محمد توکلی
چند روز پیش بود که ولادیمیر پوتین، رییسجمهور همسایه شمالی ایران به کشورمان سفر کرد و با استقبال «خیلی گرم» مقامات ایرانی روبرو شد. رییسجمهور روسیه در سالهای اخیر حتی همان زمانی که کشورش به قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹ رای مثبت داده بود نیز چنین استقبالهای گرمی را از مقامات ایرانی دیده است و این موضوع آنچنان هم برای پوتین غیرمنتظره نبوده است اما برای بخشی از جامعه چطور؟ آیا این روابط گرم و صمیمانه با روسها که روز به روز بیشتر و بیشتر هم میشود برای بخشهایی از جامعه هم قابل قبول است؟
آیا تصمیمگیران کشور نباید اندکی هم نسبت به ابهامات این بخش از جامعه که به هر دلیلی نسبت به روابط ایران با روسیه به دیده تردید مینگرد پاسخگو باشند؟ سفر این دفعه ولادیمیر پوتین به ایران نکته حاشیهای جالبی هم داشت و آن همزمانی این سفر با روزهای منتهی به ۱۳آبان، سالگرد اشغال سفارت آمریکا بود. روزهایی که شاهد تبلیغات سنگین آمریکا ستیزانه از سوی رسانههای جریان رسمی هستیم.
رفتار و گفتار تندروانه دولت دونالد ترامپ نیز بهانه کافی را به دست آمریکاستیزان وطنی داده است تا با یک کاسه کردنترامپ و اوباما و دیگران، هیئت حاکمه آمریکا از ازل تا به ابد را ید واحده نشان دهند. و حتی وارد فاز جدیدی شده و «اروپا و آمریکا یکی هستند» را تبلیغ کنند!حال بیاییم کمی از فضای سیاسی خارج شده و به دانشآموز نوجوانی بیندیشیم که با چشمان خود دارد این صحنهها را یک به یک مشاهده میکند. از آغوش باز ایران برای «برادران» روس تا شعارهای مرگ بر آمریکا در روزهای بعد. این نوجوان به دلیل نوع تبلیغات رسمی که در ایران رایج است قاعدتا تمایل خواهد داشت که «ساز مخالف» بزند و این جا همان نقطهای است که شعار انحرافی و خلاف منافع ملی «مرگ بر روسیه» متولد میشود. ما میتوانیم این شعار و اعتراضات دیگر مانند آن به روابط ایران و روسیه را «آمریکا دوستی» بنامیم و با فرافکنی آنان که چنین میاندیشیند را نفوذی آمریکاییها بخوانیم اما واقعیت آن است که «از ماست که بر ماست»
هنگامی که نه در موضعگیری مسئولان کشور و نه در تبلیغات رسمی موضوع «منافع ملی» مورد توجه قرار نمیگیرد و اصل و اساس انقلاب۵۷ برابر با «آمریکا ستیزی» دانسته شد و هر اتفاقی در طول تاریخ و امروز در هر کجای جهان به آمریکا ربط داده شد به طور طبیعی دانشآموز نوجوان هم دیر یا زود در برابر این نگاه گارد خواهد گرفت و با جایگزینی «شرقگریزی» با «غربستیزی» از آن سوی بام به زمین خواهد خورد. مطلب آخر آنکه اگر در پی آیندهای بهتر هستیم چارهای جز آن نداریم که به جای ستیز با برخی کشورهای جهان، توجه به «منافع ملی» را به دانشآموزان بهعنوان آیندهسازان این سرزمین بیاموزیم.