سیاست خارجی ایران نیازمند نگاهی واقع بینانه
"مادامی که ایران یکی از تأثیرگذارترین بازیگردان های جهان، یعنی ایالات متحده را نادیده می گیرد، نمی تواند انتظار روابط عادی با جهان داشته باشد"
شیرین هانتر
منبع : لوبلاگ / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی
روابط تیره میان آمریکا و ایران پس از انتخاب دونالد ترامپ، با سخنرانی وی در مجمع عمومی سازمان ملل و واکنش حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، به بالاترین حد خود رسید.
ترامپ در بخشی از سخنرانی تند خود، اتهاماتی علیه ایران وارد کرد. اکثر این اتهامات بی اساس بوده و یا فقط تا حدی صحت داشتند. آقای روحانی، اظهار داشت سخنان ترامپ در شأن مجمع عمومی سازمان ملل نبود.
رویکرد ترامپ در مواجهه با ایران غیرمسئولانه، بی پروا و غیرقانونی بوده و او باز هم تلویحاً به این نکته اشاره کرد که ایران به شرایط برجام پایبند نبوده است. دولت ترامپ نیز به صورت مکرر به عقب نشینی از برجام، اعمال تحریم جدید علیه ایران و حتی احتمال اقدام نظام این کشور تهدید کرده است.
این سیاست ها باعث افزایش خطر ایجاد درگیری های همه جانبه میان ایران و آمریکا شده است. احتمالا ایالات متحده از چنین مناقشه ای بدون صدمه خارج نخواهد شد، اما بزرگترین بازنده ایران خواهد بود. در واقع اگر چنین اتفاقی بیافتد، درگیری نظامی با ایالات متحده می تواند موجب ایجاد دینامیک هایی شود که تمامیت ارضی ایران و بقای آن را در مرزهای کنونی خود تهدید کند. تجربه عراق، لیبی، افغانستان و حتی سوریه هشداری است به رهبری ایران، نسبت به آنچه می تواند در این کشور رخ دهد. بنابراین، برای جلوگیری از چنین فاجعه بالقوه ای تصمیم با ساختار رهبری ایران است.
ایران باید دیدگاه های خود را در خصوص نقش و عملکرد منطقه ای و بین المللی اش را با قابلیت های خود تطبیق دهد. به طور خاص، حاکمیت ایران باید این تفکر را کنار بگذارد که روحیه انقلابی، می تواند کمبود سلاح های مدرن، به ویژه نیروی هوایی مناسب، سیستم های دفاع هوایی و نیروی دریایی را جبران کند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معتقد است با توسل به جنگ های نامنظم می تواند در یک جنگ طولانی و فلج کننده، با ایالات متحده رویارویی کند. اما چنین جنگی ایران را خسته کرده و مشکلات آن را وخیم تر خواهد کرد.
به علاوه این طرز تفکر که ایران باید با آمریکا در خاورمیانه و فرای مرزهای خاورمیانه، خصوصا در مورد مسائلی که به امنیت این کشور و دیگر منافع ملی آن مربوط نیست، درگیر شود باید کنار رود. تا کنون، این سیاست منجر به آن شده که ایران اساسا حتی به کوچکترین همسایگان خود نیز باج بدهد. همه آنها، از پاکستان تا ترکمنستان، از مشکلات ایران با آمریکا برای گرفتن امتیازات از تهران سوءاستفاده می کنند. متاسفانه حاکمیت ایران که با آمریکا به دلیل بی احترامی با کرامت ملی ایران مقابله می کند، زمانی که رئیس جمهور ترکیه به صورت آشکارا به ایران و ایرانیان توهین می کند، یا پادشاه سعودی، ایران را ماری می داند که باید سرش را قطع کرد، ساکت می ماند.
دولت ایران باید فرای هرگونه اهداف ایدئولوژیکی مانند آزادی فلسطین یا مبارزه با امپریالیسم بین المللی، به دنبال بقای ایران باشد. اکثر مشکلات ایران، از این جنبه ایدئولوژیکی رفتار این کشور و عدم تعهد کافی نسبت به منافع ملی ایران سرچشمه گرفته است.
مادامی که ایران یکی از تأثیرگذارترین بازیگردان های جهان، یعنی ایالات متحده را نادیده می گیرد، نمی تواند انتظار روابط عادی با جهان داشته باشد. سرانجام ایران باید بداند که نمی تواند از دیگر کشورها انتظار داشته باشد از منافع آن حمایت کنند. بلکه تنها حاکمیت ایران این مسئولیت را بر عهده دارد.
زمان زیادی برای تغییر رویکرد ایران باقی نمانده است. بهترین و نخبه ترین افراد این کشور در اولین فرصتی که به دست می آورند، کشور را ترک کرده و در حال آباد کردن دیگر کشورها هستند.
به طور خلاصه، صرف نظر از اینکه آیا ایالات متحده از برجام عقب نشینی کند یا خیر، ایران عمدتا به دلیل ماهیت ایدئولوژیک با چالش های شدیدی مواجه است. مقاومت ایران در برابر گرفتن مشاوره از کارشناسان خارجی منجر به تشدید مشکلات زیست محیطی به ویژه کمبود آب در این کشور شده است. تا زمانی که ایران مشکلات موجود را در اولیت قرار نداده و متناسب با توانایی ها و محدودیت های موجود عمل نکند، این مشکلات وخیم تر می شود. ایران نمی تواند انتظار همکاری جهانی داشته باشد و در عین حال عوامل اصلی آن را به چالش بکشد.