به گزارش بی بی سی، فاطمه هاشمی، از چهرههای سیاسی اصلاحطلب و دختر اکبر هاشمی رفسنجانی، میگوید بعد از مرگ آقای هاشمی رفسنجانی همه آنچه او در گاوصندوق و کشوهای دفتر کارش نگه میداشته، به محل نامعلومی برده شده است.
خانم هاشمی در مصاحبهای با روزنامه جهان صنعت، چاپ تهران، گفته است: "همان موقعی که پدرم فوت شدند، آقایان آمدند و هرچه بود و نبود را با خودشان برداشتند و بردند."
او گفته است وصیتنامهای که از اکبر هاشمی رفسنجانی وجود داشته در سال ۱۳۷۹ نوشته شده بود. او میگوید " دقیقا به خاطر دارم که حدود ۴ یا ۵ سال پیش پدرم به همراه مادرم در حال نوشتن وصیتنامهای بودند"، و به گفته او این وصیتنامه تاکنون پیدا نشده است.
فاطمه هاشمی در مصاحبه خود با روزنامه جهان صنعت گفته است آقای هاشمی رفسنجانی "مطالب مهمی را در گاوصندوق و چند کشو نگهداری میکردند و وقتی من به آنجا رفتم تا وسایل پدرم را به خانه بیاورم، با کشوهای خالی مواجه شدم و هیچ چیزی وجود نداشت."
"ما به دنبال وصیتنامه آیتالله هاشمی بودیم و پیش خودمان فکر کردیم که شاید وصیتنامه آنجا باشد، برای همین به دفتر کار ایشان رفتیم تا داخل کشو و گاوصندوق را ببینیم اما دیدیم که کشوها و گاوصندوق خالی است." خانم هاشمی گفته این تصور وجود دارد که فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی به دلیل "اطلاعات مهم و محرمانهای" که گمان میرود از او به جای مانده ممنوع الخروج شدهاند
جهان صنعت ـ ۱۹ دیماه سال گذشته در شب وفات حضرت معصومه (س) و مصادف با سالروز قتل امیرکبیر، آیتاللههاشمی رفسنجانی به علت عارضه قلبی در بیمارستان شهدای تجریش درگذشت. این فوت ناگهانی همه را شوکه کرد، به طوری که باورش برای تمام مردم و حتی بزرگان نظام سخت بود. بعد از فوت ایشان شاید همه منتظر شنیدن یک خبر بودند؛ وصیتهاشمی چه بود؟ توصیهای برای آینده یا هر نوشته دیگری از ایشان زیرا همه آیتاللههاشمی را شخصیتی آیندهنگر میدانستند. این انتظار را شاید خود آیتالله در مردم ایجاد کرده بود و اینکه پسر ارشد نزدیکترین شخصیت به امام و رهبری، آب پاکی را روی دست همگان بریزد و بگوید که «از پدرم وصیتی به جا نمانده است» بسیار حیرتآور بود.
هنوز کفن آیتاللههاشمی خشک نشده بود که دفتر مشاوران رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام بدون هیچ توضیحی پلمب شد و یاسردهاشمی نیز همان زمان در مصاحبهای گفت: «یک کار نسنجیدهای در مجمع اتفاق افتاد و در روز سوم فوت حاج آقا بدون هیچ دلیلی تمامی دفاتر را پلمب کردند و هروقت هم جویا شدیم که دلیل این مساله چه بوده، اعلام کردند از بالا دستور رسیده است. حتی از دفتر مقام معظم رهبری نیز پیگیری کردیم که آنها هم گفتند ما چنین دستوری ندادهایم و آخر هم نفهمیدیم که این «بالا» کجا و چه کسی است! هیچ کس دلیل قانعکنندهای در این خصوص به ما نداد و با اینکار به مشاوران حاجآقا و بنده بیاحترامی شد. حتی آقای شمخانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی هم به بنده گفتند که این کار بدون مجوز ما بوده وکتبا اعلام کردهایم که پلمب باید باز شود.»
همچنین همین چند وقت پیش بود که فائزههاشمی از ممنوعالخروجی تعدادی از خاندانهاشمی خبر داد و این گمان و حدس قوت گرفت که شاید اعضای بیت آیتاللههاشمی از اطلاعات محرمانه و سری نظام باخبر هستند یا اینکه نوشتههای محرمانهای از پدرشان نزد آنها وجود دارد و به همین دلیل است که یاسر هاشمی، فائزه هاشمی، عماد هاشمی، فوادهاشمی و حسن لاهوتی ممنوعالخروج شدهاند.
اما اکنون و در ادامه همه این ابهامات در فضای عمومی و رسانهای کشور، اینبار فرزند دیگر آیتاللههاشمی داستان را به گونهای متفاوت روایت میکند. فاطمه هاشمی از نگاشتن وصیتنامه توسط پدرش سخن میگوید و خالی شدن گاوصندوق آیتالله و همچنین دومین وصیتنامه!
او در ابتدای این گفتوگو درباره ماجرای ممنوعالخروجی خانوادهشان و وصیتنامه گفت: «هنوز در مورد دلیل این مساله پاسخی به ما داده نشده است، اما برخیها حدس میزنند که شاید اطلاعات مهم و محرمانهای از نظام نزد ما وجود داشته و برای همین تعدادی از ما را ممنوعالخروج کردند. این در حالی است که نزد خاندان آیتاللههاشمی هیچ اطلاعات سری و مهم وجود ندارد. همان موقعی که پدرم فوت شدند، آقایان آمدند و هرچه بود و نبود را با خودشان برداشتند و بردند. آیتاللههاشمی در دفتر کارشان که مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده، مطالب مهمی را در گاوصندوق و چند کشو نگهداری میکردند و وقتی من به آنجا رفتم تا وسایل پدرم را به خانه بیاورم، با کشوهای خالی مواجه شدم و هیچ چیزی وجود نداشت. ما به دنبال وصیتنامه آیتالله هاشمی بودیم و پیش خودمان فکر کردیم که شاید وصیتنامه آنجا باشد، برای همین به دفتر کار ایشان رفتیم تا داخل کشو و گاوصندوق را ببینیم اما دیدیم که کشوها و گاوصندوق خالی است.»
فرزند آیتاللههاشمی رفسنجانی درباره اعلام وصیتنامهای که در صداو سیما از سوی محسنهاشمی قرائت شده تصریح میکند: «وصیتنامهای که چند روز بعد از رحلت پدرم در رسانه ملی توسط محسن قرائت شد، مربوط به سال ۷۹ است. یعنی آن وصیتنامه قدیمی بود و آیتاللههاشمی در آن نوشته بودند که «وصیتنامه بعدی را مینویسم»، اما بعد از کلی جستوجو، وصیتنامه بعدی هیچ وقت پیدا نشد. نه در منزل و نه در دفتر کار پدرم هیچ اثری از آن نبود. دقیقا به خاطر دارم که حدود ۴ یا ۵ سال پیش پدرم به همراه مادرم در حال نوشتن وصیتنامهای بودند و حالا خیلی مشتاق هستیم بدانیم که آن وصیت نامه کجاست!»
فاطمههاشمی در بخش دیگری از سخنان خود به بحث اینروزهای کشور و ورود زنان ایرانی به ورزشگاهها هم اشاره کرد و افزود: «مطمئنا بنده هم موافق ورود زنان به استادیوم هستم و اصلا مگر ورزشگاه با پارک یا هنرپیشگی در سینما و تلویزیون فرقی دارد؟ من یکی از موافقان جدی حضور زنان ایرانی به استادیومها هستم و امیدوارم این اتفاق هرچه زودتر رخ دهد. عربستانیها مدتهاست که برای تغییرات اصلاحی در سیستم خودشان تلاش کردهاند و از زمان آقای عبدالله، پادشاه سابق این کشور چنین اصلاحاتی آغاز شد و اجازه ورود زنان به پارلمان را هم دادند اما در حالی که ما در ایران زودتر از عربستانیها اصلاحات را شروع کرده بودیم، سرعت لاکپشتی در تغییرات اصلاحی تا به حال مانع اتفاقاتی قابل لمس و شگرف شده است.
نظر عضو هیات مرکزی حزب اعتدال و توسعه درباره عمل نکردن رییسجمهور به یکی از مهمترین وعدههای انتخاباتیاش که انتصاب وزیر از میان بانوان بود را هم جویا شدیم که پاسخ داد: مطمئنا این جمله معروف روحانی در مجلس که گفتند «دلم میخواست وزیر زن انتخاب کنم اما نشد» را نمیتوانیم باور کنیم. بنده اطلاع دقیقی از اتفاقات پشت پرده ندارم اما چیزی که از ظاهر قضیه میفهمم این است که خود آقای روحانی نخواستند وزیر زنی را معرفی و انتخاب کنند و شاید تشخیص دادند که زنی مناسب وزارتخانههای دولتش نیست. بنده فشاری را برای عدم انتخاب وزیر زن به آقای روحانی ندیدم و اگر چنین فشارهایی وجود داشته باشد حتما در دوران آقای احمدینژاد هم بوده، اما دیدیم که او سه زن را به عنوان وزیر به مجلس معرفی کرد.
فاطمههاشمی در پایان صحبتهایش برای آینده «اعتدال» در کشور ابراز نگرانی میکند و میگوید: «ما هنوز به حد مطلوبی نرسیدهایم که بخواهیم اعتدال را حفظ کنیم و توصیهام هم به رییسجمهور و دولت این است که تنها برای مردم کار کنند و کشور را از این وضعیت نجات دهند تا همه بتوانند طمع رفاه را بچشند.»