کیهان لندن ـ حسن روحانی در مراسم ۲۲ بهمن ۹۶ و در آغاز چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی گفت راه خروج از بحران در ایران «رفراندوم» است؛ زیر جایگاه سخنرانی یک عده بسیجی و دلواپس و بچه مدرسهای مستقر شده بودند که شروع کردند به «هو» کردن و شعار دادند: «دروغگو دروغگو»!
آنچه روحانی گفت، بر اساس اصل ۵۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی است که میگوید «در مسایل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. در خواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.»
رفراندوم ابزاری است قانونی، در دست حاکمان و سیاستمدارانی که خواهان اجرای دموکراسی در مسائل مملکتی بر اساس رای و نظر شهروندانشان هستند. رفراندوم همچنین میتواند مورد سوء استفاده انحصارطلبان و دیکتاتورها و نظامهای ضدمردمی نیز قرار بگیرد، از جمله رفراندوم جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ برای استقرار حکومت دینی در ایران که یکجانبه برگزار و البته موفق شد. اگر رفراندوم میوه دموکراسی باشد و درخت در قوانین اساسی دمکراتیک ریشه داشته باشد، برگزاری آن بدون نگرانی و همراه با مقبولیت نظام سیاسی است. اما به طور کلی ترس و وحشت از برگزاری رفراندوم و مشارکت مستقیم مردم برای تصمیمگیری، آن هم در شرایط کنونی ایران، تجلی نگرانی رهبری جمهوری اسلامی از مشروعیت نظام بین آحاد ملت است.
پیش از آنکه حسن روحانی به آنجا برسد که برگزاری رفراندوم را پس از تظاهرات سراسری دیماه که معترضان در شعارهای خود کل نظام را به پرسش کشیدند و فریاد زدند: «جمهوری اسلامی، نمیخوایم نمیخوایم» مطرح کند، محمد خاتمی بود که این مسیر را آزمود و چوب آن را هم خورد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سیدمحمد خاتمی عصر روز یکشنبه، ۲۸ تیر ماه ۱۳۸۸، در دفتر «مجمع روحانیون مبارز» و در جمع خانوادههای بازداشتیهای اعتراضات پس از انتخابات مناقشهبرانگیز ریاست جمهوری تاکید کرد «همه پرسی از مردم تنها راه حل است»!
هشت سال پیش هم شرایط تقریبا شبیه امروز بود، با این تفاوت که جبههی اصلاحطلبی هنوز در جامعه اینچنین ضربه نخورده بود. اگرچه، درست مثل امروز و ادعای روحانی درباره رفراندوم، کسی نمیداند منظور خاتمی از «رفراندوم» دقیقا چه بود، اما در آن کشاکش اعتراض و سرکوب خونین، خاتمی ظاهرا راه و چاره را در رفراندوم و رجوع به آرای مستقیم مردم دیده بود البته نه برای «نه» گرفتن به جمهوری اسلامی! او آن زمان گفت: «[...] من میگویم راه برگرداندن اعتماد عمومی هنوز وجود دارد، صرف نظر از آزادی زندانیان و رسیدگی به کسانی که آزادی خود را از دست دادند، ما هنوز نمیدانیم چند نفر کشته شدهاند و چند نفر در زندان هستند. راهی که خود قانون معرفی کرده برگزاری همهپرسی است آیا اکثریت جامعه ما این وضع را قبول دارند؟[...] ما با پافشاری روی مواضع غلط نمیتوانیم مشکلات را حل کنیم، البته همه پرسی باید از سوی یک نهاد بیطرف که مورد اعتماد باشد مثل خود مجمع تشخیص مصلحت [!] صورت گیرد، اگر اعتماد عمومی ضربه بخورد ادامه راه بدون مردم نه تنها مشکل است بلکه غیر ممکن است.» امروز پس از گذشت تقریبا ۹سال، ادامهی راه دوباره ناممکن میشود.
سهشنبه، ۳۰ تیتر ۱۳۸۸، تیتر اول چند روزنامهی سبز تهران به نقل از سید محمد خاتمی بود: «همه پرسی از مردم تنها راه حل است» که به همین دلیل نیز چند روزنامه بسته شدند از جمله «صدای عدالت»!
اگر سال ۸۸ انبوه زندانیها و کشتهها و کوهی از بحرانهای سیاسی و اقتصادی روی دست تیم محمود احمدینژاد مانده بود که از حمایت مستقیم علی خامنهای برخودار بودند، حالا کشتهها و بازداشتیهای پس از اعتراضات دیماه روی دست دولتی مانده که مدعی «اعتدال» و «تدبیر» و «امید» است.
