Tuesday, Jan 2, 2018

صفحه نخست » بگوئید "مرگ بر روحانی"، بخوانید "مرگ بر حسن روحانی"

ganji_010118.jpgاکبر گنجی - خبرنامه گویا

در مورد حرکت اعتراضی روزهای گذشته ، به کوتاهی چند نکته را ذکر می کنم:

اول- مردم حق دارند که جمهوری اسلامی را نخواهند و هر رژیم دیگری را جایگزین آن سازند. نظام سیاسی باید محصول و مخلوق مردم باشد و آنان آزادانه و رضایتمدانه آن را بسازند.

دوم- مردم حق دارند مطالبات خود را از طریق تجمعات سیاسی بیان کنند. تظاهرات اعتراضی حق مردم است.

سوم- مردم حق دارند به روش های مسالمت آمیز برای گذار از "جمهوری اسلامی" به "نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر" اقدام کنند. نظام سیاسی ای که "واقعیت پلورالیسم"- تکثر واقعی مردم- را پذیرفته و اذعان می کند که مردم ایران یک دست نیستند و به جبهه های متفاوتی تقسیم می شوند که آرمان ها و ایده های متفاوتی را تعقیب می کنند. ادعای یکدستی همه یا اکثریت مردم، ادعایی ایدئولوژیک و نادرست است.

چهارم- هر هدفی از نظر اخلاقی و حقوقی قابل دفاع نیست. هدف دستیابی به "نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر" قابل دفاع است. در چنان رژیمی، نهاد دین از نهاد دولت/رژیم سیاسی جداست.

پنجم- با هر روش و وسیله ای نمی توان به هر هدفی دست یافت. برخی روش ها و وسایل، عاملان و بازیگران را از هدف دور می سازند. عقلانیت عملی- به تعبیر ماکس وبر- تناسب روش ها با اهداف است. توسل به خشونت و به راه انداختن جنگ داخلی، احتمال دارد به سرنگونی رژیم سیاسی مستقر منتهی شود، اما دموکراسی ساز نیست. دموکراسی خواهان مدافع حقوق بشر، نه تنها خشونت و جنگ را تجویز نمی کنند، بلکه با خشونت طلبان و جنگ طلبان در یک جبهه قرار نمی گیرند.

با دروغ گویی نمی توان نظام دموکراتیک عدلانه ساخت:

اولاً: هیچ نیازی به دروغ گویی نیست. برای این که به اندازه کافی "نقض سیستماتیک حقوق بشر" و "فساد" تأیید شده وجود دارد که به آنها استناد شود.

ثانیاً: دروغ گویی را در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ تجربه کرده ایم که چه نتایجی به بار آورد.

ثالثاً: دروغ گویی می تواند کاملاً به زیان حرکت اعتراضی تمام شود، تا جمهوری اسلامی.

ششم- سرکوب رکنی از ارکان رژیم دیکتاتوری است. اگر سرکوب نمی کرد، رژیم دموکراتیک بود. لذا این انتظار که رژیم مخالفان را سرکوب نکند، انتظاری است که با دیکتاتوری ناسازگار است. همه رژیم های غیر دموکراتیک مردم معترض را سرکوب می کنند تا به بقای خود ادامه دهند. مگر السیسی- رئیس جمهور فعلی - در مصر با کودتا در یک روز بیش از یکهزار تن را نکشت که دیده بان حقوق بشر آن را "بدترین کشتار جمعی در تاریخ معصر مصر" نامید؟ دیده بان حقوق بشر در گزارش دیگری آن کشتار را "یک مصداق "جنایت علیه بشریت" و "یکی از بدترین موارد نقض قوانین بین المللی" نامید. مگر دولت میانمار به رهبری آنگ سان سوچی- برنده جایزه صلح نوبل- فقط اخیراً بیش از ۶۵۰ هزار نفر از اقلیت مسلمان آن کشور را با خشونت به بنگلادش نراند؟ ۶۷۰۰ تن از آنان را نکشت؟ هزاران خانه آنها را به آتش نکشید؟ به هزاران زن و دختر تجاوز جنسی نکرد؟ همه اینها گزارش های رسمی سازمان ملل متحد، عفو بین الملل ، دیده بان حقوق بشر، و دیگر نهادهای حقوق بشری اند. کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل اخیراً در مصاحبه با "بی بی سی" گفت:"به نظرم سوچی مجوز سرکوب‌ها را صادر کرده است". با این حال، از دیکتاتوری چون آیت الله خامنه ای و دیگر فقیهان(ابراهیم رئیسی، صادق لاریجانی، محسنی اژه ای، و...) که برنده جایزه صلح نوبل نیستند، چه انتظاری می رود؟

هفتم- مخالفان دموکراسی خواه ملتزم به آزادی و حقوق بشر، در خلأ اهداف خود را تعقیب نمی کنند. در جهان واقع دست به عمل می زنند. اگر به جای نفی خشونت ، از خشونت متقابل دفاع کنند، کشور را به سوی "سوریه ای شدن" می رانند. دموکراسی خواهان و صلح طلبان تحت هیچ شرایطی نباید از خشونت دفاع کنند یا با حرکت هایی همراه شوند که "پیامد ناخواسته" آن سوریه و لیبی دیگری خواهد شد. جمهوری اسلامی دشمنان بسیاری برای ایران ساخته است که با "موجودیت ایران" مخالف هستند. آنان می کوشند تا حرکت اعتراضی مردم به خشونت وسیع منتهی شود، سپس با همین بهانه تحریم های فلج کننده وضع کنند و راه مداخله نظامی را بگشایند(مدل لیبی و سوریه و عراق). دموکراسی خواهان باید مانع چنین امری شوند. نفی مطلق هرگونه توسل به خشونت، استراتژیک است. ایران نه میانمار است، نه مصر و نه ترکیه. سیسی یا محمد بن سلمان سعودی اگر ۱۰ هزار نفر را هم بکشند، آب از آب تکان نخواهد خورد. ترامپ هر روز از سیسی و سلمان به عنوان بهترین متحدان آمریکا یاد می کند. رجب طیب اردوغان تاکنون بارها با افتخار گفته است که بیش از ۱۰ هزار نفر از کردهای ترکیه را کشته ایم. کدام اعتراضی را شما دیدید؟ به بهانه کودتا، بیش از ۱۵۰ هزار کارمند را اخراج کرده، بیش از ۵۰ هزار نفر را بازداشت کرده و ترکیه را به بزرگترین زندان روزنامه نگاران جهان تبدیل کرده است. اما برای ایران برنامه های زیادی ریخته شده است. دموکراسی خواهان ایرانی باید به این مسائل هم فکر کنند.

هشتم- ایران با بحران های بسیاری دست به گریبان است. مسائل و مشکلات اقتصادی واقعاً میلیون ها تن را به زیر خط فقر نسبی و مطلق رانده است. "راست افرطی" تحت رهبری آیت الله خامنه ای تقریباً همه قدرت را در چنگ داشته و حاضر به اصلاحات ساختاری هم نیست. آنان آگاهانه و با برنامه، با علم کردن مسائل و مشکلات اقتصادی کوشش کردند مردم را علیه دولت حسن روحانی بسیج اقتصادی کرده و او را زمین بزنند. حسن روحانی یک دولت ضعیف و ناکارآمد و بسته ساخته است. آنان از نظر اقتصادی پیرو سیاست های "نئو لیبرالی" یا "لیبرتارینیسم" هستند. تجربه آمریکا نشان داده است که سیاست های اقتصادی نئولیبرالی، به بزرگترین تبعیض ها ختم شده و فاصله اقلیت یک درصدی با اکثریت، روز به روز بیشتر می شود. این را با کشورهای اسکاندیناوی مقایسه کنید که دارای بالاترین میزان برابری در جهان هستند.

نهم- راست افراطی(اصول گرایان) خشنود بود که شعار "مرگ بر روحانی" سر داده می شود. هدفشان از "مرگ بر روحانی"، فقط و فقط "مرگ بر حسن روحانی" بود. اما گویی نمی دانستند که حتی یک حرکت صد در صد برنامه ریزی و سازماندهی شده هم پیامدهای ناخواسته ای دارد که ذهن انسانی قادر به پیش بینی آن ها نبوده و نیست. وقتی حرکتی راه افتاد، هر فرد و گروه و حزب و دولتی می کوشد تا از آن برای اهداف و منافع خود استفاده کند. بدین ترتیب بود که جریان معکوس شد و "مرگ بر حسن روحانی" به "مرگ بر روحانی" تبدیل شد و کل روحانیت و آیت الله خامنه ای را نشانه گرفت.

دهم- مطالبه عدالت( رفع تبعیض و نابرابری و بی انصافی و فقدان فرصت و...)، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر، رواداری، حقوق شهروندی و سیاسی، یک امر است و تحلیل جامعه شناختی اعتراض های روی داده، امری دیگر. من قطعاً از اعتراض سیاسی مسالمت آمیز- بدون خشونت- مردم برای دستیابی به این اهداف دفاع کرده و می کنم. اما تعلیل و تبیین این رویداد امر مستقلی است که باید به طور مستند و مبتنی بر داده های واقعی در مورد آن نوشت.

چه علل و دلایلی به این حرکت منتهی شد؟ محرکان آن چه کسانی بودند؟ چه اقشاری از مردم در این حرکت شرکت دارند؟ وسعت آن چقدر است؟ رژیم با آن چه خواهد کرد؟ تا کجا پیش خواهد رفت؟ آینده آن چیست؟ پیامدهای آن چه خواهد بود؟ آیا بدون رهبری و سازمان قابل دوام است؟ مخالفان مقیم خارج از کشور تا چه اندازه در آن نقش و سهم دارند؟ دولت های آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی، امارات متحده، و...چه نقش و سهمی در آن دارند و کدام اهداف را تعقیب می کنند؟ و غیره و غیره. تحلیل گران باید به همه این پرسش ها پاسخ بگویند. بدون درک روشن از واقعیت، خطاهای بزرگ غیر قابل جبران مرتکب شویم.

آدرس کانال تلگرام اکبر گنجی: https://telegram.me/ganji_akbar

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy