روزنامه بهار
حدودپنج سال از پایان دولت احمدینژاد و شروع به کار دولت میانهرو حسن روحانی میگذرد. پنج سالی که در آن مانند هر دوره زمانی دیگری فراز و فرودهای گوناگونی را در حوزههای مختلف شاهد بودیم. از تغییر رویکرد در پرونده هستهای و دست یافتن به برجام و رفع تحریمهای اثرگذار تا اندکی تغییر در وضعیت اقتصادی و عبور از مرحله «خیلی بد» و رسیدن به مرحله «بد» ، از نوعی بی تفاوتی دولت در حوزههای فرهنگی و اجتماعی و عدم توجه جدی به مسائل این حوزه تا انفعال و عقب نشینیهای مکرّر و تمام نشدنی در حوزه سیاسی؛ همه و همه تصویری است از کارنامه دولتی که نام «اعتدال» بر خود نهاده است.
یکی از کلیدواژههای مورد استفاده دولتمردان در این چند سال «دولت قبل» بوده است. مسئولان دولتی هنگام مواجهه با بسیاری از نقدها و اعتراضات در حوزههای مختلف با یادآوری عملکرد فاجعه بار دولت قبل منتقدان را به مسئولان گذشته حواله میدادند و به نوعی «دولت قبل» بهانهای شده بود برای توجیه ناکامیها و ضعف ها. جامعه نیز به دلیل آن که وضعیت فاجعه بار دولتهای نهم و دهم را در بخشهای مختلف به خاطر داشت و اثرات سوء آن در زندگی روزمرهشان هویدا بود این توجیه را میپذیرفتند و با مسئولان دولتی نیز همراهی میکردند.
به موازات این مسئله در رسانهها نیز شاهد آن بودیم که تخلفات و مفاسد رنگارنگ رخ داده در آن هشت سال و نقش مسئولان ارشد دولت وقت در آنها یک به یک افشا میشد و پرداختن به این تخلفات سبب آن شده بود که استفاده از توجیه «دولت قبل» بیشتر از پیش خریدار پیدا کند.
آنچه شرح آن رفت را میتوان تصویری از آنچه در دو تا سه سال ابتدای دولت روحانی شاهدش بودیم دانست. اما پرسش اساسی آن است که امروز و با گذشت قریب به پنج سال از انتخاب حسن روحانی هنوز هم باید از «دولت قبل» گفت؟
این نکته درستی است که برخی از خشتهای کج گذاشته شده در آن دولت همچون رشد قارچ گونه موسسات مالی تا سالها همه را درگیر خودش میکند اما آیا به واقع میتوان پذیرفت که همچنان در پاسخ به هر نقدی از عملکرد منفی گذشتگان بگوییم؟
همین پرسش را خطاب به رسانههای جریان اصلاحات نیز میتوان مطرح کرد که آیا وقت آن نرسیده است که اندکی هم به دولت مستقر بپردازیم؟
تا کِی میخواهیم فهرست تخلفات رنگارنگ سران دولت گذشته را به مردم عرضه کنیم؟ آیا به خط پایان این مواجهه رسانهای با دولت گذشته نرسیده ایم؟ محمود احمدینژاد و یاران نزدیک به او با تمام اشتباهات و تخلفات و مفاسد ریز ودرشتی که داشتهاند بیش از چهار سال است که دیگر در قوای سه گانه حضور ندارند و چند سال است که ظاهرا دیگر آن نگاه جایی در قوه مجریه ندارد. در چنین وضعیتی گزارشها و گفتگوهای تکراری درباره مفاسد و تخلفات آن هشت سال که در صفحات نشریات و فضای مجازی به شکل روزانه نقش میبندد چه دردی از مردم و متن جامعه را دوا میکند؟
اگر این مفاسد و تخلفات با مستندات محکمی همراه است که ظاهرا بنابر آنچه نهادهای نظارتی همچون دیوان محاسبات مطرح میکنند این چنین است به طور طبیعی میبایست مسئولان ذیربط برخورد لازم را با رییس جمهور سابق انجام دهند و این تکرار روزانه در خصوص تخلفات آن سالها بیشتر از آن که نشان دهنده فسادستیزی برخی رسانه ها، نمایندگان مجلس و مسئولان دولتی باشد از نوعی فرار رو به جلو حکایت میکند.
برای بخش قابل توجهی از جامعه کنار هم قرار دادن این موضوعات نشانگر آن است که دولت مستقر و رسانهها و سیاسیون همراه آن به جهت آنکه عملکردی متناسب با وعدههای خود نداشتهاند در پی برجستهسازی گذشته و استفاده مجدد ازترفند سیاسی و رسانهای با کلید واژه «دولت قبل» هستند. درباره آن که این تصور از دولت و همراهان رییس جمهور روحانی که در بخش هایی از جامعه به وضوح مشاهده میشود تا چه حد مبتنی بر واقعیت است میتوان بحث کرد اما از این واقعیت گریزی نیست که بخشی از مردم چنین نگاهی را به دولت دارند و همین نگاه سبب کاهش محبوبیت دولت در بین قشرهای مختلف جامعه شده است.
به نظر میرسد که برای عبور از این وضعیت وظیفهای بزرگ بر روی دوش رسانهها قرار دارد، به خصوص رسانههای که در انتخابات در جبهه حامیان دولت قرار داشتند. آنان باید با عبور از کلیشه خسته کننده «دولت قبل» کمی هم از دولت حاضر بگویند و با یادآوری مدام و مداوم وعدهها و برنامههای مطرح شده از سوی رییس جمهور و دیگر مقامات دولتی مشغول پایش و نظارتی دائمی بر عملکرد دولت باشند. نمیتوان پذیرفت که رسانهها در روزهای انتخابات بلندگوی مطرح شدن مطالبات و از طرف دیگر ابزاری برای تبلیغات سیاسیون بشوند اما زمانی که سیاستمداران بر کرسی قدرت تکیه زدند نقش ناظر خود را فراموش کرده و به جای نقد خطاها و ضعفهای دولت مستقر بعد از گذشت زمانی طولانی از پایان دولت گذشته باز هم از «دولت قبل» سخن بگویند.