رادیو فرانسه، ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی منتقد داخل کشور و سیصد تن از دانشگاهیان بسیجی و روحانی با انتشار بیانیه های جداگانه خطاب به رهبر حکومت اسلامی ایران، علی خامنه ای، نسبت به توفانی که در پیش است به او هشدار داده اند.
ابوالفضل قدیانی در بیانیه ای که به تاریخ پانزدهم فروردین ماه منتشر کرده از اعتراض های دی ماه سال گذشته به عنوان "قیام خودجوش و اصیل" مردم ایران "علیه رژیم استبداد دینی" در کشور یاد کرده است. او گفته است که در این "استبداد دینی"، "دایرۀ خودی های نظام ولایت فقیه چنان تنگ شده... که سزای مقاومت در برابر آقای خامنه ای و نقد و سنجش کارنامۀ تباه او ... پرونده سازی های دستگاه های امنیتی و نهایتاً حبس و زندان ... از سوی دستگاه بیداد است."
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ابوالفضل قدیانی اظهارات اخیر علی خامنه ای را مبنی بر وجود آزادی در ایران به دروغ گوبلز، وزیر تبلیغات آلمان نازی، تشبیه کرده و خطاب به رهبر جمهوری اسلامی ایران نوشته است که اگر حقیقتاً در این گفتۀ خود صادق است "بیاید و خود را در معرض انتخاب عمومی بگذارد"، هر چند نویسندۀ بیانیه از قبل پیش بینی کرده است که رهبر حکومت اسلامی ایران که از او به عنوان "مستبد" یاد نموده هرگز چنین کاری نخواهد کرد.
ابوالفضل قدیانی پرسیده است : آزادی و دموکراسی با وجود "نظارت غیرقانونی استصوابی و سلب حق قانونی انتخاب شدن و انتخاب کردن چه معنایی می تواند داشته باشد؟" او "دروغ های" تبلیغاتی از این دست را بی اثر دانسته و افزوده است : "دیگر زمان آن گذشته است که کسی بتواند با بگیر و ببند و خفقان، واقعیت را برای بخشی از مردم ایران وارونه جلوه دهد." او گفته است که اظهارات دروغین مستبد (علی خامنه ای) "نشانگر اصلاح ناپذیر بودن نظام و عقیم بودن اصلاح طلبی تسلیم طلبانه است."
قدیانی در جای دیگری از بیانیه اش مشکل اصلی اقتصاد ایران را "فساد نهادینه و رانت خواری" دانسته که به گفتۀ او ریشه در استبداد حاکم بر کشور دارد.
همزمان با انتشار بیانیۀ ابوالفضل قدیانی سیصد تن از فارغ التحصیلان و دانشگاهیان و همچنین برخی روحانیان که عموماً فعالیت در سازمان بسیج را نیز در کارنامۀ خود دارند در نامه ای خطاب به علی خامنه ای به مناسبت آغاز چهلمین سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی ایران، نگرانی خود را نسبت به آیندۀ کشور و حکومت اسلامی و همچنین گسست به وجود آمده میان مردم و حاکمیت ابراز داشته اند.
آنان در توضیح چرایی نوشتن نامه شان به رهبر حکومت مذهبی ایران گفته اند: "کلیت نظام اسلامی بیش از پیش به پیکری بی جان و از درون شکننده شبیه تر شده است" و "با توجه به اینکه کشور نیازمند اصلاحات اساسی و بنیادین است" چاره ای دیگری جز خطاب قرار دادن شخص رهبر نداشته اند. زیرا، به گفتۀ نویسندگان نامه، مطابق قانون اساسی انجام هر گونه تغییری در کشور بر عهدۀ رهبری است و هیچ مقام و مسئول دیگری در ایران امکان و اختیار انجام چنین مهمی را ندارد. به همین دلیل نویسندگان نامه تصریح کرده اند : "ما نگارش نامه به دیگر مسئولین کشور و درخواست از کسی غیر از حضرتعالی را کاری بی فایده و ناشی از بی توجهی به عمق بحران موجود... دانستیم."
امضاکنندگان نامه نوشته اند که "با شکل گیری و گسترش ساختارهای غیررسمی و غیرانتخابیِ موازی و کاهش مداوم سهم دولت در تصمیم گیری های کلان و ادارۀ کشور" و بروز منظم تقلب (مهندسی) در انتخابات، وضعیت به گونه ای شده که دولت در ایران مظهر ارادۀ عمومی نیست و رئیس جمهوری که برندۀ انتخابات فرض می شود از نگاه مردم در بهترین حالت برآیند "انتخاب میان بد و بدتر است" و به همین خاطر "نمی تواند هیچ امیدی برای بهبود اوضاع را نمایندگی کند."
سیصد دانشگاهی بسیجی و روحانی وضعیت قوۀ قضائیه و قوۀ مقننه را بهتر ندانسته اند. آنان گفته اند : دستگاه قضایی کشور به "کانون تحمیل ظلم و اجحاف علیه مردم تبدیل شده است" و نمی توان انتظار داشت که مجلس فعلی "قانون و طرحی قوی به سود مردم" تصویب کند. امضا کنندگان نامه روحانیون مجلس خبرگان رهبری را نماد بارز بی اعتمادی عمومی به رژیم مذهبی و روحانیان حاکم خوانده اند که درک بسیار پایین و پیش پا افتاده ای از مسائل جامعه دارند و "هر هفته مواضع خام و عجیب برخی شان نقلِ محافل می گردد."
آنان نوشته اند که "نهادهای بزرگ اقتصادی حکومتی ... به بنگاه هایی تبدیل شده اند که نفوذ خود را در قدرت برگ برندۀ کسب و کار اقتصادی و به حاشیه راندن مردم در اقتصاد قرار داده اند."
امضاکنندگان نامه نسبت به افرایش قدرت و اختیارات دستگاه های امنیتی به ویژه سازمان اطلاعات سپاه پاسداران هشدار داده که وظیفۀ همگی شان، به گفتۀ آنان، "صیانت از امنیت و ثبات قدرت برخی حاکمان و جناح های در قدرت" است. امضاکنندگان نامه تأکید کرده اند که صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز که با بودجه های نجومی سر پا نگه داشته شده است به "ابزار تخدیر مردم و پوشاندن حقایق و مطالبات و مسائل جدی جامعه" بدل شده و دستگاه سیاست خارجی کشور نیز به دلیل "سرگردانی میان ذلت پذیری برجامی و سلطه جویی منطقه ای" عملاً "استقلال کشور را خدشه دار کرده است."
امضاکنندگان افزوده اند که به دلیل استمرار این وضع دانشگاه ها و حوزه های علوم دینی به "مراکز خمودی و بی بهره از تحرک فکری" بدل گشته اند و "نقطۀ کانونی پیدایش این وضع ناراحت کننده مناسبات وارونۀ مردم وحکومت دینی است." آنان نوشته اند که از نگاه حاکمان کنونی مردم تهدید تلقی شده اند و "حکومت به دکانی در خدمت منافع حاکمان بدل گشته است."
سیصد بسیجی امضاکنندۀ نامۀ هشدار آمیز خطاب به رهبر جمهوری اسلامی گفته اند که در این وضعیت "پسوند دینی و اسلامی... به عامل اصلی تبعیض و برتری و نقدناپذیری و ایجاد حاشیۀ امن برای مسئولین تبدیل شده است."
نامۀ سیصد بسیجی می افزاید : صرف برگزاری انتخابات در این وضعیت نشانۀ دموکراسی نیست و شرکت مردم در "دوگانه های اجباری" که حکومت به وجود می آورد بیانگر حقانیت نظام اسلامی نیست. آنان یادآوری کرده اند که علی خامنه ای خوب می داند که آن دسته از مردمی که در دی ماه گذشته به خیابان ها نیامدند با معترضان همدل بوده اند. آنان تأکید کرده اند که ماهیت و ابعاد اعتراض ها و شعارهای آنان کاملاً تغییر کرده و "زنگ خطر فروپاشی اجتماعی ایران را به صدا درآورده اند." به گفتۀ نویسندگان نامه اکنون ناامیدی عمومی "در فضای باصطلاح حزب الهی نیز به جد قابل مشاهده است."
در پایان، سیصد امضاکنندۀ نامه به علی خامنه ای نوشته اند که سال جدید "سال مهم و سرنوشت ساز" برای حکومت اسلامی ایران است و رهبر حکومت اسلامی ایران را بر سر یک دو راهی قرار داده است. این دو راهی به گفتۀ آنان عبارت از این است که یا رهبر حکومت اسلامی، کشور را همچنان "به ملک طلق حلقه های بسته و عده ای معدود تبدیل خواهد کرد" یا "عزم و اراده ای محکم برای آغاز اصلاحات انقلاب گونه" به وجود خواهد آمد.