مقدمه
سرانجام آقای دانالد ترامپ موضع و سیاست خودرا درباره ایران و برجام در سخنرانی روز جمعه ۱۳ اکتبر ۲۰۱۷ برای دنیا تشریح نمود. سخنرانی ایشان همانطور که انتظار میرفت مملو از شعارهای تند درباره ایران، برنامه موشکی آن، حمایت از تروریسم، و ایجاد بی ثباتی در منطقه از طریق "مداخله" در کشورهای خاورمیانه بود. اینها ادعاهای جدیدی نبودند، و حتی دولت پرزیدنت اوباما هم که برای برسر برنامه هستهای با جمهوری اسلامی به توافق رسید، همیشه این ادعا هارا تکرار میکرد. ولی مستقل از درستی و یا نادرستی این ادعا ها، هیچکدام از آنها ربطی به برجام نداشته و ندارند، و رابطه بین توافق هستهای و اینگونه ادعاها خود یک دروغ بزرگ است که تمامی جهان، بجز آمریکا، اسرائیل و عربستان بدان اذعان دارند. بعنوان مثال، اتحادیه اروپا، و بخصوص فرانسه و آلمان، و همچنین بریتانیا با آمریکا درباره سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه تا حدی موافق هستند، ولی مقامات و رهبران این کشور همیشه گفته اند که آن مسائل جدا از توافق هستهای میباشند.
صرف نظر از ادعاهای تکراری، در سخنرانی خود آقای ترامپ دروغ بسیار گفت. البته هشت ماه بعد از آغاز ریاست جمهوری ایشان، و همچنین متجاوز از یکسال کارزار انتخاباتی ایشان، آقای ترامپ بعنوان یک "دروغگوی سریالی" -- کسیکه یکی بعد از دیگری دروغ میگوید -- شناخته شده است، و بنا بر این دروغهای ایشان درباره ایران و یا برجام نیز جای تعجّب ندارد. ولی به دو دلیل بحث درباره دروغهای آقای ترامپ برای توجیه اقدام خود درباره برجام، ضرورت دارد. اول، روشنگری برای آن بخش از مردم ما که با برجام و مفاد آن آشنایی زیادی ندارند و، دوم، یادآوری این موضوع که این سخنرانی مملو از نفرت و جنگ طلبی از طرف شخصیتی است که بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور ایشان را "میپرستند" و او را "فرشته" نجات معرفی میکنند -- همان "مظنونان" همیشگی، از کسانی که به آقای ترامپ نامه نوشتند، تا آنهایی که از تحریم و تهدید نظامی بر ضدّ کشور حمایت کردند، کسانی که برای مداخله به اصطلاح بشر دوستانه در لیبی دست زدند و هورا کشیدند، و همان را برای سوریه تجویز نمودند، با این امید که در ایران نیز همان شود ، و تجزیه طلبان که قبلا "یاداشتهای نیویورکی" مینوشتند و با امپریالیسم "مبارزه" میکردند، ولی زمانیکه پول دریافتی از روزنامه دولتی ایران از کشور قطع شد تجزیه طلب شدند و نوشتند که ایران باید تجزیه شود، "چون کوچک زیبا است، نه بزرگ،" و حال با وقاحت تمام خواهان حمله نظامی به ایران و تجزیه آن هستند .
دروغ ۱: "خلیج عربی"
تنها کسانیکه خلیج فارس ، این شاهراه آبی که دستکم سه هزار سال است با این نام شناخته میشود، را "خلیج عربی" مینامند رژیمهای فاسد عرب درهمان ناحیه هستند. آقای ترامپ، دختر ایشان خانم ایوانکا ترامپ و داماد ایشان آقای جرد کوشنر که دارای منافع اقتصادی بزرگ در امارات متحده و قطر هستند، و میخواهند وارد بازار عربستان نیز شوند، از این نام مجعول استفاده میکنند. و البته ترامپ ایرانی، محمود احمدینژاد، هم در کنفرانسی در آن ناحیه شرکت کرد که در آن از همین نام مجعول استفاده شد و اعتراضی نکرد.
