مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای
ما به زندان تو ماندیم در ایامی چند
حال باید بفرستم به تو پیغامی چند
ما بدان همت عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
بوسهای چند برآمیز به دشنامی چند
سلام
به دنبال نوشتن چند مقاله انتقادی در مورد جنابعالی از جمله مقاله (طرق قانونی تغییر رهبر) و نوشتن یک نامه سرگشاده بعد از مرگ یک وبلاگ نویس زندانی خطاب به حضرتعالی به اتهام توهین به رهبر و تبلیغ علیه نظام بازداشت و بر خلاف قانون اساسی در یک دادگاه غیرعلنی و بدون حضور هیت منصفه محاکمه و به هفده ماه زندان محکوم شدم.
برداشت من این بود، آنچه من نوشتم در یک رویه عادلانه قضایی فرقی با نوشته آن کس که میگوید وزیر کشاورزی، وزیر کشور یا استاندار خوزستان باید تغییر کند ندارد و اگر اضهارات و مقالات فراوان در انتقاد از فلان وزیر توهین نیست و پیگرد قانونی ندارد انتقاد از حضرتعالی یا درخواست تغییر رهبر از مجلس خبرگان قابل پیگرد نیست و پیگرد قانونی ندارد.
اما در نهایت با نتیجهای متفاوت روبرو شدم و بابت انتقاد از حضرتعالی ۳۱ روز را با چشم بند در سلول انفرادی گذراندم و اکنون نیز در زندان مرکزی اهواز باقی حبس را میگذرانم و تمام پیگیریهای حقوقی من و تمام مذاکرات با بازجوها و مسوولین قضایی اهواز برای آزادی با دادن تعهد یا آزادی مشروط بی فایده بود و گفتم که حاظرم در صورت عدم اجرای حکم هیچوقت کوچکترین انتقادی را در مورد رهبر منتشر نکنم و به رهبر از گل نازک تر نگویم اما این تعهد نیز منجر به آزاد کردن من در اولین و تنها سابقه بازداشت نشد.
از طرفی بعد از حضور در زندان هم اگر مساعدتهای قانونی در مورد من انجام میشد یا با پذیرش جواب در خواست اعمال ماده ۱۳۴، میتوانستم تا امروز از آزادی مشروط استفاده کنم و آزاد شوم که آنهم به سبک رویه غیر منطقی و بی سر و سامان اجرای احکام دادگاه انقلاب اهواز که با اکثر درخواستهای به حق و قانونی برای زندانیان سیاسی مخالفت میشود انجام نشد.
از طرفی کسب و کارم بابت حضور من در زندان با خطر نابودی روبروست و این موضوع بارها به اطلاع دادستان اهواز و اجرای احکام رسید حاکمیتی که هیچگاه در کار آفرینی به من کمک نکرد و سالها قبل با فیلتر کردن اشتباه سایتم که در رتبه ۹۵ پربیننده ترین سایتهای ایران قرار داشت خسارت فراوان به من وارد کرد امروز نیز با زندانی کردن من موجبات بیکار شدن همکارانم و ضرر اقتصادی سنگین به من را فراهم کرده است.
خلاصه وضعیت بهرانی برای من به آنجا کشید که چون گوش شنوایی نیست دست به اعتصاب غذا زدم و یقین این اعتصاب را تا مرگ یا آزادی ادامه میدهم و هیچ شرایطی برای پایان آن بغیر از آزادی از زندان نمیشناسم.
حال امروز ۱۲ اسفند ۹۶ در چهارمین روز اعتصاب خود خدمت شما دو پیشنهاد دارم
۱- برگیر شراب طرب انگیز و بیا
پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا
مشنو سخن خصم که بنشین و مرو
بشنو سخن بنده که برخیز و بیا
پیشنهاد اولم که صدای آقای احمدی نژاد را بشنوید و تمام محکومانی که بابت انتقاد و حتی توهین به حضرتعالی در زندان هستند را آزاد کنید.
تضمین میدهم اینکار به سلاح حضرتعالی بسیار نزدیک تر است تا در زندان بودن امثال بنده.
۲ -
دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه شد ... جامهای در نیک نامی نیز میباید درید.
پیشنهاد دوم آنکه اگر بر در زندان ماندن منتقدان، حتی آنهایی که حاظرند تعهد دهند که هرگز در انتقاد از حضرتعالی سخنی نگویند اصرار دارید پس باز صدای آقای احمدی نژاد را بشنوید و این خواست خود را در برابر پیشنهادهای آقای احمدی نژاد به رای مردم بگذارید و دستور برگزاری همه پرسی دهید.
در حال حاظر تمام روسای جمهور ۲۰ سال اخیر نظام، که منتخب مستقیم مردم ایران بودند یا هستند از شما همین درخواست را دارند که دستور برگزاری همه پرسی دهید، حتی میتوان این نظرسنجی و همه پرسی را با اعلام رسمی در یک برنامه تلویزیونی به وسیله پیامک انجام دهید و ترتیبی دهید با معیار شماره ملی سیمکارتهای تکراری حذف شوند، در اینصورت میتوان اطمینان داشت ۹۸ درصد، نتیجهای نزدیک به سبد رای واقعی به دست آید به هر حال انجامش بسیار ساده و کم هزینه است.
بر لب بحر فنا منتظریمای ساقی فرصتی دان که ز لب تا به دهان اینهمه نیست.
پیمان روشن ضمیر
۱۲/۱۲/۹۶
زندان مرکزی اهواز