون به نگارش درآمده است. او خطاب به ترامپ گفته است برای برهم زدنِ برجام اکنون یک صفحه نوشته است، و اگر آقای رییس جمهور تمایل داشته باشند این توانایی را دارم که یک کتاب جامع همراه با راهکار تحویل ایشان دهم.
راهکارهای نوشته شده بشکل جامع و خلاصه به شرح زیل میباشد:
یک: آشکارا "برجام" را لغو کنیم، سپس دیگر کشورها مانند انگلستان، فرانسه، آلمان، اسراییل و عربستان هم قانع کنیم که باما همسو شوند.
دو: مستند سازی از طریق رسانهها برای افکار عمومی مردم آمریکا که رژیم ایران چطور و چگونه برجام را نقض کرده است و آغاز جنگ رسانهای که "نقض برجام" توسط ایران به نفع منافع ملی آمریکا نیست".
سوم: ایجاد یک کمپین فوری با اروپا و شرق و تاکید مکرر به آنها که ایران بزرگترین خطر خاورمیانه و جهان است.
چهارم: توسعه و دیپلماسی فوری با متحدان و دوستان آمریکا در جهان و کشورهای حاشیه خلیج فارس
ودر آخر پس از لغو برجام و انجام مراحل فوق، آغاز تحریمهای شدید علیه ایران و در نهایت گزینه نظامی....
دقیقا همان برنامهای که برای حمله به عراق داشتند و انجام دادند، اکنون به دنبال اجرایی کردنِ همان طرح برای ایران نیز هستند.
جان بولتون
سخنی که میتوان با "جان بولتون" داشت اینست که شما یا مغزِ خر خوردهاید و یا قرصهایتان را نَشسته میل کردهاید.
اول اینکه اگر قرار باشد رژیمی چه در ایران تغییر کند مردم آن کشور هستند که تصمیم گیرنده خواهند بود و جوانان "ایران زمین" نه به شما و نه یارانتان اجازه دخالت در امور کشور خود را نخواهند داد.
دوم: اگر قرار است گزینه نظامی در میان باشد بهتر است شما ابتدا کمی از تاریخ ایران را مطالعه بفرمایید، زیاد هم به عقب نروید تا به اسطورههای ملی ما برخورد کنید. همین سی و چندی سالِ پیش هم بخوانید کفایت میکند. راه اندازی جنگ توسط صدام (همان کسی که ابتدا دوست شما بود و بعدها دشمن) علیه ایران را که فراموش نکردهاید!؟
یادتان نرفته است که هشت سال جنگ و کشتار جوانانی که توسط آمریکا و متحدانش جانِ هزاران ایرانی از تمام اقوام (کرد، آذری، لر، بلوچ و...) گرفت، اما یک وجب از آن خاک نصیبتان نشد. پس هرروز صبح که برای اصلاح سیبیل از خواب بیدارشدید، این جمله را چندین مرتبه "بلندبلند" باخودت تکرار کن که "ایران عراق و سوریه نیست".
سوم: اگر شما درحقیقت به فکر رژیم فاسدِ حاکم بر ایران بودید لااقل دلمان نمیسوخت. تجربه دخالت شما در منطقه نشان داده که شما تنها به فکر منافع آمریکا و دوستانتان از اسراییل گرفته تا ال سعود و... هستید. غیر از این بود اکنون عراق، افغانستان، لیبی، سوریه، تونس و... در آرامش بودند. نه اینکه هرماه هزاران نفر توسط تروریستهای تربیت شده خودِ شما (طالبان، داعش، گروهکهای تکفیری و....) کشته و زخمی و آواره شوند.
چهارم: دراصل همین شماها بودید که باعث قدرت گرفتن حاکمیت جمهوری اسلامی شدید. دخالت شما در خاورمیانه بود که موجب شد جمهوری اسلامی بانفوذ خود بهانهای داشته باشد که نیروهای سپاه پاسداران درعراق و سوریه و... حضور پیدا کنند.
فراموش نکنید که شما از پسِ یک گروهک کوچک به نام حزب الله (درجنگ سی وسه روزه) برنیامدید. یادتان نرفته که در اصل شما در عراق، یمن و سوریه شکست استراتژیک خوردهاید!؟
درنتیجه این راهکارها و نامه نگاریها را بهتر است فراموش کنید و به فکر اصلاح سیبیل خود باشید. زیرا احساس میکنم که "سیبیلهای شما مانع ورود اکسیژن به مغزتان شده است". امروز دیگر همانند سالِ دوهزار نیست که شما به راحتی بیایید و چپاول کنید و پایگاههای نظامی خود را مستقرکنید و به تاراج و غارتگری بپردازید. خیر! اینبار دیگر پای خیلی از کشورها و دولتها درمیان است. از سویی افکار عمومی مردم جهان دیگر دستِ شما را خواندهاند و حتی متحدان اروپاییتان، دیگر شما را قبول ندارند.
حال دراین میان عدهای هموطن (قدرت طلب) هم هلهله کنان، ازاین مواضع شادمانند و دراین اوضاع سعی دارند از احمقیت ترامپ و یارانش از آب گل آلود ماهی بگیرند. این افراد و لابیها باشرکت کردن در کنگره آمریکا و سخن گفتن با سناتورهای آمریکایی نقشِ "باقر" را بازی میکنند. فشار بر روی کنگره و ترامپ بابت لغو برجام و عملی شدنِ راهکارهای جان بولتون، اکنون توسط لابیهای ایرانی و اسراییلی به مراتب بیشتر از خودِ سناتورهای آمریکایی ست. در مقاله بعدی نام بسیاری از این لابیها و البته جوجه رسانه هایی که حرفهای اربابانشان را بلغور میکنند را افشا خواهم کرد، تا مردم گرامی ایران وطن فروشان و خائنین به ملت را در خارجِ کشور بهتر بشناسند.