شرق ـ لیلا مرگن: رشد سرمایهگذاری در بخش کشاورزی روند مطلوبی ندارد. براساس آمارها متوسط نرخ رشد سرمایهگذاری این بخش در برنامه اول توسعه ١٠,٣ درصد بوده که این رقم در دو سال اول برنامه پنجم، به منفی ١٧.٦ درصد رسیده است. این در حالی است که مقایسه روند سهم ارزش افزوده بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی با سهم سرمایهگذاری این بخش نشان میدهد در بسیاری از موارد، میزان ارزش افزوده ایجادشده در این بخش دو برابر سهم سرمایهگذاری بوده است. بهاینترتیب سرمایهگذاری در این بخش تولیدی از نظر شاخصهای اقتصادی، منطقی است اما دولت برای افزایش تشکیل سرمایه ثابت در این بخش، اقدام عملی انجام نمیدهد. از نظر کارشناسان، بحران آب، مدیریت ضعیف بخش کشاورزی، خردهمالکی، نبود استراتژی مناسب برای بازار محصولات کشاورزی و عواملی از این دست، بخش کشاورزی را به ساختاری سرمایهگریز تبدیل کرده است. ایران که تقریبا در تمام برنامههای توسعه سودای خودکفایی در محصولات کشاورزی بهویژه ١٠ محصول استراتژیک را در سر میپروراند، با کاهش ایجاد سرمایه ثابت در بخش کشاورزی، این هدفش از تحقق دور شده است. نبود سرمایهگذاری در این بخش بدون شک ما را از اهداف برنامههای توسعه که گاهی دستیابی به اهداف آنها با واقعیتهای منابع آبی کشور نیز همخوانی ندارد، دورتر میکند. براساس آمار منتشرشده در کتاب «بخش کشاورزی و منابع طبیعی در برنامه اول تا پنجم» به قلم فردین حقانی که از سوی انتشارات مؤسسه پژوهشهای برنامهریزی و اقتصاد کشاورزی منتشر شده است، نرخ سرمایهگذاری در بخش کشاورزی روندی نزولی طی میکند. آمارهای این کتاب که بر پایه اطلاعات بانک مرکزی با قیمتهای ثابت سال ٨٣ تنظیم شده است، نشان میدهد متوسط نرخ رشد سالانه تشکیل سرمایه ثابت در بخش کشاورزی در برنامه اول توسعه ١٠.٣ درصد بوده است. این رقم در برنامه دوم به ١٤ درصد، برنامه سوم به ٧.٩ درصد، برنامه چهارم به ٥.٧ درصد و در دو سال اول برنامه پنجم به منفی ١٧.٦ درصد رسیده است.
هرگاه بدانیم از نظر بانک مرکزی خرید کالاهای بادوام غیرمصرفی شامل زمین و قلمستان، ایجاد ابنیه، هزینه تعمیرات اساسی کالاهای سرمایهای، اصلاح و عمران زمینهای کشاورزی، توسعه مناطق مشجر، احداث باغ و قلمستان مشروط بر اینکه زمان بهرهبرداری آن بیش از یک سال باشد و خرید دام و حیوان بارکش و... بهمنظور تکثیر در تشکیل سرمایه ثابت ناخالص بخش کشاورزی نقش دارند، این روند منفی رشد سرمایهگذاری ما را نگران خواهد کرد، زیرا آمارهای اعلامشده نشان میدهد احتمالا انجام بسیاری از کارهای زیربنایی در بخش کشاورزی ازجمله تسطیح و نوسازی اراضی -که راندمان این بخش را بهبود میبخشد - و اقدامات زیربنایی بخش کشاورزی، بهدلیل کاهش نرخ سرمایهگذاری مسکوت مانده است. به این ترتیب بدون شک، اثر این رشد منفی بهزودی در تأمین امنیت غذایی کشور خود را نشان خواهد داد. براساس آمارهای منتشرشده در کتاب «بخش کشاورزی و منابع طبیعی در برنامههای اول تا پنجم»، در طول برنامههای توسعه، میزان ارزش افزوده ایجادشده در بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی دو برابر سهم سرمایهگذاری در این بخش بوده است؛ بنابراین اگر میزان سرمایهگذاری در بخش کشاورزی افزایش یابد، این بخش ارزش افزوده بیشتری تولید خواهد کرد. با وجود این به نظر نمیرسد دولت سیاست مناسبی برای تشویق سرمایهگذاری در بخش کشاورزی تدوین کرده باشد تا مانع رشد منفی تشکیل سرمایه در بخش کشاورزی شود.
کشاورزی خرد، بحران آب و نبود امنیت سرمایه، عامل سرمایهگریزی
بهدنبال یافتن چرایی سرمایهگریزی بخش کشاورزی با کارشناسان گفتوگو کردیم. به اعتقاد محمدحسین کریمیپور، کارشناس اقتصاد کشاورزی، دلایل متعدد اقتصادی و اجتماعی وجود دارد که مانع تشکیل سرمایههای بزرگ در بخش کشاورزی ایران شده است. او به «شرق» میگوید: در ایران زمین بزرگ و آب کافی غالبا موجود نیست؛ این دو عامل سبب شکلگیری کشاورزی صنعتی و جذب سرمایه در سراسر دنیاست. کریمیپور ادامه میدهد: درحالیکه براساس آمارهای وزارت جهاد کشاورزی متوسط قطعات باغ پسته در ایران کمتر از یک هکتار است، متوسط قطعات باغ پسته در آمریکا بیش از ١٠ ایکر یا ١٥٠ هکتار است. در کانادا حد فاصل تورنتو و مونترال نیز قطعات گندمکاری با ابعاد چنددههزار هکتاری وجود دارد، درحالیکه در ایران پیداکردن قطعات بزرگ مناسب برای گندم، کار دشواری است. طبعا کشاورزی خرد، سرمایهگذاری برای بخش کشاورزی را دچار مشکل میکند، زیرا کارآفرینان بزرگ و سرمایههای خارجی، غالبا جذب تولید صنعتی در مزرعه و باغ با قطعات بزرگ میشوند. او عنوان میکند: در غالب مناطق ایران، بهدلیل سوءتدبیر مدیریتی، مردم به آینده آبی کشور اعتماد ندارند. دولت یازدهم در اولین روز کاری خود قول احیای دریاچه ارومیه را داد و ستادی در اینرابطه تشکیل شد. گفته میشود بودجه نیز به این کار اختصاص داده است، اما امروز به گواه ارقام موجود، وضع دریاچه بهتر نشده است. به گفته این کارشناس اقتصاد کشاورزی در چنین کشوری با فروپاشی ساختارهای آبی، مردم به آینده اطمینان ندارند و نمیتوانند برای افقهای طولانیمدت برنامهریزی کنند، درحالیکه بخش کشاورزی به برنامهریزی در افقهای طولانی نیاز دارد. وی عدم امنیت سرمایه نسبت به متوسط جهان را نیز محدودیت دیگری در راه جذب سرمایه بخش کشاورزی اعلام میکند. کریمیپور ادامه میدهد: یکی از عللی که تمایل بیشتری به دلالی و واردات نسبت به تولید وجود دارد، این است که وقتی در یک شهرستان با استفاده از یک سرمایه بزرگ اقدام به واردات کرده و این کار را به نام ١٠ نفر انجام دهید، کسی متوجه نمیشود چقدر ثروت دارید، اما اگر این سرمایهگذاری در قالب هزار هکتار باغ انگور مدرن باشد یا کشت و صنعت ٢٠هزارهکتاری غلات ایجاد کنید، همه قوای محلی متوجه ثروت عمده شما میشوند و بهاینترتیب دردسرها شروع میشود.به اعتقاد کریمیپور، کشور در مسئله کشاورزی، آب و روستا فاقد برنامه است. ما در کنار تورم برنامهها شامل برنامههای پنجساله توسعه، الزامات سند چشمانداز، ابلاغیههای متعدد مقام معظم رهبری و قوانین بالادستی، با پدیدهای به نام عدم اجرای سیاستها روبهرو هستیم. اجرانشدن سیاستها نیز هیچ بازخواستی برای مسئولان به دنبال ندارد.
نرخ پایین سرمایهگذاری یکی از سه چالش اصلی
ارسلان قاسمی، نایبرئیس کمیسیون کشاورزی و صنایع تبدیلی اتاق ایران، نیز مانند کریمیپور بحران آب را یکی از چالشهای بخش کشاورزی دانسته و افت نرخ سرمایهگذاری بههمراه عدم توجه به بازاریابی داخلی و خارجی را از دیگر چالشهای پیشروی این بخش معرفی میکند. وی به «شرق» درباره دلایل افت سرمایهگذاری در بخش کشاورزی میگوید: سرمایه جایی میرود که احساس امنیت کند. سرمایهگذار باید مطمئن باشد که سرمایه وی با سود بازمیگردد. در بخش کشاورزی با وجود اینکه امکانات فراوانی وجود دارد، اما به دلیل رشد منفی سرمایهگذاری از امکانات روز بهدور هستیم. به گفته قاسمی، عدم توجه به بازار محصولات کشاورزی، شیوع خشکسالی، شرایط اقلیمی نامناسب و مدیریت نادرست در این بخش، سبب شده که علاقه به حضور در بخش کشاورزی کاهش یابد. وی اضافه میکند: ما در ایران ضعف مدیریت داریم، اما درباره بحرانهای اين بخش نیز به مقدار زیادی سیاهنمایی میشود و مسائل این بخش بزرگ جلوه داده میشود. اگرچه مشکلات این بخش بعضا بزرگ است، اما نه به حدی که روی آن مانور داده میشود. بخش صنعت مشکلات بهمراتب پیچیدهتری نسبت به بخش کشاورزی دارد و بسیاری از صنایع ما وارداتی و مونتاژ است، اما با این حجم تبلیغات منفی مواجه نیست. نایبرئیس کمیسیون کشاورزی و صنایع تبدیلی اتاق ایران، این تبلیغات منفی را عامل مؤثری در سرمایهگریزی بخش کشاورزی معرفی میکند.آنچه مسلم است، عدم ورود سرمایه جدید به بخش کشاورزی، ورود تکنولوژی روز به این بخش را با مشکل مواجه کرده و راندمان عوامل تولید در کشاورزی کاهش مییابد. بهاینترتیب، با غیراقتصادیشدن فعالیت در بخش کشاورزی، میزان اشتغال وابسته به آن نیز کاهش یافته و علاوهبر بروز مشکل برای تأمین امنیت غذایی کشور، در آینده با افزایش نرخ بیکاری مواجه خواهیم شد.