دروغ ۲: بمب گذاری در خوبار در عربستان در ۱۹۹۶ با حمایت ایران انجام شد
این یکی از بزرگترین دروغهایی است که در ۲۰ سال گذشته بارها تکرار شده است. خالد شیخ محمد، "مغز متفکر" حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، و اسامه بن لادن طراح حمله بودند، و شخص بن لادن حتی اعلام کرد ]صفحات ۳۶، ۵۴، ۱۶۸، و ۱۶۹[ که گروه او مسول آن بود.
دروغ ۳: گروههای طرفدار ایران به تروریستهایی که به سفارت آمریکا در کنیا و تانزانیا حمله کرده بودند تعلیم داده بودند
این نیز نه تنها دروغ محض است، بلکه، تا جائیکه نگارنده اطلاع دارد، اصولا اولین باری است که این دروغ مطرح میشود. حمله توسط القاعده انجام شد، که بخاطر آن اف بی ای آمریکا نام بن لادن را برای اولین بار در لیست "ده خطرناکترین جنایتکار" قرار داد. بعد از آن حملات پرزیدنت بیل کلینتن دستور داد که سودان [که تصور میشد که بن لادن در آن زمان در آنجا بود] و افغانستان [که اردوگاههای القاعده در آنجا بودند] بمباران شوند.
دروغ ۴: بعد از حمله ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ عناصر القاعده در ایران بودند
این ادعا نیمه دروغ و نیمه درست است. نیمه صحیح آن این است که بعد از حمله آمریکا به افغانستان تعدادی از عوامل مهم القاعده، از جمله پسر او، در سال ۲۰۰۲ به ایران فرار کردند. ولی نیمه دیگر داستان که خیلی مهم تر است هیچگاه گفته نمیشود. عوامل القاعده در ایران دستگیر شدند، مقامات اطلاعاتی آمریکا در آن زمان تصدیق کردند که عوامل القاعده در حصر هستند، و پورتر گاس، مدیر سازمان سیا در آن زمان نیز حبس آنهارا تأیید نمود. بعد از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ جمهوری اسلامی در ماه دسامبر آنسال به آمریکا پیام داد که حاضر است آنهارا با رهبری مجاهدین مبادله کند، ولی چون دولت پرزیدنت بوش پسر میخواست از مجاهدین بر ضدّ ایران استفاده کند، حاضر به این مبادله نشد. آقای کمال خرازی وزیر خارجه دولت آقای سید محمد خاتمی در آن زمان اظهار داشت که ایران اطلاعات زیادی درباره اعضای زندانی شده القاعده در ایران در اختیار عربستان قرار داده است. ایران یکی از مهمترین عوامل زندانی شده القاعده در ایران، خالد بن عوده بن محمد الحربی، را تحویل عربستان داد. بقیه عوامل القاعده نیز به تدرج تحویل کشورهای خود شدند. گفته میشود جمهوری اسلامی به پسر بن لادن اجازه داد تا از ایران خارج شود، چون آمریکا حاضر نشد او را با زندانیان ایران مبادله کند، همانطوریکه پرزیدنت بوش روز بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، در حالیکه فرودگاههای آمریکا بسته بودند، اجازه داد که اقوام نزدیک بن لادن با یک پرواز جمعی از آمریکا خارج شوند. پسر بن لادن، سعد بن لادن، بعدها کشته شد.
دروغ ۵: ایران به القاعده و طالبان کمک میکند
این هم دروغ است. هر دو گروه تروریستی از شیعیان، بخصوص ایران، متنفرند. هیچگونه سندی درباره کمک ایران به القاعده وجود ندارد. چندی پیش روزنامه نیو یورک تایمز گزارش داد که اگرچه طالبان از ایران متنفر است، ولی روسیه و ایران هر دو با آنها در تماس هستند. ولی این روزنامه تنها منبعی بوده است که چنین ادعایی کرده است، و هیچگونه سندی درباره آن وجود ندارد. قطر، متحد غرب و کشوری که در آن آمریکا و بریتانیا هردو دارای پایگاه هوایی بزرگ هستند، با طالبان روابط دارد و به آنها اجازه داده است که در آن کشور دفتر داشته باشند.
