Monday, Mar 26, 2018

صفحه نخست » پروژه سال 97؛ ایران آزاری به جای ایران هراسی

032618A_top.jpgعبدالرحمن فتح الهی - دیپلماسی ایرانی

پس از سفر 5 مارس لودریان به تهران و نتایج نه چندان مطلوب آن برای الیزه، پالس های تندتر رفتار تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلستان) نسبت به پرونده ایران اوج گرفت. از گزارش 16 مارس رویترز در خصوص بسته تحریمی پیشنهادی سه کشور اروپایی حاضر در 1+5 که با تکذیب موگرینی در 19 مارس روبه رو شد تا درخواست مجدد وزیرامورخارجه فرانسه برای وضع تحریم های موشکی و محدود کردن دیپلماسی منطقه ای ایران؛ در آن سو هم بازی ترامپ با مهرها های شرنج کابینه هم هر روز رنگ تازه ای به خود می گیرد و در آخرین مورد قطار جابه جایی ها به ایستگاه مک مستر رسید و به جای آن جان بولتون سمت مشاور امنیت ملی کاخ سفید را عهده دار شد که بسیاری حضور او را میخ تابوت برجام نامیده اند؛ افزون بر این نکات هم تحرکات معنادار ریاض و تل آویو در صحنه سیاست خارجی و دیپلماسی منطقه ای نشان از برنامه هایی ضد تهران دارد. مجموعه تمامی این نکات برای سیاست خارجی سالی پر چالش را رقم زده است که دیپلماسی ایرانی برای تحلیل دقیق تر آن در بستر تمامی این تحولات در دو هفته اخیر و تاثیرات آن بر سیاست خارجی ایرانی در سال پیش رو گفت وگویی را با دکتر علی بیگدلی، استاد دانشگاه شهید بهشتی، محقق و کارشناس مسائل اروپا و مولف آثاری چون "تاریخ اروپا در قرن جدید" ، "تاریخ اندیشه های سیاسی غرب"، "تاریخ فرهنگ وهنر اروپا در قرن جدید"، "کرونولوژی مسیحیت و قرون وسطی" و "تاریخ اروپا در قرون وسطی" انجام داده است که در ادامه می خوانید:

به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید

رفتارهای معنادار اروپا در خصوص تهران بعد از سفر لودریان به ایران دارای نوعی تضاد و پاراداکس است؛ از یک سو شاهد گزارش 16 مارس رویترز در خصوص بسته تحریمی پیشنهادی سه کشور اروپایی حاضر در 1+5 هستیم و در سوی دیگر هم این اخبار که سر صداهای زیادی را هم در داخل و خارج از کشور به پا کرد با تکذیب موگرینی درنشست 19 مارس اتحادیه اورپا در بروکسل روبه رو شد. اما در آن سو درخواست مجدد وزیر امورخارجه فرانسه برای وضع تحریم های موشکی و محدود کردن دیپلماسی منطقه ای ایران مطرح شد. آیا در پی این تشتت مواضع، اروپا به دنبال بازی پلیس خوب و پلیس بد است؛ اساسا در این مواضع گاه متضاد اروپا در خصوص ایران، کدام رفتار به واقعیت نزدیک تر است؟

این که در پس این رفتار ها و اظهار نظرهای متضاد، اروپا نقش پلیس خوب و بد را توامان ایفا می کند، کمی دور از ذهن است. اکنون تمامی سه کشور اروپایی و خانم موگرینی در جایگاه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را باید در یک جبهه و جناح دید.

یعنی به باور شما اروپا دارای یک موضع واحد است؛ اما در ظاهر تشتت آراء وجود دارد؟

پس از رفت وآمدهای آشکار و پنهان مسئولین کاخ سفید به اروپا بعد وعده 120 روزه ترامپ اکنون اروپا هم در راستای مواضع واشنگتن گام بر می دارد. به عبارت دیگر اکنون مساله برجام در کنار توان موشکی کشور، دیپلماسی منطقه ای و نیز مساله حقوق بشر برای اروپایی ها مطرح است. اروپا در یکی موضع واحد خواستار محدود شدن توان دفاعی کشور، خارج شدن ایران از برخی کشرهای منطقه مانند سوریه، یمن وعراق است و افزون بر آن خواستار رسیدگی به پرونده حقوق بشری کشور است. اکنون تشتت در تنها در خصوص تحریم ها است نه مواضع ضد رفتارهای غیر برجامی ایران؛ برخی از مقامات اروپایی مانند لودریان و حتی بوریس جانسون و نیز زیگمار گابریل تمایل به تحریم ایران در خصوص دو موضع توان موشکی و مساله دیپلماسی منطقه ای ایران دارند. تا از این طریق بتوانند به زعم خود آمریکا را در برجام حنگاه دارند و از طرف دیگر هم ایران را در رفتارهایی که منافع اروپا را هم به خطر می اندازد، محدود کند. لذا این بازی دو سر برد اروپا در سایه این تضاد آراء فقط وفقط در حوزه اعمال تحریم باز می گردد. در سوی دیگر من سخنان خانم موگرینی در خصوص نبود بسته تحریمی علیه ایران را چندان به واقعیت و رفتار موجود در صحنه اروپا نزدیک نمی دانم. اکنون با رصد رفتارها و موضع کلی اروپاییها نشانه های جدی برای رفتارها و واکنش ها علیه ابعاد غیر برجامی ایران هم شکل گرفته است.

این واقعیات، نشانه ها و واکنش ها چیست؟

اکنون در آستانه پایان وعده 120 روزه ترامپ در خصوص برجام هستیم. در آن سو هم شاهد روی کار آمدن اشخاصی تندرو در خصوص پرونده ایران هستیم که یقینا شرایط موجود سبب خواهد شد که امریکا اروپا را هم با خود همراه کند. البته در این میان خانم موگرینی در مصاحبه ای بیان داشتند که اتحادیه اروپا برای تعهدات خود در برجام و نیز توافق نامه هسته ای ارزش قائل است و تمام تلاش خود را هم برای پیشبرد آن به کار خواهد برد. لذا به نظر می رسد که اروپا اکنون در یک دوراهی میان ایران آمریکا گرفتار آمده است. نه می خواهد شان و منزلت خود را در مقابل فشار آمریکا از دست دهد و نه می خواهد با ملغی کردن برجام حیثیت سیاسی و دیپلماتیکش در عرصه بین الملل خدشه دارد شود. از دیگر سو هم به دنبال بازارهای ایران هم هست. لذا شرایط متشتت سبب اظهارنظرهای متشتت هم شده است. در سایه همین نکات هم من در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی بارها عنوان کرده ام که رفتار با اروپا باید در نهایت هوش دیپلمتیک صورت گیرد. چرا که نباید اروپا را به عنوان ضامن برجام از دست داد. شما نگاه کنید که در میان سه کشور اروپایی تنها انگلستان حاضر به پذیرش بن سلمن بوده است؛ اما اگر دو کشور آلمان و فرانسه هم رفتارهای منفی را از جانب تهران مشاهده کنند، بسترهای سفر بن سلمان به پاریس و برلین هم مهیا خواهد شد. لذا ما باید در خصوص این سه مقوله ( توان موشکی، دیپلماسی منطقه ای و نیز حقوق بشر) به یک تصمیمی نهایی برسیم. بازی یک بام ودو هوا دیگر پاسخ گوی شرایط نیست.

اما برخی از اخبار حاکی از سفر8 آوریل (19 فرودین ماه سال جاری) محمد بن سلمان به پاریس است؟

این اخبار وجود دارد، اما مساله نتیجه سفر است که با رفتارهای تهران، دز و میزان همراهی میان ریاض و پاریس انجام خواهد گرفت. به بیان ساده تر اکنون وانکش های تهران نعینن کننده وتنظیم کننده میزان هماهنگی اروپا با ریاض خواهد بود.

نکته اینجا است که اساسا سه مساله توان موشکی، دیپلماسی منطقه ای و نیز حقوق بشر جزء خطوط قرمزی است که عملا باب هر گونه مذاکره ای در این خصوص بسته است؟

اخیرا رفتارهای تهران در خصوص توان موشکی کمی منطقی تر شده است. ما اکنون چند ماه است که آزمایش موشکی نداشته ایم تا حساسیت ها را بر انگیزاند. اما نکته مهم اینجا است که موجی که در بستر در هم آمیختن است سه این موضوع ( توان موشکی، دیپلماسی منطقه ای و نیز حقوق بشر) شکل گرفته است از دستگاه سیاست خارجی و نهاد وشخص رئیس جمهوری گذشته و مستقیما به نظام و رهبری رسیده است. به عبارت دیگر تصمیمات جدی برای این خطوط قرمز فقط در سطوح عالی نظام تعیین خواهد شد و دستگاه سیاست خارجی تنها وتنها مواضع تاکتیکی خواهند داشت.

اما مساله دیپلماسی منطقه ای هم با تحرکات معنادار محمد بن سلمان نشان گر برنامه هایی جدی بر ضد ایران است؟

یقینا این گونه است. سفر احتمالی محمدبن سلمان به عراق، آن هم در استانه برگزاری انتخابات پارلمانی در این کشور و نیز سفر پیش تر به مصر چند روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری و یا سفر سعد حریری به عربستان در آستانه انتخابات پارلمانی لبنان از وجود برنامه ها و سرمایه گذاری شخص بن سلمان و سعودی ها حکایت دارد. محور این برنامه های منطقه ای ریاض هم هم یقینا محدود کردن ایران در کشورهایی مانند عراق و لبنان وشکست دادن محور نزدیک به تهران در انتخابات این کشورها است. از آن سو هم خط قرمزهای گذشته تهران در خصوص مبارزه با تروریسم در سوریه وعراق و نیز جنگ نیابتی که در یمن به راه افتاده، سبب شده تا ایران هم در یک بلا تکلیفی به سر برد و توان بازگشت از مواضع خود در منطقه را نداشته باشد. چرا که در صورت چنین بازگشتی، یقینا با واکنش افکار عمومی داخلی روبه رو خواهد شد، کما این که هم اکنون هم بخشی از افکار عمومی در این خصوص حساس است. کما این که مصداق آن در اعتراضات دی ماه سال گذشته مشاهده شد.

