تقریباً هیچ راه گریزی از مرحلههای بعد از آگاهی وجود ندارد!
اگر هر چیز دارای چند «مرحله» و بخش است، پس مرحلهی دانستن، «مقدمهای» است برای مرحلهی بعدی! مرحلهی بعدی چیست؟ عمل.
🔹 مرحلهی بعد از «بارداری»، زایمان است!
اگر جنین بیشتر از «مرحلهی بارداری ۹ ماهه»، مثلاً ۱۰ ماه در رحِم باقی بماند، نوزاد «مُرده» به دنیا میآید. اگر جنین در ماه نهم متولد نشود، باید برای مرحلهی تولدش «اقدام» کنند. پس پزشکان با جراحی و سزارین، نوزاد را متولد میکنند. وگرنه تمام صبر و انتظار ۹ ماههی مادر و جنین، به باد میرود.
🔹 آگاهی و دانستن هم، دوران «بارداری ذهن» است و یک مرحله از سیر رشد و تکامل آدمی است. به فصلش «مادر آگاهی»، باید «فرزند عمل» بزاید و به دنیای واقعیتها چیزی اضافه کند. اگر دیرتر از وقت لازم، به مرحلهی «بعد از آگاهی» یعنی «عمل» برویم، و یا اگر اصلاً عمل و اقدامی نکنیم، تمام آن آگاهیها به هیچ هم نمیارزند.
🔹 به لطف همین پنجره که این خطوط را در آن میخوانید، «اینترنت و سرعت تبادل اطلاعات» در این زمانه، موجب شده تا آگاهی ما دربارهی خیلی چیزها، شتاب و سرعت بگیرند و توسعه پیدا کنند.
اگر میوهی این آگاهیها را به فصلش نچینیم و «دانستههای درست» را به مرحلهی عمل و اقدام نرسانیم، میوهی آگاهی بر شاخه درخت پلاسیده میشود و میپوسد. فصل برداشت از دانستهها که سپری شود، آگاهی دیگر چه ارزشی دارد؟
چند مثال بزنم:
🔹 میدانیم سالانه ۵۵/۰۰۰ نفر به خاطر مصرف سیگار و قلیان در ایران میمیرند. این آگاهی مفید است! اما اگر بعد از «آگاهی از این فاجعه» اقدامی نکنیم و مثلاً به ترک دخانیات خود و دیگران همت نکنیم، این آگاهی و دانستن این رقم ۵۵ هزار تلفات، به چه دردی میخورد؟
🔹 آمار مستند میگوید سالانه ۱۷ هزار نفر در تصادفات جادهای میمیرند و بیشتر از ۳۳۰/۰۰۰ نفر مجروح و معلول میشوند! اگر این آگاهی، باعث تغییر در رفتار ترافیکی ما و بهبود ماشین و بهسازی جاده نشود، به چه درد میخورد؟
🔹 فهمیدهایم که سد آبی گُتوند، باعث «شور شدن آب شیرین!» و اتلاف منابع آبی کشور میشود. این آگاهی اگر به عمل نرسد، به چه دردمان میخورد؟
در گام اول باید از مسئولین بخواهیم که اقدام کنند و از ادامهی آبگیری آن سد در جنوب کشورمان جلوگیری کنند. اگر آنها نکردند، باید خود عمل کنیم. وگرنه به زودی در بیآبی میمیریم!
🔹 من هم میدانم «عمل و اقدام» درد دارد! میدانم که هزینه دارد! به خدا که هزینههای سنگینش را هم دادهام! اما هیچ فرد یا ملت موفقی به چیزهای خوبی که امروزه دارد نمیرسید، اگر هزینهاش را نمیداد و دردش را نمیکشید.
🔹 رفاه و پیشرفت امروزه در کشورهای غربی، «محصول» چند قرن تلاش و عمل مردم این سرزمینها به «تکتک» آگاهیهایشان است. آنها وقتی دانستند «تبعیض» بد است، برای حقوق اقلیتها، سیاهان و زنان و دگرباشان «اقدام» کردند. هزینهها دادند. دردها کشیدند. اما عاقبت در آمریکایی که تا ۶۰ سال پیش، سیاهان هیچ حقی نداشتند، یک رئیس جمهور «رنگین پوست» به کاخ سفید راه یافت. و پارسال هم یک «زن» در یک قدمی ریاست جمهوری بود!
🔹 در همین جهان سوم، به چپاول ثروت ملل توسط استعمارگران بنگریم. افرادی مثل گاندی و ماندلا و هزاران نفر دیگر از جان و جوانی خود گذشتند تا ملتها را «آگاه» کنند. ملتهای آگاه شده هم دست به «اقدام» زدند. و در این صد ساله، دهها کشور به استقلال و پیشرفت رسیدند و استعمار و استثمار در آنها پایان گرفت.
🔹 «شعور آگاهی»، با خودش «شور عمل» میآورد! کافی است بدانیم قِرقِره کردن دانستههایی که همه میدانیم، دیگر «اتلاف وقت» است. تکرار «دور باطل» است. باید به مرحلهی اقدام و عمل قدم بگذاریم تا از آنچه آگاه شدهایم نتیجهای بگیریم. با علم به اینکه «عمل و اقدام» هم درد و هم هزینه دارد؛ ولی جهان را جای بهتری خواهد ساخت.
🔹 چشمهی آگاهی، آبی است که فقط تا وقتی زلال است؛ قابل آشامیدن است. ما گاهی با بیمسئولیتی، آب زلال آگاهیمان را در «مرداب بیعملی» میریزیم.
مرحلههای زیستن را باید یک به یک جلو رفت! بعد از آگاهی، عمل است و بعد هم نوبت به «لذت از نتیجه» میرسد.
🔹 همه شنیدهایم: «عالِم بیعمل، همچون زنبور بیعسل است»!
انواع زنبورها، هم «زنبورهای زرد و سرخ بیعسل» و هم زنبورهای کندوی عسل، همگی از «شهد گلها» میچشند! اما همه عسل تولید نمیکنند. زنبورهای زرد و سرخ، مثال «عالمان بیعمل» هستند که شهد شیرین مینوشند، اما فقط وزوز میکنند!
در عوض «زنبورهای کندو» شهد گلهای آگاهی را با عمل، به «عسل» لذیذ تبدیل میکنند!
🔹 شاید شما هم ایمان آوردهاید که فقط یک جا میتوان «سِره» آدمها را از «ناسِره» تشخیص داد: درست یک قدم «بعد از آگاهی»!
بابکداد
۲۰ مهرماه ۹۶
🔹 تلگرام:
🔹 تماس:
مطلب قبلی...
مطلب بعدی...