کیهان لندن ـ «نه به حجاب اجباری» و تلاش برای «حقِ انتخاب» پس از حرکت ابتکاری ویدا موحد به عنوان نخستین «دختر خیابان انقلاب»، خیلی زود تکثیر شد و با مشارکت روزافزون زنان و دختران در هر موقعیت و سن و سال، به موجی شده که به اصفهان، شیراز، مشهد، اراک و قزوین و شهرهای دیگر هم رسیده و هممچنان ادامه دارد.
هر دو تصویر روز چهارشنبه یازدهم بهمن در فضای مجازی منتشر شد
این حرکت اعتراضی مسالمتآمیز خیلی زود توجه مردان را نیز به خود جلب کرد و آنها نیز بر بلندیها رفتند تا حمایت خود را اعلام کنند. برای بخشی از مذهبیون و آن دسته زنان و دختران باحجاب که چادر مشکی بر سر دارند اما معتقد به آزادی حجاب و پوشش اختیاری هستند نیز قابل دفاع جلوه کرد به طوری که آنها نیز به حمایت از آن پرداختهاند.
روز چهارشنبه، یازدهم بهمنماه، تصاویر و ویدیوهای تازهای از زنان و دخترانی منتشر شد که با کمپین #دختران_خیابان_انقلاب همسو شدهاند و برای نه گفتن به حجاب اجباری چون ویدا موحد بر بلندیها جا گرفته و روسری خود را چون پرچم به اهتزاز در آوردند.
در بین شهرهای مذهبی باز هم مشهد پیشقدم شد و دختری چادری در این شهر بر بالای بلندی رفت و در حالی که چادر و روسری بر سرداشت یک شال را بر چوبی زد و آن را پرچم اعتراض خود کرد.
تصاویری از یک مادر منتشر شده که با نوزاد خود در یکی از خیابانها پرچم سفید به دست گرفته است و از همجنسان خود حمایت میکند.
نه تنها زنان میانسال بلکه تصاویری منتشر شد که خانمهایی با سنین بالاتر و حتی یک مادر مسن به کمپین «دختران خیابان انقلاب» پیوسته است.
حمایت میدانی چادریها از مبارزه علیه حجاب اجباری روز سهشنبه، دهم بهمن، از شبکههای اجتماعی و به طور مشخص توییتر شروع شد. زمانی که چند بانوی چادری با انتشار تصاویری از این دختران معترض حمایت خود را از آنها اعلام کردند. از جمله توییت زهرا صفیاری (فعال اصلاحطلب) و آذر منصوری (عضو حزب اتحاد ملت) که گفته بود حکومت باید صدای این اعتراضهای مدنی را بشنود.
چهرههای شاخص اصلاحطلبان که به نظر میرسید به شکلی سازمانیافته اعتراضها را نمیبینند، پس از چند روز ظاهرا نظرشان دستکم در مورد این حرکت تغییر کرد و شماری از آنها از جمله مصطفی تاجزاده (معاون سیاسی دولت اصلاحات)، همسرش فخرالسادات محتشمیپور که او نیز چادری است، عبدالله رمضانزاده (سخنگوی دولت خاتمی)، در حمایت از این دختران نه به سراغ هشتگ جدید #دختران خیابان انقلاب بلکه به سراغ هشتگ قدیمی #نه_به_حجاب_اجباری رفتند و از پوشش اختیاری حمایت کردند؛ به احتمال زیاد به این دلیل که «نه به حجاب اجباری» انگار در چهارچوب جمهوری اسلامی ممکن است و «#دختران خیابان انقلاب» اما حال و هوای دیگری خارج از نظام دارد!
یکی دیگر از آنهایی که از پوشش اختیاری حمایت کرده آسیه باکری دختر مهدی باکری از شهدای صاحبنام جنگ ایران و عراق است. او در توییتی نوشته: «فرق کسی که میخواد حجابش رو خودش انتخاب کنه با کسی که طرفدار حجاب اجباری هست تو اینکه اولی دنبال اولیهترین حقش یعنی حق انتخاب هست دومی دنبال زندگی کردن بقیه طبق نظر اون یعنی گرفتن حق انتخاب. همونقدر که کشف حجاب اجباری جواب داد این هم جواب میده!»
