فريبا کوثری: مردم دوست دارند به پشتوانه مسئولان دلگرم شوند
* خانم کوثری برخی ها به حضور سينماگران در مناطق زلزلهزده معترض بودند. واکنش شما چيست؟
بنا به دعوت «خانه سينما» همراه همکارانم به اين مناطق رفتيم. هرچند هرکدام از ما قصد داشتيم که تنهايي برويم، اما وقتي ديديم چنين حرکت جمعيای پيش آمد، بلافاصله موافقت خود را اعلام کرديم. منتها برخيها اعتراض کردند که حضور شما خودنمايي است. واقعا ما نميدانيم چه کنيم! اگر در صفحات رسميمان فقط عکس ابراز همدردي بگذاريم، ميگويند شما که به آنجا نرفتيد و خودنمايي ميکنيد، اما خودمان هم به آنجا سفر کنيم ميگويند کاري که از دستتان برنميآيد پس چرا ميرويد! درحاليکه ميدانيم نميتوانيم کارهاي بزرگي انجام دهيم، اما هر يک از دوستان و همکاران من با دستپر به آنجا رفتهاند. منتها ما نميخواهيم کمکهايمان را علني بيان کنيم. ما به آنجا رفتيم تا هموطنان عزيزمان بدانند که آنها را فراموش نکردهايم. بالاخره در اين شرايط هر کسي در حد توان خودش بايد کمک کند. توان ما هم در همين حد است. ما هم نگران آن عزيزان هستيم. کمااينکه در تلاش برای خريد کانکس و وسايل گرمايشي براي اين عزيزان هستیم. بااينحال حضور سينماگران در مناطق زلزلهزده از سوي بسياري از مردممان حمايت شد که از آنها تشکر ميکنيم. فقط تنها گلايهمان اين است که مسئولان محترم ميدانند که کشور ما زلزلهخيز است، چرا براي حل اين مسئله کاری نميکنند. مگر پيش از اين شاهد زلزلههاي طبس، رودبار و منجيل، بم، ورزقان و آذربايجان نبوديم و حالا هم امروز زلزله کرمانشاه! هربار شاهد هستيم که رئيس و کارمند ستاد بحران تشکيل ميشود، اما هنگام بروز بلاياي طبيعي نميتوانيم بحران را مديريت کنيم!
* مشاهدات شما در اين زمينه چيست؟
- مثلا بسياري از امدادرسانان عزيزمان يک دستکش و کلاه ايمني نداشتند! آنوقت ميگوييم غافلگير شديم! اگر من خانهام را درست قفلوبست کنم، ديگر دزدي به من نميزند. اگر هم دزدي زد، دليلش اين است که من درست حفاظت نکردهام! من هميشه گفتهام مردم ما در کنار مسئولان خود هستند. بنابراين همانطور که مسئولان ما به پشتوانه مردم دلگرم هستند، مردم ما هم دوست دارند با وجود مسئولان خود پشتوانه قوي داشته باشند.
فاطمه گودرزی: نياز مردم كانكس و وسايل گرمايشی است
* چطور شد که با همکارانتان به مناطق زلزلهزده رفتید؟
- من شخصا دوست داشتم زودتر به مناطق زلزلهزده بروم؛ اما سر صحنه بودم. منتها همکاران لطف کردند و یک روز به من مرخصی دادند تا در کنار همکارانم به مناطق زلزلهزده بروم. هدف هم که کاملا مشخص است؛ برای همدردی با مردم کشورمان همه ما به آن مناطق رفتیم.
جالب است اطرافیان من بهمحض اینکه متوجه شدند قصد سفر دارم، شبانه مبالغی جمع کردند و خودم هم در حد توانایی خرید کردم و با خودمان به آن مناطق بردیم. وقتی از نزدیک ماجرا را دیدم، شاید باور نکنید که مردم از نظر مواد خوراکی و پوشاک اشباع شدهاند.