رفراندوم سوپاپی برای وقتخریدن و امتیاز گرفتن
همانها که در تریبونها و میتینگهای خود رای مردم را با شعار «امید به آینده» برای خود خریدند نه تنها در مسیر خود درجا زدند بلکه باز هم در برابر اعتراضات مردم به هشت سال پیش بازگشتند: جایی که خاتمی برگزاری رفراندوم را مطرح کرد! با این تفاوت که آن زمان بیشتر معترضان میپرسیدند «رأی من کو؟» و رأی خود را در همین نظام میخواستند و امروز، معترضان اساسا این نظام را نمیخواهند و نه تنها نامی از محمد خاتمی و موسوی و کروبی و قانون اساسی و «اصلاحات» در شعارهای خود نمیبرند بلکه صریح و آشکار خواهان گذار از این نظام به شرایطی هستند که در آن امنیت و رفاه و آزادی داشته باشند.
البته ناگفته نماند که قبل از خاتمی علیاکبر هاشمیرفسنجانی هم زمانی در یکی از سخنرانیهای خود به طور تلویحی رفراندوم را راه برونرفت از مشکلات و مصیبتها دانسته بود بدون آنکه او هم توضیح بدهد که منظورش از «رفراندوم» چیست. ولی روشن است که زمامداران و مقامات یک نظام مانند جمهوری اسلامی هرگز رفراندوم برگزار نمیکنند تا از مردم پاسخ «نه» بگیرند!
در واقع استراتژی اصلاحطلبان برای حفظ جایگاه خود هم در نظام و هم در جامعه، از یک سو امتیاز گرفتن از حکومت در پیچهای خطرناک و از سوی دیگر طرح «همهپرسی» از مردم است بدون آنکه مشخص کنند چه چیز قرار میبایست از مردم پرسیده شود!
اگر برگزاری رفراندوم یک «جام زهر» برای علی خامنهای و به طور کلی رهبری نظام باشد، هاشمی رفسنجانی به مراتب جایگاه قدرتمندتری برای تحمیل آن داشت تا حسن روحانی. خاتمی نیز زمانی موضوع رفراندوم را پیش کشید که حامی پرنفوذی مثل رفسنجانی داشت و هنوز موسوی و کروبی در حصر نبودند. اما امروز تظاهرات سراسری شرایط را از بنیاد تغییر داده است به طوری که مدافعان جمهوری اسلامی نیز معتقدند در صورت برگزاری یک رفراندوم درباره خواستن یا نخواستن این نظام، بیش از هفتاد درصد آن را نخواهند خواست.
اما در آن سوی ماجرا، واکنش جریانهای متعصب و تندرو و ولایی است که فکر میکنند، یا این طور تظاهر میکنند، که جمهوری اسلامی رسالت خود را از آسمانها دریافت کرده و ابدی است!
توپخانه پاسداران به سمت رفراندوم
پاسدار عزتالله ضرغامی رییس پیشین صدا و سیمای جمهوری اسلامی در واکنش به طرح مجدد رفراندوم از سوی روحانی در کانال تلگرامی خود نوشته «در برابر حضور دهها میلیون ایرانی غیرتمند در کف خیابانهای ایران و اعلام موضع صریح در مقابل دشمن، حرف از رفراندوم زدن، نه تدبیر است و نه حتی سلیقه! هرچند که اصل حرف هم خیلی مورد اعتنا نیست.»
وبسایت امنیتی «مشرق» به نقل از کارشناس خود نوشته، سخنان روحانی درباره رفراندوم فرار رو به جلو است و یادآور موضوع خزانه خالی در مرحله آغاز مذاکرات است و اقتصاد کشور را معطل خارجیها کرده و پاسخگو به مطالبات اقتصادی و معیشتی مردم نیست و انسجام ملی را به خطر انداخته و آمریکا و اروپاییها را به «فشار- مذاکره» برای مهار قدرت منطقهای و موشکی ایران امیدوارتر کرد.
روزنامه جوان وابسته به سپاه نیز در مقالهای با عنوان «تیتری که روحانی به اپوزیسیون هدیه کرد» به نقل از پاسدار عبدالله گنجی مدیر روزنامه نوشت: «سخنرانی بدی نبود. داشت تمام میکرد که ناگهان یادش افتاد در این سخنرانی به امثال زیبا کلام، روشنفکران اصلاحطلب، بیبیسی و رسانههای همسو حال درست و حسابی نداده و فردا خواهند گفت: تو که حرف نظام را زدی، همان گفتههای اصولگرایان را تکرار کردی. یک مرتبه وحدت و انسجام و چله انقلاب و ... یادش رفت و شیوه جدیدی برای انتخابات ارائه کرد که اگر تعدادی آمدند گفتند فلانی آدم خوبی است بپذیریم (عوامگرایی مدرن یا نخبهفریبی) این سیاستمدار قدیمی در سالروز انقلاب، رفراندوم اصل۵۹ را توصیه کرد اما نگفت برای چه کاری؟ برای یک برجام دیگر؟ برای همه چیزهایی که در بخش قبلی سخنش به عنوان افتخارات نظام یاد کرد؟»