البته میبایست به این نسل که در جمهوری اسلامی رشد و نمو یافتهاند توضیح داد که «کشف حجاب» دوران رضاشاه پاسخ به خواست افراد مترقی کشور در آن دوران و برای حضور زنان در زندگی اجتماعی لازم بود و آنقدر «جواب» داد که جمهوری اسلامی نتوانست زنان ایران را مانند طالبان و داعش و القاعده به زیر برقع و چادر سیاه براند و مجبور شد آن را از همان اول اجباری اعلام کند! اگر با سیاست «یا روسری یا توسری» زنان را مجبور به استفاده از حجاب نمیکردند، کشف حجاب در ۱۷ دی ۱۳۱۴ به همراه حق رأی زنان و نقش آنها در وزارت و سفارت و وکالت و قضاوت به خوبی «جواب» داده بود. این «ارتجاع سرخ و سیاه» است که همچنان میخواهد دستاوردهای بزرگ تاریخ معاصر ایران را چنان تحریف کند که گویی سرکوبهای غیرانسانی جمهوری اسلامی، معلول آن دستاوردهاست! در حالی که برعکس است: جمهوری اسلامی مقاومت «ارتجاع سرخ و سیاه» در برابر آن دستاوردهای مدرن و متجدد است! حالا نسلهای جوانتر که به حقوق خود آگاه شدهاند دارند برای همان حقوقی که از دست دادهاند و برای حقوقی بیشتر از آن دوران، مبارزه میکنند.
در عین حال، استدلال اصلاحطلبان که تا همین چند روز پیش بدون اجازه محمد خاتمی به قول معروف حتی یک جرعه آب هم نمینوشیدند، فقط از نگاه خودشان قابل توجیه است. در روزهایی که خاتمی منفعل شده و بعد از اعتراضات شدید به مواضع او علیه تظاهرات و اعتراض سراسری، و به راه افتادن هشتگ #براندازیم، عموم فعالین طیف اصلاحطلب انگار نگاهشان به تاجزاده است و منتظرند ببینند او چه میگوید تا آنها پست سرش حرکت کنند.
تاجزاده در شرح اینکه چرا از کمپین دختران خیابان انقلاب «حمایت» کرده چندین توییت نوشت که تازه سرآمدش این است: «من حجاب را واجب میدانم اما با اجباری شدن آن مخالفم زیرا افزون بر آنکه سیاستی شکستخورده است، با نقض حقوق شهروندی و نادیده گرفتن آزادی سبک زندگی، موجب وهن اصل دین و تضعیف دیگر هنجارهای اسلامی میشود. بیحجابی را هم گسترش میدهد.»
وی بعد هم سنگ انقلاب را به سینه زده و در تکمیل دیدگاه خود مینویسد: «انقلاب اسلامی با حضور و مشارکت زنان باحجاب و بیحجاب به پیروزی رسید. جمهوری اسلامی نیز با رای مشترک بانوان باحجاب و بیحجاب تاسیس شد. آن روزها همه با هم بودیم. امروز نیز همه با هم میمانیم و ایران عزیز را با هم میسازیم» و آیهای هم از قرآن و روایت و حدیث آورد که چاشنی «حجاب» تکمیل شود.
مصطفی تاجزاده همچنین در پاسخ به اینکه تا حالا کجا بوده و چطور ممکن است فردی که روزی پُست معاون سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی را داشته چنین متحول شود، مدعی شده که سالهاست طرفدار حقوق و آزادیهای فردی است؛ اما نگفت در دوران زمامداری دولت متبوع آنها در پارکهای تهران موهای دختران را که بیرون بود قیچی میکردند، ناخنهای بلند آنها را بریده و بر پاهایی که بیرون بود تیغ میکشیدند و «خواهران زینب» روژ لب دختران را با آب دهانی که بر کف دست آنها میانداختند پاک میکردند و اصلاحطلبان خم به ابرو نمیآوردند.
شاید پاسخ مختصر و مفید به این دسته از اصلاحطلبان تازه به فکر آزادی دیگران افتاده را دکتر عباس میلانی داده باشد. او توییت کرده: «برخی میگویند حکمی در قرآن یا حدیثی معتبر در باب حجاب اجباری نیست. این بحث بهگمانم مهمترین خواست صد ساله ملت ایران را نادیده میگیرد. ایرانیان میخواهند با قوانینی برخاسته از رای و حاکمیت ملی خود زندگی کنند نه تفسیر و تأویل فلان ملای متحجر یا آن مفسر مسلمان آزاد اندیش.»
اما در بین اصلاحطلبان صداهای مخالف هم به گوش میرسد چنانکه سهشنبه شب فاطمه راکعی نماینده مجلس ششم و عضو «جبهه مشارکت ایران اسلامی» و مشاور امور بانوان محمدعلی نجفی شهردار تهران گفت «اگر جامعه بیاعتنایی کند و زنان و دختران فرهیخته، موضوع را جدی نگیرند و کسانی تصور نکنند احیانا کار بزرگی در حال وقوع است، خود به خود چنین تحرکاتی خنثی میشود»! در مقابل چنین نظراتی به راستی جز سکوت هر کار دیگری وقت تلف کردن است.
نکته جالب اینجاست که آذر منصوری، فخرالسادات محشتمی و برخی زنان اصلاحطلب و محجبه دیگر که در روزهای اخبر علیه «اجباری» بودن حجاب موضع گرفتهاند همحزبی فاطمه راکعی در تشکیلاتی به نام «جمعیت زنان مسلمان نواندیش» هستند.
این همه در حالیست که دهها فیلم در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شده از زنان و دخترانی که حتی در شهرهای کوچک مثل ورامین، فردیس و قزوین حجاب از سر برداشته و در خیابانها و فروشگاهها رفت و آمد میکنند.
آزمون بزرگی پیش روی این طیف سیاسی است که تا کنون در همه سیاستهای خود ناکام مانده است؛ هنوز محمد خاتمی در مورد این حرکت اجتماعی مهم اظهار نظری نکرده است؛ و چه بسا بهتر باشد که چیزی نگوید!
در آخرین موضعگیریها، سهیلا جلودارزاده نماینده اصلاحطلب مجلس گفته «زمانی برای زنان محدودیت قائل میشدیم و آنها را در تنگنای غیرلازم قرار میدادیم همین مسئله موجب شد تا با این فشارها طغیان ایجاد شود و دختران خیابان انقلاب روسرهایشان را سر چوب بگذارند. این کارها به خاطر رفتار اشتباه ماست.»
با این حال اینکه بخشی بزرگی از اصلاحطلبان حتی مذهبیون این جریان از کمپین #دختران_خیابان_انقلاب حمایت کرده و معطل خاتمی نماندند، میبایست مثبت ارزیابی شود. حالا دودستگی و بلاتکلیفی جمعی بین آنها مشهود است و دو صدا از این جناح دست کم در این مورد شنیده میشود، آنهایی که حامی حجاب اختیاری هستند و آنهایی که با وجود مواضع سیاسی و مذهبی مشترک با گروه اول، همچنان فکر میکنند حجاب را با اجبار باید بر سر زنان ایران نگاه داشت و مقاومت زنان علیه حجاب اجباری «تحرکاتی» است که با «بیاعتنایی» میتواند «خنثی» شود!
اعظم طالقانی: پدرم با حجاب اجباری مخالف بود
در بین تمام زنان باحجاب که در جمهوری اسلامی مسؤولیت داشتهاند اعظم طالقانی اولین فردی است که به تبعیت از دیدگاههای پدرش با وجود اینکه خود و بقیه خواهراناش محجبه هستند، بارها اعلام کرده به طور کل با اجباری بودن هر امر دینی مخالف است. این در حالیست که وی در مصاحبههای خود بارها تاکید کرده که با اختلافات محسوس در بعضی جهات، شبیهترین فرد در بین روحانیون به پدرش، همانا محمد خاتمی است.
اینک نیز رییس دولت اصلاحات دیر یا زود مجبور است نظر خود را در مورد این مبارزه و مطالبهی مدنی زنان و ایستادگی آنان در مقابل حجاب اجباری اعلام کند. آیا او باز هم به نفع جمهوری اسلامی و نظام چشم خود را به روی مطالبات اجتماعی و حقوق اولیه شهروندان میبندد؟ یا اینکه به گوش او نیز رسیده که گروهی از اصلاحطلبان بدون «فتوا»ی او، از پوشش اختیاری و زنان آزادیخواه حمایت کردهاند؟