روزنامه جوان - در ایران هیچکس مخالف کوروش نیست، آثار تمدنی عصر کوروش از نگاه مقام معظم رهبری «قابل تحسین» و «موجب افتخار» است، اما کوروش نه زیارتگاه است، نه شفا میدهد، نه معنویت تزریق میکند و نه مانند سعدی و حافظ تفریحگاه است و نه اصلاً آنجا مقبره کوروش است.
آنچه امروز و در دو، سه سال اخیر میبینیم یک حرکت اجتماعی یا واگرایی هویتی نیست، بلکه یک رفتار سیاسی است که سلطنتطلبان به كمك شبكههای اجتماعی علیه نظام جمهوری اسلامی سامان دادهاند، به همین دلیل است که حکومت و دولتی که برای کوروش گرامیداشت برگزار کرد و حتی به شکل افراطی بر گردن آن چفیه میانداخت، چنین مراسمی را قبول ندارند.
بزرگترین ظلم به کوروش این است که سلطنتطلبان پشت وی مخفی شوند و بخواهند این میراث ملی را با ناکامیهای خود به كامروایی تبدیل کنند.
درگیر کردن هویت ملی با هویت دینی و برعکس، بازی باخت- باخت به هویت غربی است که ساماندهندگان این درگیری از آبشخور غرب تغذیه میشوند؛ البته ملیگراها در ۱۵۰ ساله گذشته از مبانی معرفتی غرب سیراب شدهاند نه مبانی معرفتی ایرانی- اسلامی...
آنچه قطعی و حتمی است و بر سر آن اختلاف وجود ندارد، این است که تاریخ باستان ایران در همین ۲۰۰ سال اخیر به دست مستشرقین و پشتیبانی پارسیان هند (جریانی که حاضر به پذیرش اسلام نشدند و از ایران به هند مهاجرت و دین و زبان خود را حفظ كردند) نوشته شد و مستشرقین با زیركی عناصری ملی - باستانی را که میتوانست به انشقاق هویتی ایران و اسلام منجر شود، در آن نهادینه کردهاند، بنابراین تاریخ کوروش ۲ هزار و ۳۰۰ سال بعد از تحقق آن ثبت شده است و قابل استناد قطعی نیست، به همین دلیل هر کس از کوروش صحبت میکند واژه «احتمالاً» را از نظر دور نمیدارد.