در آن سو سال آتی به سه اتفاق در صحنه سیاست خاورجی روبه رو خواهیم بود. اول سفر24 اوریل(4 اردیبهشت ماه سال جاری) ماکرون به آمریکا و احتمال دیدار مرکل با ترامپ که صراحتا محور این دیدارها فشار بر کاخ سفید بر ماندن آمریکا در برجام اعلام شده است. دوم سفر احتمالی ماکرون به ایران که قاسمی، سخنگوی وزارت امورخارجه احتمال آن را بسیار پررنگ دانسته است و سومین اتفاق پایان وعده 120 روزه ترامپ در 12 ماه می(22 اردیبهشت ماه سال جاری) خواهد بود؛ برآیند این سه اتفاق چه بستری را برای پرونده ایران در ابعاد مختلفش رقم خواهد زد؟

ببینید قدرت اروپا در مقابل آمریکا اساسا نمی تواند تعیین کننده باشد. شما در همین افزایش تعرفه های گمرکی فولاد و آلومینیوم شاهد بودید که چه فشارهتایی بر اروپا تحمیل شد و قاره سبز چگونه به تعدیل رفتار خود در این خصوص دست زد. مصداق همین رفتار اکنون در خصوص چین هم مشاهد می شود البته چین به عنوان یک ابر قدرت اقتصادی رفتاری سر سختانه تر را خواهد داشت، اما در نهایت این آمریکا است که حرف آخر را می زند. بنابراین اروپا از جهت اقتصادی نمی تواند آمریکا را نادیده بگیرد. همین مساله هم سبب نفوذ و تاثیر کاخ سفید بر مواضع قاره سبز خواهد بود. سالیانه حدود یک هزار میلیارد دلار مبادله تجاری میان اروپا و آمریکا در جریان است. این مساله به خودی خود تعیین کننده بسیاری از رفتارها و خط قرمزها خواهد بود. این نکته باید در حافظه سیاست خارجی ایران جای بگیرد و بداند که اورپا هرگز آمریکا به خاطر ایران رها نخواهد کرد. از سوی دیگر من معتقدم که سفر ماکرون به ایران کنسل و ملغی است، مادامی که از جانب تهران پالس های مثبتی در خصوص سه شرط اروپا در خصوص محدود کردن توان موشکی، تعدیل دیپلماسی منطقه ای و بهبود در وضعیت حقوق بشر صورت نگیرد. اگر تهران همان رویه گذشته و پاسخ های لودریان را تکرار کند، یقینا الیزه و شخص ماکرون چنین سفری را انجام نخواهد داد. اساسا هیچ دلیل و توجیه منطقی در صحنه سیاست خارجی و دیپلماسی برای سفر ماکرون وجود ندارد. سخنان و اظهارات آقای قاسمی هم به دور از واقعیات است. اما در خصوص دیدارهای آوریل خانم مرکل و ماکرون با ترامپ هم باید گفت که اتفاقا مساله دیدارها را باید برعکس دید، چرا که این سفر نه برای پایبند ماندن ترامپ به توفق هسته ای که نوعی اتمام حجت کاخ سفید با اروپا است.

به باور شما خانم مرکل و آقای ماکرون در جایگاه رهبران اتحادیه اروپا سفر آوریل خود را برای اتمام حجت ترامپ خواهند داشت؟

بله. شما به تغییر و تحولات ساختاری در کاخ سفید بنگرید. اکنون رکس تیلسون رفته و جایش را پمپئو گرفته است. به جای مک مستر اکنون جان بولتونی حضور یافته که یک جنگ طلب است. این مساله به معنای تندتر شدن رفتار تهاجمی واشنگتن نسبت به برجام و سایر ابعاد پرونده ایران است؛ مخصوصا اگر دیدار ترامپ با کیم جونگ اون هم شکل گیرد و خیال کاخ سفید هم تا حدودی از پیونگ یانگ راحت شود دیگر ایران است که کانون حملات آمریکا خواهد بود. آن گاه اروپا هم باید در این کارزار تکلیف خود را روشن کند. سال 97 سال همبستگی مربع آمریکا، عربستان سعودی، اسرائیل و اتحادیه اروپا ضد برنامه های ایران خواهد بود. لذا اگر تهران رفتارهای سابق خود را ادامه دهد، سال پیش رو سال بحران های دیپلماسی ایرانی خواهد بود.

اما این هم بستگی می تواند پرونده ایران را تا چه مرحله از بحران پیش ببرد، آیا امکان یک تنش نظامی محدود وجود دارد؟

ببینید اگر چه که مهرهای موجود در کاخ سفید از جان بولتون تا پمپئو، پنس و متیس در خصوص ایران به شدت رادیکال عمل می کنند و به موازتش هم شاهد تحرکات نتانیاهو و محمد بن سلمان در عرصه منطقه ای و حتی جهانی هستیم، اما مساله تنش نظامی به درو از واقعیت است. به نظر من سال پیش سال ایران هراسی نخواهد بود، بلکه سال ایران آزاری است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy