ایران اینترنشنال، نشریهی فوربز در سرمقالهای پیرامون حوادث اخیر ایران و آیندهی انقلاب اسلامی و کشور و مردم ایران مینویسد، اگرچه چهل سال پس از سقوط شاه، رژیم حاکم هنوز بر ارزشهای خود بهعنوان خواستههای انقلاب اصرار میورزد، اما موضوعیت آنها با خواستههای نسل جوان کشور از میان رفته و ادامهی حیات سیاسی حاکمان کنونی، از دوسو با چالشهای داخلی و خارجی مورد تهدید قرار دارد.
در این مقاله آمده است:
موج اعتراضات اخیر مردمی علیه حاکمیت کنونی در ایران، بزرگترین نقطهضعف آن را به نمایش گذاشته است: چهل سال پساز انقلاب، این حکومت هنوز نتوانسته است یک مدل اقتصادی کارآمد به مردم عرضه کند.
این اعتراضات، گستردهترین و بزرگترین صحنهی مخالفت با رژیم حاکم بر ایران، برای ابراز نارضایتی عمومی، از زمان جنبش سبز تا امروز بوده است.
فریادهای «مرگ بر دیکتاتور» تظاهرکنندگان، مشخصاً قدرت بلامنازع آیتالله خامنهای را هدف قرار داده است. این علی خامنهای بوده که در ۳۰ سال گذشته، بر آتش انقلابیگری در کشور دمیده است.
اما پرسش معقول این است که اصرار بر این انقلابیگری، درحالیکه ۷۰ درصد مردم کشور پساز انقلاب بهدنیا آمدهاند، برای چیست؟
علیرغم فروکش موقت این اعتراضات، پیامدهای سیاسی آنها، تعیینکنندهی آیندهای است که در آن، ایران بهعنوان یک کشور و مردم آن، به دوران فرای انقلاب اسلامی پا میگذارند.
درطول تظاهراتهای اخیر، شعارهایی در ستایش از رضاشاه، بنیانگذار سلسلهی پهلوی داده شده که در آغاز قرن بیستم، مانند جنبش کمالیزم (آتاتورک) در ترکیه، ایران را بهسوی یک کشور مدرن و سکولار رهنمون کرده بود. از بسیاری جهات، آرزوی رضاشاه برای آیندهی ایران، درست در نقطهی مقابل هر آنچه که انقلاب اسلامی بهدنبال آن است، بود.
با این حال، حتی همان شعارها و وعدههای انقلاب اسلامی هم چهل سال پس از وقوع آن، هنوز به واقعیت نپیوسته است. گزینههای پیش روی آیندهی ایران، متعددند:
در یک حالت، نیروهای تندروهای حکومت تلاش خواهند کرد تا اعتراضات اخیر را مبنای بیاعتبار کردن دولت روحانی قرار دهند؛ اما این گزینه، کشور را با بحرانی عمیقتر از سال ۲۰۰۹ روبرو خواهد کرد.
هرچه ایران از سال ۱۹۷۹دورتر میشود، انقلاب اسلامی و اهداف آن، در چشم نسلهای جدید کشور بیمعنیتر میشود. البته این احتمال هنوز وجود دارد که ایران به یک مسیر پساانقلابی پا بگذارد.
حالت دیگر این است که سپاه پاسداران برای دمیدن در آتش انقلاب، دست به کودتا بزند و یک رهبر دستآموز را بر سر کار بیاورد.
در حالتی دیگر، باید تغییراتی در همین نظام صورت گیرد؛ اما با توجه به تاریخ ایران، تغییر باید از بالا صورت بگیرد و خامنهای، مرد این میدان نیست. او مردی متعلق به قرون وسطی است.
در این میان، نیروهای خارجی نیز میتوانند در این تغییر تأثیرگذار باشند؛ اما نهایتاً این نسل جوان ایران است که درحال رقم زدن تاریخ آیندهی آن است.