حسین علیزاده - رادیوفردا
یورش اخیر به سفارت ایران در لندن در ۱۸ اسفند امسال و اشغال چندساعته بخش کوچکی از سفارت تنها مورد از این دست اقدامات نبوده و نیست.
سالهای دور در آوریل ۱۹۸۰ در حالی که تنها یک سال از انقلاب بهمن ۵۷ گذشته بود، بخش کنسولی سفارت ایران در لندن مورد یورش «جبهه دموکراتیک انقلابی برای آزادی خوزستان» قرار گرفته بود. در آن حادثه که برای شش روز ادامه یافت، دو تن از دیپلماتهای ایرانی توسط مهاجمان کشته شدند و ماجرا سرانجام با مداخله پلیس بریتانیا و کشته شدن پنج مهاجم و دستگیری یکی از آنان پایان یافت. او بعداً فاش ساخت که به تحریک دولت عراق برای این مأموریت اعزام شده بودند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اما، آنچه اخیراً رخ داد به هیچ رو از جنس آن رویداد یا دیگر رویدادهای مشابه در حمله به سفارتخانههای جمهوری اسلامی در طول این چهار دهه نبود. آنچه این بار منتهی به یورش محدود و اشغال چند ساعته سفارت ایران در لندن شد، میتوان «جنگ مراجع تقلید شیعه» نامید.
حادثه اخیر حمله به سفارت ایران در لندن و پایین کشیدن پرچم جمهوری اسلامی نه به دلایل ارضی و نه توسط احزاب سیاسی معارض رخ نداد. حملهکنندگان از پیروان اقلیتهای قومی و مذهبی نبود. آنان پیروان مرجع شیعه آیتالله سید صادق شیرازی هستند که در اعتراض به دستگیری فرزند او، سید حسین شیرازی، در قم دست به این اقدام زدند.
شواهدی در دست نیست که این اقدام به فرمان سید صادق شیرازی صورت گرفته باشد. اما، تردیدی هم در کار نیست که این اقدام توسط مریدان و مقلدان او صورت گرفته به ویژه اینکه نقش یاسر الحبیب یک روحانی جوان شیعه مقلد او، در تحریک حملهکنندگان روشن است.
یاسر الحبیب در سخنرانیهایش مشخصاً آیتالله خامنهای را آماج حملات و الفاظ تند خود قرار میدهد. او اجتهاد خامنه ای را زیر سؤال میبرد چه رسد به مرجعیت او را. او معتقد است که تنها به دلایل سیاسی به خامنهای عنوان مرجعیت داده شده و یک شبه تبدیل به آیتالله شده، وگرنه سوابق تحصیلی او نشان نمیدهد که او شرایط اجتهاد را احراز کرده باشد.
اما، دستگیری سید حسین شیرازی در پی آن رخ داده که او در یک سخنرانی در قم نظریه «ولایت مطلقه فقیه» را که به منزله ستون فقرات جمهوری اسلامی است، به باد انتقاد تند خود گرفت. او در این سخنرانی ولایت فقیه را برابر با رفتار فرعون دانست که برای خود شأن ربوبیت و خدایی (انأ ربکم الاعلی) قائل بود. او با انتقاد از اینکه ولی فقیه به هیچکس پاسخگو نیست، معتقد است که فرعون هم جای اعتراضی برای دیگران قائل نبود.
سالها پیش آیتالله خامنهای در واکنش به جریانی که به محوریت آیتالله سیدصادق شیرازی، تبلیغ شیعه را با حمله به مقدسات اهل تسنن هدایت میکند، این جریان را «شیعه انگلیسی» نام نهاد. بعداً مستندی طولانی با عنوان «عمامههای انگلیسی» با الهام از این نامگذاری جریان شیرازی توسط خامنهای تهیه شد که بیمحابا حملههای تندی علیه این جریان به کار بست.
برای درک اینکه انتساب شیعه انگلیسی به بیت شیرازیها و اینک دستگیری سیدحسین شیرازی چه اقدام خطیری است، کافی است که به ویژگیهای خاندان شیرازی و نقش آنان در مرجعیت شیعه در تاریخ معاصر ایران توجه کرد. میرزای شیرازی، از چهرههای سرشناس این خاندان، همان کسی است که به با یک سطر جنبش تنباکو را در ایران رقم زد.
سیدحسین شیرازی فرزند سید صادق و او برادر سید محمد و او فرزند سید مهدی و او فرزند میرزا حبیب و او فرزند سید آقا بزرگ شیرازی است که سید آقا بزرگ برادر میرزای شیرازی، سید محمد حسن شیرازی، صاحب فتوای تحریم تنباکوست.
روشن است که انتساب چنین خاندانی به شیعه انگلیسی بودن، دشنام بزرگی برای این خاندان و پیروان آنها تلقی میشود. آن هم در حالی که در ارزیابی آنان رهبر جموری اسلامی شرایط احراز اجتهاد را هم کسب نکرده چه رسد به مرجعیت.
در چنین شرایطی دستگیری سید حسین شیرازی که از روز دستگیری در ۱۵ اسفند تاکنون خبری از او در دسترس نیست، نه تنها بازداشت یک مجتهد و فرزند یک مرجع تقلید بلکه اهانت به خاندان سرشناس شیرازیها تلقی میشود که تا کنون شش مرجع تقلید از جمله میرزای شیرازی را در خود جا داده است.
روشن است که بازداشت سیدحسین شیرازی نه پایان یک پرونده بلکه آغاز یک پرونده است که از تظاهرات در برابر کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در کربلا آغاز شد و با یورش چند ساعته به سفارت ایران در لندن ادامه یافت. اینکه چنین حوادثی دوباره تکرار شود، بعید نیست.
دلخوری بیت شیرازیها از جمهوری اسلامی محدود به مورد اخیر یعنی دستگیری سیدحسین شیرازی نیست. پیش از او، عمویش سید محمد شیرازی در خلال جنگ ایران و عراق با اعلام حرمت جنگ این دو کشور مورد غضب آیتالله خمینی قرار گرفته بود. او به همین دلیل برای بیش از ۲۰ در حصر خانگی قرار گرفت تا آنکه در این وضعیت درگذشت.
آنچه مسلم است اینکه دستگیری سیدحسین شیرازی، در شکاف میان آنچه روزگاری به عنوان تمایز مکتب فکری آیتالله خمینی با مکتب فکری آیتالله سیدمحمد شیرازی شناخته میشد، فاصله بیشتر ایجاد کرد که بعید بتوان باور داشت پیروان مکتب شیرازیها به این راحتی از کنار آن بگذرند.
اگر سید محمد شیرازی ۲۰ را در حصر خانگی سپری کرد تا درگذشت اینک رسانههایی که این جریان فکری در دست دارد، اجازه نخواهد داد که صورت مسئله به فراموشی سپرده شود. با این توصیف میتوان گمان داشت «جنگ مراجع تقلید شیعه» آغاز شده است.