دروغ ۶: توافق به ایران ۱۰۰ میلیارد دلار داد
هم رقم مبلغ دروغ است، و هم منبع پول. رقم واقعی حدود ۵۵ میلیارد دلار است [ترامپ قبلا ادعا میکرد ۱۵۰ میلیارد دلار است] که پول خود ایران بود که از محل صادرات، بخصوص نفت، بدست آورده بود، ولی در بانکهای اروپایی منجمد شده بود. ترامپ طوری ادعا دارد که گویی دولت آقای اوباما ۵۵ میلیارد دلار از پول آمریکا به ایران کمک کرد.
دروغ ۷: ایران ۱.۷ میلیارد دلار پول نقد بعنوان تصفیه حساب دریافت کرد
این هم دروغ است. پیش از انقلاب در ۱۹۷۹، ایران در بانکهای آمریکا حسابی داشت که پول اسلحههای خریداری شده از آمریکا توسط رژیم محمد رضا شاه از آن حساب پرداخت میشد. در ماه آوریل ۱۹۸۰، زمانی که پرزیدنت جیمی کارتر روابط سیاسی آمریکا را با ایران قطع کرد و اموال ایران در آمریکا را منجمد نمود، آن حساب ۴۰۰ میلیون دلار پول داشت. بعد از توافق هستهای آن ۴۰۰ میلیون دلار بعلاوه ۱.۳ میلیارد دلار سود آن از ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۵ به ایران بازگردانده شد. به زبان دیگر، این پول ایران بود که به کشور بازگشت، ولی ترامپ طوری ادعا دارد که گویی دولت اوباما ۱.۷ میلیارد دلار به ایران بخاطر مذاکرات پول داد.
دروغ ۸: ایران برجام را نقض کرده است
این دروغ محض و خالص است. از زمان امضای برجام آژانس بینالمللی انرژی هستهای ۸ بار گزارش داده است که ایران تمامی تعهدات خودرا انجام داده است. ساعتی بعد از سخنرانی آقای ترامپ در ۱۳ اکتبر آژانس دوباره در بیانیهای اعلام کرد که ایران به تعهدات خود وفادار مانده است.
دروغ ۹: ایران بازرسان آژانس را ترسانده تا از اختیارات خود برای بازرسی استفاده نکنند
اینهم دروغ محض است. هیچگونه گزارشی درباره این ادعا وجود ندارد که هیچ، آقای یوکیا آمانو مدیر آژانس یکی از سختگیرترین مدیران آژانس درباره ایران است که نگارنده خود دوبار در گذشته در دو مقالهٔ انگلیسی، اینجا و اینجا، از ایشان به شدت انتقاد نمود. ولی آقای آمانو هرگز چنین ادعایی نکرده است.
دروغ ۱۰: مقامات و رهبران نظامی ایران بارها گفته اند که اجازه نخواهند داد که آژانس از سایتهای نظامی ایران بازرسی کند
این نیز دروغ است. سایت نظامی پارچین، که مورد سو ظنّ غرب بود، دستکم چهاربار مورد بازرسی قرار گرفته است ، دوبار در ۲۰۰۵ و دستکم دوبار بعد از برجام. در عین حال، ایران پروتکل الحاقی را امضا کرده است و بنا بر این آژانس میتواند از هر جایی دیدن کند، حتی اگر سرزده و ناگهانی باشد. از زمان امضای برجام آژانس ۴۰۰ بار تاسیسات ایران را مورد بازرسی قرار داده است، که ۲۵ بار آن سرزده بودند. کاری که آژانس نمیتواند انجام دهد تقاضای بازرسی از یک سایت نظامی بدون سند و دلیل است، که تازه در آن مورد، اگر ایران تقاضا را ردّ کند، کمیسیون اختلافات برجام به موضوع رسیدگی خواهد کرد و تصمیم آن برای هر هفت کشور لازم الاجرا است.
دروغ ۱۱: برنامه موشکی ایران نقض "روح" برجام است
این ادعا ساختگی است، و فقط ترامپ و نئوکانها آنرا تکرار میکنند. متن ۱۵۹ صفحهای خود برجام حاوی حتی یک کلمه درباره برنامه موشکی کشور نیست. قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل نیز به ایران دستور نمیدهد که این آزمایش هارا متوقف کند، بلکه از ایران میخواهد که [بطور داوطلبی] اینکار را انجام ندهد. قطعنامههای قبلی شورای امنیت درباره برنامه هستهای به ایران دستور داده بود که آزمایشهای موشکی خودرا متوقف کند، ولی آن قطعنامه هارا قطعنامه ۲۲۳۱ لغو نمود.
در عین حال، پاورقی ۳ در ضمیمه ۵ برجام صریحاً هشدار میدهد که "مفاد شورای امنیت سازمان ملل با مفاد برجام یکی نیستند." در نتیجه، برنامه موشکی، مستقل از اینکه خوانندگان گرامی راجع به آن چه عقیدهای دارند، بخشی از برجام نیست.
کلام پایانی
همانطور که ملاحظه میشود، جنگ طلبان آمریکایی با همراهی طرفداران ایرانی آنها در پی جنگ با ایران و ویرانی کشور هستند، و برای رسیدن به اهداف خود از گفتن هیچ دروغی واهمه ندارند. موضوع این نیست که نظام ولایت فقیه نقشی در بوجود آوردن این شرایط بحرانی نداشته است. آقای خامنهای و "دولت پنهان" با سیاستهای خود نقش مهمی در بحران داشته اند، و کمترین کاری که کرده اند این است که با شعارهای نابخردانه خود به جنگ طلبان غربی بهانه لازم را برای عربده کشیدن داده اند. موضوع این است که هربار که مردم نجیب ایران فردی را انتخاب میکنند که خواهان مذاکره با غرب، حل مسائل، و کم کردن تنش در منطقه است، آمریکا به جای استقبال از آن با سیاستهای غلط خود فقط به تندروها و رادیکالهای تهران خدمت کرده است. این موضوع هم در دوران ریاست جمهوری مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاد، هم در دوران آقای سید محمد خاتمی، و هم باردیگر در حال حاضر در اتفاق افتادن است. در یک سخنرانی چند دقیقهای رئیس جمهور قدرتمندترین کشور دنیا برای اینکه اقدام نابخردانه و جنگ طلبانه خودرا، که بجز اسرائیل و عربستان تمامی جهان با آن مخالف هستند، "توجیه" کند، دستکم ۱۱ بار دروغ گفت [آقای ترامپ دروغهای دیگری نیز در سخنرانی خود داشت که بدانها پرداخته نشد]. از دروغ گویی این رئیس جمهور نژاد پرست، مهاجر ستیز، و خود-شیفتهٔ همین بس که سه ماه پیش دولت او تائید نمود که ایران به تعهدات خود وفادار است. سوال مهم که باید از خود بپرسیم این است: تمامی این اتهامات را دولت آقای ترامپ فقط در طول سه ماه کشف نمود؟
چهار سال پیش نگارنده در یک مقالهٔ انگلیسی به مناسبت دهمین سال هجوم غرب به عراق نوشت که بزرگترین برنده آن هجوم رادیکالهای تهران و "دولت پنهان" آنها بود که از تهدید دولت پرزیدنت بوش پسر بر ضدّ ایران استفاده نموده، فضا سیاسی را به شدت در دوسال پایانی دولت آقای خاتمی منقبض کرده، با بر روی کار آوردن دولت بی لیاقت و مختنق احمدینژاد ضربتهای بزرگی به کشور و مردم وارد نمودند، و در عین حال نفوذ خودرا در عراق بشدت افزایش دادند. همه این زمانی اتفاق افتاد که دولت آقای خاتمی با آمریکا در هجوم به افغانستان نهایت همکاری داشت، و آقای محمد جواد ظریف نقش بسیار بزرگی در تشکیل دولت وحدت ملی افغانستان داشت، ، ولی آقای بوش به جای استفاده از آن ایران را یکی از سه عضو "محور شیطانی" اعلام نمود، و به تهدید آن پرداخت.
به گمان نگارنده اگر در نتیجه سیاستهای جنگ طلبانه دولت آقای ترامپ به ایران و مردم شریف، صبور، و نجیب آن صدمه رسد، آن به اصطلاح ایرانیانی که هنوز از این دروغگوی جنگ طلب حمایت میکنند به کشور خود و به مردم ایران خیانت کرده اند. این هیچگونه "اما،" "ولی،" "شاید،" و غیره ندارد.
صفحه فیسبوک نگارنده