Saturday, Dec 30, 2017

صفحه نخست » يادِ عاشقان، رضا مقصدی

Reza_Maghsadi_new.jpg*

*

*

امشب از زبانه‌های آتشم
امشب اين دلِ تپنده‌ی به خون نشسته‌ام
يادِ عاشقانِ سال‌های سر بلندِ دور را
نغمه‌ای، دوباره ساز کرد.

با بلندِ آتشی که در دلم زبانه می‌کشد
در کشاکشم.

امشب اين دلِ مشوّشم
ره، به سوی آرزوی تازه باز کرد.

خونِ من اگر که ريخت
گر سرودِ سينه‌ام دوباره رنگِ غم گرفت
شادیِ زمانه از دلِ اميدوارِ مردمم اگر گريخت-
باغ را به خنده، مژده آوريد
لاله‌های دشت را خبر کنيد
آن بهار ِ بی‌قرار ِ برگ وُ بارِ ما
می‌رسد ز راه.

با دلی پُر از ترانه‌های سبز ِ دوستی
با تنی شکفته از شکوفه‌های عشق
با طراوتی ز خنده‌ی بنفشه‌های صبحگاه.

آه ... ای دلِ غمين! ببين!
امشب از اميدهای تازه، سرخوشم
در سپيده‌های آسمانِ ميهنم
بال می‌کشم.

ای شما بهار را در انتظار !
اين زمان، شکفته‌ام چو باغِ پُرشکوفه‌ی بهار .

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy