پیش از آنکه تظاهرات سراسری فراگیر شود، هشتگهای پشیمانی در فضای مجازی صدای معترضان را طنین انداز کرد تا اندکی بعد و در دی ماه ۹۶، مردم به جان آمده از استبداد دینی که به نام جمهوری اسلامی چهار دهه است روزگاری پیوسته بدتر از دیروز دارند به خیابان بیایند. با ورود اعتراضات به فاز خیابانی، مردم مخالفت عیان خود را با آنچه به اسم اصلاحات بیش از دو دهه به آنها فروخته شده بود و رسما پایههای استبداد را محکم میکرد نشان دادند. اعتراضات به این جهت بود که روحانی به جای ایستادگی در برابر استبداد مسیر کرنش و تعظیم بر گزید و آنها به زو دی دریافتند که تاختن به رقیب در ایام انتخابات نمایشی گذارا بوده است و روحانی خود بخشی از پازل بزرگ استبداد است، کسی که شعار رفع حصر داده بود در این سالها حتی یک دیدار با محصوران نتوانست انجام دهد.
در نتیجه صاحبان هشتگهای پشیمانی با شعار اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمومه ماجرا به خیابان زدند تا صاحبان قدرت تصور نکنند خشم پشیمانی در فضای مجازی باقی میماند و رنگ واقعی به خود نمیگیرد. آنها چنان که در یاداشتی اشاره کردم به واقع از رای به روحانی پشیمان نبودند و از بازی در زمین نظام پشیمان شدند. بازی در زمین نابرابری که پس از ۲۰ سال هیچ بردی جز آنکه دریافتند مادامی که در این زمین بازی میکنند بازندهاند برای آنان نداشت.
عدهای که سالهاست کباده اصلاح طلبی میکشند و با شعار فردای بهتر در فضای مجازی فعالیت میکنند در واقعیت و با استمرار طلبی جز فردای بدتری برای ایرانیان خلق نکردهاند و تمام خلاقیت و همت آنها مصروف تولید و باز تولید ترس شده است. آنها دست ملت را خواندهاند و هوشمندانه و در سایه ترس مردم، فضایی برای جولان ژنهای خوب فراهم کردهاند تا جنس بنجل خودشان را با تر س از جنس بنجل تر رقیب به مردم بفروشند.
در عرصه داخلی از این گفتند که اگر رقیبشان پیروز شود چهار ساله نیست و چهل ساله است و حالا که جنبش اعتراضی مردم از آنها و وعدههای خیالی آنان عبور کرده است بانگ سوری شدن ایران را در صورت تداوم اعتراضات بلند کردهاند. بلند کردن بانگ سوری شدن، تلاش ماهرانهای است تا وحشت فروپاشی از نظام را به مردم منتقل کنند. میخواهند بگویند نتیجه اعتراضات شما به نظام چون بومرنگی است که به خودتان باز خواهد گشت و این بومرنگ نامش "سوری شدن ایران" است. باور کردن این دروغ نتیجهاش میشود استمرار وضعیت فعلی. چیزی که اصلاح طلبان برای آن تلاش میکنند. وقتی منتقدانی مسن تر از راقم این سطور نیز چون سازگارا، علیجانی، مخملباف، کرمی و... به کالبد شکافی این دروغ شتافتند اینک با تحریف سخنان منتقدان نظام که میگویند اگر جمهوری اسلامی خدایی ناکرده دست به کشتار بزند جهان باید در برابر حکومت ایران چون لیبی قاطعانه واکنش نشان دهد آنها را طرفدار لیبی شدن ایران معرفی میکنند. این افراد که تمام هویت و اعتبار خود را از انقلاب ۵۷ میگیرند و از نعمات آن هم به قیمت پریشانی و پشیمانی یک ملت بهره مند شدهاند حالا از اساس ضد انقلاب شدهاند و به جای آنکه در خصوص عملکرد ۲۰ ساله خود با وعده اصلاحات توضیح دهند جز ارجاع ما به سوریه شدن یا لییبی شدن حرف دیگری ندارند. و با نمک توئیت میکنند که در سال ۵۵ کمتر از نیمی از زنان ۱۵ تا ۲۴ سال سواد خواندن و نوشتن داشتند و امروز ۹۸ درصد آنان در این رده سنی باسوادند. آن سالها امثال طالقانی و شریعتی وبازرگان مروج اسلام بودند، حالا جنتی، علم الهدی، صدیقی و سید احمد خاتمی. این یعنی پیشرفت جامعه و پسرفت حکومت. خود را به کوچه علی چپ میزنند با سوادی مردم بعد از ۴۰ سال زمان به زمانه ربط دارد نه جمهوری اسلامی و آن سالها (۵۵) شریعتی و بازرگان بیشتر منتقد حکومت بودند تا مروجان اسلام و خاتمی چه محمد چه احمد و صدیقی و... در ساختار حکومت بودهاند. به انضمام اینکه توئیت کنندگان توضیح نمیدهند که بازرگان وقتی در حکومت آمد چه کسانی او راوادار به استعفا کردند؟ آن حکومت ۵۵ اگر الان بود خیلی بیشتر از این حکومت پیش رفته بود چون کارگزارنش واقعا پیشرفته تر هم بودند. چنانکه در یاداشت "قیلترینگ در ایران شکست یک سیاست" توضیح دادم جمهوری اسلامی در مبارزه با تکنولوژی شکست خورده است. وقتی پس از فیلتر تلگرام بازید سایتها به آمار قبل باز گشت و مردم همه از فیلتر شکن استفاده میکردند فقط یک راه وجود داشت و آن قطع کلی اینترنت بود که عملی نبود. این هیچ ربطی به اصلاحات و اصلاح طلبی و جامعه مدنی و بدوی ندارد. عملیاتی نیست چون تمام امور ریز و درشت کشور با اینترنت گره خورده است. حالا رفع فیلتر از تلگرام را هم میخواهند به پای دولت و خودشان بنویسند که بله ما همه خوبیم.... در صورتی که دولت به این نتیجه رسید که ادامه فیلترینگ فقط مایه آبرو ریزی است و با آمدن سیستم "بلاک چین" که در آینده نزیک فیلتریگ را هم به تاریخ میفرستد فقط سیاهی به زغال میماند خود دست به رفع فیلتر زد. دراین شرایط است که نهیب قدیانی و آقاجری که سمت مردم آمدهاند و بر دوستان قدیمی شوریدهاند و توهم سوریه و لیبی شدن را به سخره گرفتند و منافع مردم را بر منافع اصلاح طلبان در عمل رجحان دادهاند و تلاش میکنند دو ستانی را که خوابند بیدار کنند و دو ستانی که خودشان را به خواب زدهاند به خود بیاورند را باید پاس داشت. من به احترام این دو عزیز بزرگ، کلاه از سر بر میدارم و بازگشت آنان را به آغوش ملت خوشامد میگویم.