در هفته گذشته بعد از اعلام این خبر که هاروی واینستین، یکی از فیلم سازان مشهور هالیوود در طی بیست تا سی سال گذشته به آزار جنسی و در مواردی تجاوز به برخی از هنرپیشهها و کارمندانش پرداخته بود، کارزاری بنام "من هم" با هشتگ "می تو" برای اعتراض به آزار جنسی زنان از سوی برخی مردان در محیطهای کار و دیگر مجامع عمومی از آمریکا آغاز شد و بسرعت کشورهایی اروپایی و بسیاری از دیگر کشورهای دنیا را درنوردید. کاربران شبکههای اجتماعی نیز بطور گسترده به این کارزار پیوستند. سازمانهای جامعه مدنی، رساناهای عمومی و در برخی موارد دولتها در حمایت از زنان علیه آزارهای جنسی مردان، وارد عمل شدند. همه واکنشها، اعتراضها و روشنگریها در این مورد البته لازم و مفید است ولی گویا یک چیز کم دارد.
تاکنون حدود ۴۰ زن اعلام کردهاند که مورد آزار و اذیت جنسی از سوی این تهیه کننده بزرگ فیلم در هالیوود قرار گرفتهاند. نگاهی به سخنان افشاگرانه هنرپیشهها یا کارمندانی که بعد از سالها سکوت را شکستهاند گویای رنج و شکایت آنان از سواستفادههای هاروی واینستین به عنوان تهیه کننده فیلم و کارفرمای سابق آنهاست. شرح این است که برای گرفتن نقشی در فیلمی یا از دست ندادن شغل خود در کمپانی واینستین مجبور بودهاند زیر بار درخواستهای جنسی این فیلم ساز بزرگ و سرشناس هالیوود بروند. هرچند شاید برخی در مقام کارمند از روی غم شغل و نان خود زیر بار آزارهای جنسی کارفرمای خود رفتهاند، در این میان اما تا آنجا که از مصاحبههای این زنان برمی آید در طی سی سال گذشته کمتر کسانی بودهاند که عطای مشهور شدن از طریق هالیوود را به لقای رفتارهای زشت هاروی واینستین بخشیده و از همکاری با او دست کشیده باشند. اکثرا ترجیح دادهاند رفتارهای تحقیرآمیز و آزارهای جنسی این تهیه کننده فیلم در صنعت سود آور سینمای هالیوود را تحمل کنند تا زندگی حرفهای موفقی داشته باشند. نهایتا بعد از ۲۰ یا ۳۰ سال که بار مالی خود را بسته، آرد خود را بیخته و الک هنری خود را آویخته به فکر اعتراض به غول زمخت و متجاوز هالیوود افتادهاند.
هاروی واینستین
اعتراض و کارزار "می تو" گرچه فریادی است نو برای دردی کهنه و از سکوت خلوت صحنه به صحنه واقعی نمایش زندگی آمدن قربانیان است، اما نوعی اعتراض انفعالی است. چون تا آنجا که از مصاحبهها و گفتههای این زنان هنرپیشه برمی آید تاسف و اظهار پشیمانی از اینکه راه قبول تحقیر جنسی برای رفتن بر روی پرده شهرت را انتخاب کردند، نمیبینیم. یکی از نکات شگفت انگیز ماجرا این است که ظاهرا خیلیها در اطراف هاروی واینستین از کارهای او رفتارهای او با زنان کارمندش یا داوطلبان رلها در فیلمهایش خبر داشتهاند اما گویا مانند یک سکت بسته که اسراری را در خود نگه میدارند، این شایعات در حقیقت اخبار واقعی بودهاند را علنی نمیکردهاند. فردی برای اینکه فیلمش ساخته شود و دیگری برای اینکه نقشی به او محول شود. برای ارائه فیلمی اسکارپسند و جذاب در روی صحنه نشان داده میشد که بازی رویایی اما زیبا پیش میرود، در پشت صحنه اما بازی واقعی ولی کثیف جریان داشت. تازه گویا این سکوتِ خفت انگیز برای شهرتِ ثروت انگیز به زنان نیز ختم نمیشده است. کوئنتین تارانتینو کارگردان برجسته و سرشناس امریکایی نیز اعتراف کرده است که از آزارهای جنسی هاروی واینستین خبر داشته و میدانسته که موضوعات مطرح شده پیرامون او بیش از شایعه هست، چراکه هاروی واینستین تلاش کرده بود دوست دختر تارانتینو را نیز مورد سوءاستفاده جنسی قرار دهد. تارانتینو در این میان تاکنون تنها کسی بوده است که از اینکه در آن زمان واکنش نشان نداده و به همکاری خود با واینستین پایان نداده، ابراز تاسف کرده است. شاید او نیز اکنون که مشهور گشته چنین سخن میگوید و آن روزها که برای ساختن فیلمهایش چشم امید به سرمایه گذاری هاروی واینستین داشت، چشمش را بر آزارهای او حتی نسبت به دوست نزدیک خود، بست.
کارزار "می تو" فعالیتی است اعتراضی به سوءاستفادها و آزارهای جنسی بازی چینان، اما بر هم زدن بازی ثروتمندانِ بانفوذ نیست. شکوه و شکایت زنان قربانی هست، فریاد و پشت پا زدن فعالانه به شرایط تحمیلی قدرتِ سرمایه و مردانه، اما نیست. صدای اعتراض در پایان عمر هنری هست، فریاد تغییر در آغاز عمر هنری اما نیست. جنبش اعتراضی زنان آنگاه زیباتر و موثرتر میبود که زیبارویان هالیوود با داشتن استعدادهایی که همه امکانات ستاره شدن را به آنها میدهد، به میهمانی زشت هالیوود به میزبانی واینستینها پشت پا بزنند. ستاره هالیوود نشوند اما به سان خورشید اعتراض زنانه طلوع کنند. کسانی که هنر تبدیل "می تو" به "نات می" را داشته باشند. بی شک هستند زنانی نیز که چنین کردهاند و شاید در آیندهای نه چندان دور صدای آنها را بشنویم.