زیتون - سینا پاکزاد: گرچه تنها حدود ۳ ماه از آغاز دومین دور ریاست جمهوری حسن روحانی میگذرد اما انتقادها نسبت به عملکرد دولت وی از سوی اصلاحطلبان و حامیان دولت به شکل روزافزونی بالا گرفته است.
بسیاری از اصلاحطلبان میگویند که روحانی پس از پیروزی در جهت وعدههای خود حرکت نکرده و به شکلی معنیدار از آنها فاصله گرفته است.
وعدههای بر باد رفته
روحانی در کارزار انتخاباتی خود مجموعهای از وعدهها را با حامیان خود در میان گذاشت که نوید گشایشهای دموکراتیک را در ساخت سیاسی ایران میداد.
استفاده از اقلیتهای قومی و مذهبی در مناصب بالای مدیریتی و فراهم کردن فضای بیشتر برای مشارکت سیاسی زنان از جمله این وعدهها بود. ایجاد گشایش در فضای دانشگاهها و میدان دادن بیشتر به رسانهها نیز از دیگر وعدههایی بود که حامیان دولت را برای رفتن پای صندوقهای رای مصممتر میکرد.
نتیجه کار تا اینجا اما نه فقط در جهت آن وعدهها نبوده بلکه در بعضی موارد کاملا خلاف جهت شعارهای انتخاباتی بوده است. روحانی هیچ وزیری را از اقلیتهای مذهبی انتخاب نکرد٬ هیچ زنی را برای وزارت پیشنهاد نداد٬ درباره انتخاب وزیر علوم با اصولگرایان مصاحبه کرد و به آیتالله خامنهای باج داد و درباره رسانهها نیز نه تنها گامی به پیش برنداشت بلکه با تصویب لایحه سازمان نظام رسانهای عملا درصدد قبض روح معدود رسانههای مستقل از دولت برآمد.
سیاست یک بام و دوهوای دولت درباره رفع حصر از رهبران جنبش سبز و بیعملی در ماجرای تعلیق عضویت سپنتا نیکنام عضو زرتشتی شورای شهر یزد٬ از دیگر مواردی است که به دلسردی حامیان انتخاباتی روحانی دامن زده است.
دولت در پرونده رفع حصر اگر چه گامهای حداقلی برداشته است اما هنوز این گامها برای برطرف شدن حصر ۶ ساله بسیار کوچک است و تضمینی هم نیست که گشایشهای کوچک کنونی به زمینهای برای رفع کامل حصر منجر شود.
قهر انتخاباتی و آشتی پس از پیروزی
چرخش به راست روحانی زمانی برای حامیان او معنیدارتر شد که وی استراتژی خود را در قبال سپاه پاسداران تغییر داد.
او که در زمان انتخابات با اظهارات منتقدانهاش درباره مانورهای موشکی سپاه و دخالت این نهاد در اقتصاد با حملههای وسیع اصولگرایان روبرو بود٬ به فاصله کوتاهی پس از پیروزی٬ لحن خود را به سپاه نزدیک نزدیک کرد و نقش این نهاد در تمام شئون کشور را مورد تایید قرار داد.
درباره این تغییر فاز روحانی تحلیلهای متفاوتی وجود دارد و بیش از همه بر تحریمهای تازه ایالات متحده علیه سپاه به عنوان یکی از دلایل همسویی روحانی و سپاه تایید میشود.
بر اساس این دیدگاه٬ روحانی ناگزیر بوده که به سپاه نزدیک شود تا در مقابل فشارهای اصولگرایان تاب بیاورد. حتی با فرض درستی چنین دیدگاهی هم نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که نزدیکی روحانی و سپاه به معنی از دست رفتن حمایت بخش وسیعی از هواداران دولت است که انتظار داشتند رییسجمهور به وعدههای خود برای کوتاه کردن دست سپاه از مناسبات اقتصادی وفادار باشد و نقش این نهاد در سیاست خارجی را به وزارت امور خارجه تفویض کند.
سکان دیپلماسی در دست نظامیان
استراتژی تنشزدایی در سیاست خارجی که در دولت نخست روحانی به عنوان برگ برنده کابینه به شمار میرود و با رسیدن به ساحل توافق اتمی عملا یک کامیابی تاریخی را برای این دولت رقم زد٫ حالا دیگر آن فروغ سابق را ندارد.
در حال حاضر تقریبا بر بازیگران منطقهای مسجل شده است که تصمیمگیر نهایی در سیاستخارجی منطقهای جمهوری اسلامی نه وزارت خارجه بلکه سپاه پاسداران و فرماندهان آن هستند. دخالتهای سپاه قدس در عراق و سوریه و یمن عملا باعث شده که هرگونه جهتگیری در روابط با این کشورها به تصمیم فرماندهان سپاه وابسته شود که خود را الزاما متعهد به مشی سیاست خارجی دولت نمیدانند.
بالا گرفتن تنشهای منطقهای و تنش رو به فزونی میان ایران و عربستان هم باعث شده که شانس تهران برای روابط دوستان با همسایگان عرب خود کاهش یابد و حتی خطر جنگ را بار دیگر به عنوان یک خطر قابل اعتنا به سطح محالف دیپلماتیک و رسانهای بکشاند.
تداوم فشارها در شرایطی که دولت دونالد ترامپ یک استراتژی به شدت سختگیرانه را در قبال جمهوری اسلامی اتخاذ کرده است به از دست رفتن فرصتهای بالقوه ناشی از توافق اتمی منجر خواهد شد و سنگر اصلی موفقیت دولت را در معرض تخریب قرار دهد.
وضعیت ناگزیر اصلاحطلبان
اصلاحطلبان حالا رویکرد خود به دولت روحانی را از حمایت صرف به حمایت انتقادی تغییر دادهاند و به نظر میرسد که نمیخواهند سرنوشت خود را با سرنوشت روحانی گره بزنند. برای اصلاحطلبان البته در حال حاضر هیچ جایگزینی هم وجود ندارد.
در شرایطی که کادرسازی در این جریان با انواع محدودیتهای امنیتی روبرو است و چهرههای ارشد آن در معرض انواع تهدیدهای قضایی قرار دارند٬ این شانس که بتوانند به راحتی در زمین سیاست بازیسازی کنند بسیار اندک است.
شاید این انسداد سیاسی برای روحانی هم آنقدرها بد نباشد. او به اتکای همین فضا است که میتواند اصلاحطلبان و بخش وسیعی از بدنه اجتماعی حامی تغییر را علیرغم همه کاستیها و خلف وعدههای دولتاش٬ پشت سر خود نگاه دارد.