شخصا دوست داشتم فقط به مناطق شناختهشده و تبلیغشده نروم؛ بنابراین به برخی از روستاها سر زدم. کم نیست؛ ٩٠ روستا آسیب دیده است. برایم جالب بود که در چند روستا لباسها در فضای بیرون روی زمین ریخته شده بود!
* یعنی وسایل بستهبندی نشده بود؟
- نه نشده بود. البته مردم همه این لباسها را با عشق فرستاده بودند که دست دوم هم بود. منتها مردم آنجا از این نظر مشکلی نداشتند.
آنها بیشتر به چه چیزی نیاز داشتند؟
آن روز که ما آنجا بودیم، صبح تا شب هوا گرم بود. طوری که ما هم که لباس گرم پوشیده بودیم، عرق کردیم. شبها مثل تهران خنک بود؛ بنابراین آنها بیشتر به کانکس، وسايل گرمایشی و چراغ خوراکپزي احتیاج دارند.
* آنجا چادر وجود نداشت؟
- بهوفور. من از آنجا کلی فیلم گرفتهام. ارتش و هلالاحمر چادرهای زیادی به مردم داده بودند؛ طوری که مردم در حیاط خانههای نیمهویرانه خود از ترس ریزش ساختمان چادر زده بودند. برخی از افراد هم حدود پنج، شش چادر میگرفتند و با خود میبردند. به همین دلیل معتقدم بیشتر مشکلات معطوف به نبود مدیریت و توزیع کالاها بود.
* مردم دقیقا به چه چیزهایی معترض بودند؟
- وقتی فاجعهای رخ میدهد، طبعا مردم خشم و عصبانیت خود را بروز میدهند که این کاملا درک میشود. واقعا رسیدگی به آنها خیلی سخت است. محلیها میگفتند مثلا زلزله ساعت ٩، ١٠ شب رخ داده؛ اما امدادگران ساعت دوونیم شب رسیدند. يا برای روستاهای لب مرز، ٧٢ ساعت طول کشید که توانستند به مردم کمک کنند؛ بنابراین بخشی از این دیرکردها طبیعی است و بخشی هم به نبود مدیریت درست در شرایط بحرانی مربوط میشود. درباره اینکه گفته میشود برخیها بیش از مایحتاج خود کالا برمیدارند، شاید به این دلیل است که نهایت تا ٢٠ روز مردم به فکر آسیبزدهها هستند؛ اما بعد از مدتی آنها تنها میشوند؛ بنابراین آنها باید به فکر سرمای زمستان تا زمان عید باشند که به نظرم میتوان آن را درک کرد. با همه این حرفها، مردم و ورزشکاران و هنرمندان خیلی خوب همراهی کردند. مثلا آقای خیابانی همراه خود ٢٠ کانتینر کمکرسان آورده بود و خود ایشان با عشق به مردم کمک میکرد.
یکتا ناصر: ترميم بی اعتمادی مردم سالها زمان می برد
* خانم ناصر! چرا و با چه هدفی با جمعی از همکاران به مناطق زلزلهزده غرب کشور رفتید؟
- من هم مثل سایر مردم تحتتأثیر این فاجعه قرار گرفتم و مثل هر انسانی، وظیفه خودم دانستم که از نزدیک با آسیبدیدگان ملاقات کنم، چون عمیقا دوست داشتم در کنار کسانی که عزیزان و خانواده خود را از دست دادهاند، باشم و دلیل دیگر حضورم در آنجا انتشار اخبار متناقضی بود که هم میخواندم و هم میشنیدم و میخواستم خودم همهچیز را از نزدیک ببینم.
البته به دلیل برخی از معذورات نتوانستم زودتر حضور پیدا کنم، اما بالاخره شرایط پیش آمد که در کنار دوستانم به آن مناطق بروم.
* از مشاهدات خود بگویید. مردم در مواجهه با شما چگونه رفتار کردند؟
- با وجود آسیبهایی زیادی که دیدهاند، برخوردي مهربانانه داشتند.
من هم سعی کردم از اوضاع و شرایط آنجا بیشتر مطلع شوم و بدانم مایحتاج آنها چیست. جالب است در مدتی که در راه بودیم، جادهها مملو از ماشین و کانتینرهای کمکرسان بود؛ مثلا مردم از نظر لباس و مواد غذایی اشباع شده بودند، اما مورد سؤالبرانگیز برایم توزیع نامناسب کالاها بود!
* چطور؟
- وقتی ما وارد آن مناطق شدیم، از طرف ارتش، هلالاحمر و جاهای دیگر کمکرسانیهای مؤثری به مردم شده بود و کارهای زیادی انجام داده بودند، اما بهتر بود که توزیع کالاها بهتر صورت میگرفت؛ مثلا یک جاهایی حتی امدادرسانیها خیلی زیاد بود، بهطوریکه برخی از کالاها مازاد به نظر میرسید و برخیها هم به کالاها دسترسی نداشتند!
* به نظر شما دلیلش چه بود؟
- طبعا کشور ما در این مورد دچار بحران مدیریت است، باید بگویم من خودم همواره جزء معترضان بوده و هستم، اما درعینحال متأسفانه انگار باب شده که با وجود کارهای مؤثر، همه باید اعتراض کنیم! معتقدم حقطلبی و اعتراض در جای خود درست است، اما نباید در این شرایط اعتراضات را به کینهورزی تبدیل کنیم.
* دقیقا منظورتان چیست؟
- منظورم این است که در همهجا وقتی شرایط بحرانی و فاجعه به وجود میآید، ممکن است در جاهایی نقصهایی وجود داشته باشد، اما بهجای کمک به مردم آسیبدیده، طرح مسائل سیاسی، تسویهحسابها و زدن همدیگر درست نیست.
* شما به کدامیک از مناطق سر زدید؟
- به بیمارستانی در کرمانشاه رفتیم. همینطور به سرپل ذهاب و روستای ثلاث باباجانی... .
* به ساختمانهای مسکن مهر هم سر زدید؟
- بله.
* ساختمانها خراب شده بود؟
- غیر از خانههای مسکن مهر، خانههای دیگری هم خراب شده. به نظرم در این قضیه نهتنها مسئولان مربوطه، بلکه پیمانکاران، مهندسان و حتی کارگرانی که هرکدام کارشان را درست انجام ندادهاند، مقصرند.
زلزله رویداد تلخی است و با وجود اینکه کشور ما، زلزلهخیز است، اصلا مسئولان به این نکته توجه نمیکنند. متأسفانه یک نوع بیاعتمادی به مسئولان از سوی مردم وجود دارد که سالها طول میکشد تا ترمیم شود. من معتقدم آن مسئولانی که اختلاس کردند، جدا از بحث ضرروزیان به کشور، به اعتماد مردم ضربه بسیار بدی زدند که این مورد از ضرر اولی مهلکتر است. ضمن اینکه هنوز زخم جنگ بر مردمان غرب کشور وجود دارد و حالا باید با مصیبت بزرگی مثل خرابیهای ناشی از زلزله دستوپنجه نرم کنند. بنابراین مسئولان و متخصصان باید به فکر مردم این کشور باشند وگرنه امثال من و مردم نه تخصصی در این مورد و نه دستی بر این آتش داریم.
ظاهرا این جمله که اگر من حق مردم را ضایع نکنم، دیگران ضایع میکنند به جملهای قابل تسری تبدیل شده و همه ما با این عنوان کارمان را درست انجام نمیدهیم! به نظرم این مشکلات ریشهایتر از این حرفهاست؛ باید اساسی و پایهای اصلاح شوند که هم زمانبر است و هم اینکه بهبارنشستن فرهنگ به سالها وقت احتیاج دارد.