این روزها نوار مجلس خبرگان، برای انتخاب آقای خامنهای به رهبریت درخرداد۱۳۸۹، از بیشتر رسانههای خارج از کشور پخش شده است.
این نوار، افشاگری بزرگی در تاریخ حکومت جمهوری اسلامی است. متوجه میشویم آیت الله مومن، عضو معتبر و ثابت مجلس خبرگان، بارها در مورد شیوه رای گیری و اعتقادش به آیت الله خامنهای فرصت طلبا نه دروغ گفته است. وچند افشاگری مهم دیگر در این روال، از جمله عدهای در آن ایام آیت الله خامنهای را مجتهد اعلم، ویا لااقل مجتهدجامع الشرایط نمیدانستند. درست است که شاهدان معتبر تایید کردند که آیت الله خمینی بارها و به صراحت ایشان را لایق رهبری و جانشین مناسب خود دانسته بودند، اما مقام علمی ایشان از برخی از علما ئ آن جمع، چه رسد به مراجع تقلیدی که شانشان بالاتر از آن است که عضو مجلس خبرگان باشند، کمتر است. و بالاخره این انتخاب قرار بود موقت باشد ولی برخلاف قرار تبدیل به دائمی شد
این برهمگان روشن است که مردم دیگر از اعتبار درجه علمی ولی فقیه گذشتهاند، و آیت الله خامنهای را هم یک رهبر سیاسی میدانند نه رهبر دینی. ضمن آن که این مسایل فنی، مثل درجه فقاهت رهبر، اهمیت توصیه آیت الله خمینی در مشروعیت رهبریت آیت الله خامنهای، مشکل ولایت آیت الله خامنهای در مراجعه به قانون اساسی واحکام فقهی از فهم عموم مردم، به ویژه معترضین این روزها بیرون است. اما همه این افشاگریها، در برابرمهمترین حقیقتی که این نوار فاش میکند هیچ است. افشایی که در این روزهای پر آشوب بسیارسرنوشت ساز است. مسئله اساسی و خطرناک شعارهای ساختار شکن، از طریق دیکتاتور خواندن رهبر و خواسته برکناری او است.
برطبق اطلاعات آمده در این نوار، معلوم شد همه شعارهای آشوب گران خیابانی در این روزهاعلیه رهبر، ساخته و پرداخته دشمنان خارجی چون آمریکا، اسرائیل و بدتر ازهمه حکومت وهابی عربستان سعودی، که دشمن قسم خورده اهل بیت محمد است، میباشد. آخر چه طور مردمی فریاد میزدند "مرگ بردیکتاتور" "خامنهای حیا کن - رهبری را رها کن" درحالی که همه ما در این نواری که مخفیانه به بیرون درز کرده، شاهدیم که ایشان با تواضع بسیار، اعلام میکنند که با وجود دیگرعلما خود رالایق این سمت نمیدانند. مهمتر آن که ایشان مخالف رهبریت فردی بودند، و اصرار داشتندرهبریت شورایی باشد. اما چه میتوانستند بکنند وقتی بیش از دو سوم اعضا به اصرار از ایشان خواستند رهبر بلا منازع شوند. از آن مهمتر آن که برخلاف گفته آیت الله مومنی، و یکی دونفر علمای محافظه کار دو دوزه بازانتخاب ایشان علنی و با قیام وقعود بوده، نه با رای مخفی، که اگر فردا هوا پس شد فرصت طلبان بگویند ما رای ندادیم. خوب است انسان وجدان خود را قاضی کند، چه گونه میشود این انسان بی ادعا ومتواضع را دیکتاتور، جاه طلب، انحصار طلب خواند. آیا نباید گفت این شعار دهندگان یا بی خبران فریب خورد هاند، یا عوامل بیگانگانی که به دنبال پاره پاره کردن ایران هستند.
در مورد موقت بودن انتخاب ایشان هم برطبق مدارک ایشان کار خلافی نکردهاند. بلکه فقط دو ماه بعد اعضا مجلس خبرگان، که همگان متقی خدا ترس هستند، تنها با۴ رای مخالف رای به دائمی شدن رهبری ایشان دادند. توجه شود که ایشان آن زمان قدرت بلا منازع نبودند، وبسیاری از علما آشکارا با ایشان مخالفت میکردند. وهمگان میدانند این مردان خدا، برمبنای منافع شخصی از امری حمایت نمیکنند.
مهمتر آن که این نوار از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش نشده که بگوییم، این یک ترفند تبلیغاتی برای مقابله با شعارهای تند وبی پروای علیه رهبری است. شعارهایی که به کمک اینترنت این روزها در سراسر دنیا پخش شده است. بلکه این نوار اصیلی است که به دست نشریات اپوزیسیون رسیده، و آنانند که آن را پخش میکنند. نوار سانسور نشدهای که مخفیانه به بیرون درز کرده، نه آن چه که چند سال قبل به صورت سانسور شده از صدا وسیما پخش شد.
دشمنان حکومت این روزهای بحرانی را برگزیدهاند تااین نسخه اصیل افشاگرانه رابه دست رسانههای دشمن ایران و عوامل مسلم بیگانگان برسانند، تا مبادا بد دلان توطئه اندیش، آن را کار خود حکومت، با نیت تبلیغاتی وبی اثر کردن شعارهای علیه رهبری بدانند
بالاخره درست است برخی ازصاحب نظران، ازجمله آقایان بنی صدر، محسن کدیور، اکبرگنجی، حسین باستانی استدلال میکنند که، ایشان پس از انتخاب به مقام رهبری فرصت مطالعه چندانی نداشتند که به اجتهاد کامل برسند، چه رسد به مرجعیت.. ولی ایشان چگونه دشمنان را قانع کنند که، برطبق مدارکی که آقای محسن کدیور نشر دادهاند، بسیاری از علمای معتبر و مراجع تقلید، مرجعیت ایشان راتایید کردهاند. حتی بزرگانی چون آیت الله عظما صانعی که مخالف ایشان است. وهمه یقین دارند که این پیشوایان دین مسئله مرجعیت و صلاحیت مرجع را چنان جدی میگیرند، که به هیچ قیمتی در مورد آن منافع خود را در نظر نمیگیرند.
. اما این بار هم ایشان با همان تواضع و بزرگواری همیشگی اشان فرمودند، متاسفانه به دلیل فشارکارهای رهبری، مرجعیت را نمیتوانم به پذیرم، و فقط به مرجعیت شیعیان بیرون از ایران اکتفا میکنم. که این خود دلیل محکم وروشن دیگری است، که به هیچ وجه ایشان را نمیتوان قدرت پرست، جاه طلب وخودخواه دانست، چه رسد خدای ناکرده، زبانم لال "دیکتاتور"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پس نوشت:
"متاسفم که پاره ای از خوانندگان به دلیل سریع خوانی متوجه بیان طنز نوشته نشده اند و آن را در تایید ولی فقیه دیده اند"