Monday, Apr 16, 2018

صفحه نخست » چند نکته در باره مطلب خباثت آمیزِ «جایزه دانمارکی داریوش شایگان»؛ ف. م. سخن

2DF394E6-9437-4556-A006-D8831146DC5F.jpegکیهان لندن، بعد از درگذشت زنده یاد داریوش شایگان، اقدام به انتشار مطلبی کرد با عنوان «چند نکته در باره جایزه دانمارکی داریوش شایگان». نویسنده ی این مطلب که می گوید استاد یکی از دانشگاه های دانمارک است، به طرز خبیثانه ای خواسته با این نوشته چهره ی فرهنگی داریوش شایگان را تخریب کند. مطلب او دراز است و پر از یاوه سرایی، بنابراین نمی توانیم به همه ی ابعاد آن بپردازیم و فقط به یکی دو نکته ی این مطلب اشاره می کنیم.

جناب «استاد دانشگاه» که ظاهرا خواسته «واقعیت ها را بیان کند»، بر جایزه ای که دانشگاه اهوس دانمارک به شایگان داده انگشت نهاده و این جایزه را چنین ریشه یابی کرده است:
«...در سی‌ام سپتامبر ۲۰۰۵، روزنامه پر تیراژ یولند پُست، دوازده کاریکاتور از محمّد، پیامبراسلام، منتشر کرد... در پی آن، جنجال جهانی به پا شد و خشم مسلمانان را برانگیخت. خشونت‌ها به‌ ویژه در منطقه خاورمیانه بالا گرفت همراه با آتش زدن سفارت‌خانه‌های دانمارک و تحریم گسترده کالاهای دانمارکی. اینجا بود که شرکت‌های دانمارکی به حرکت در آمدند و علاوه بر فشار به دولت برای عذرخواهی از مسلمانان، روزنامه یولند پُست را شدیداً مورد حمله و سرزنش قراردادند. یکی از این شرکت‌ها (گروند فوس) که یک شرکت لوله‌کشی و تلمبه‌سازی است و بازار وسیعی در خاورمیانه دارد بیش از دیگران به هیجان آمده بود و جداً دنبال یافتن راهی بود تا با به دست آوردن دِل مسلمانان، از از دست رفتن بازارهای خود در منطقه جلوگیری کند. با انجام مشورت‌هایی که هیئت مدیره با افراد مختلف انجام داد، دو نفر دانشگاهی در سطح کارشناسی و استادیاری از انستیتو فلسفه و یک دانشیار از الهیّات، راهکاری پیش پای شرکت یادشده گذاشتند: ایجاد جایزه‌ای به اسم «جایزه گفتگوی جهانی». شرکت لوله‌کشی و تلمبه‌سازی هم پانصد هزارکُرون دانمارکی به این امر اختصاص داد. برای دادن وزن و هاله آکادمیک به این جایزه، قرار گذاشتند که این جایزه از طرف دانشگاه آهوس داده شود. برای انتخاب جایزه‌بگیران، یک هیاًت داوری هم مشخص شد که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد. گفتنی است که تمام این مشورت‌ها و تصمیمات بطور مخفیانه انجام گرفته بود. بعدها معلوم شد که قرار بوده اعلام اعطای جایزه و مراسم آن هم تا آخرین روزها مخفی بماند...».

به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید

تمام وزن نوشته ی جناب استاد، بر این موضوع قرار دارد که جایزه ای که شایگان آن را دریافت کرده، توسط یک شرکت لوله کشی و تلمبه سازی به او داده شده است!

جناب استاد در ادامه ی فرمایش هایش چنین می فرماید:
«...در ماه نوامبر۲۰۰۹، داریوش شایگان، به احتمال زیاد بی‌خبر از قرار اختفای این جایزه، طی مصاحبه‌ای در تهران با خوشحالی اعلام کرد که جایزه «گفتگوی جهانی» به او و سیّدمحمد خاتمی ‌تعلّق گرفته و برای هر یک مبلغ دویست و پنجاه هزار کُرون و قرار است هر دو برای دریافت جوایز به دانمارک سفر کنند. من این خبر را دیدم و بسیار شگفت‌زده و ناراحت شدم. چگونه می‌شود کشوری و دانشگاهی که من به آن پناه آورده‌ام، جایزه «گفتگو...» به سیدمحمد خاتمی ‌بدهد! برای اطمینان از درستی خبر، از چند روزنامه‌نگار دانمارکی پُرس و جو کردم. چون خبر فقط به فارسی بود، هیچ یک از آنها آن را ندیده بودند. امّا پس از مدّتِ کوتاهی، خبر در بسیاری از روزنامه‌های سراسری دانمارک منتشر شد. یکی دو روز بعد، در مقاله کوتاهی در همان روزنامه یولند پُست، از دادن این جایزه به خاتمی ‌شدیداً انتقاد کردم و خود را با پناهجویان زمان نازی مقایسه کردم که از آلمان هیتلری به کشور دیگری پناهنده شده‌اند و حال آن کشور یکی از مقاماتِ درجه اوّلِ آلمان نازی را دعوت کرده بیاید جایزهِ «گفتگوی فرهنگ‌ها» بگیرد! در پایان، نوشتم «اگر خاتمی ‌به این دانشگاه بیاید، جای من دیگر در چنین دانشگاهی نخواهد بود...»

چه خسارت بزرگی برای عاَلم علم و عالمان! جناب استاد جایش دیگر در چنین دانشگاهی نخواهد بود! واقعا با این فقدان بزرگ چه باید کرد؟! :)

حالا می رسیم به قسمت کمدی این ماجرای تراژیک! جناب استاد می نویسد:
«...شایگان برای دریافت جایزه، همراه چند نفر از اعضای خانواده‌اش و یکی دو تن از دوستانش به خرج همان شرکت کذایی [لوله کشی و تلمبه سازی] به شهر آهوس رسیدند. بعد از ظهرِ فردای آن روز (بیست و هفتم ژانویه ۲۰۱۰)، مراسم اعطای جایزه بدون حضور مقامات دانشگاهی در یکی از سالن‌های دانشکده الهیّات (خارج از پارک دانشگاه) برگزار شد. با توجّه به انتقاداتِ علنی و اقداماتی که من درمورد این جایزه انجام داده بودم، خود را در شرایط خاصی می‌دیدم. از یک سو، این اقدامات و انتقادات که شایگان هم از آنها اطلاع پیدا کرده بود و از سوی دیگر، آمدن یک هموطن، یک شخصیّتِ سرشناسِ ایرانی. چه باید کرد؟ باید رفت، یا باید نرفت؟... بالاخره تصمیم به رفتن گرفتم. در میانه سخنانِ استاد آمریکایی که درباره دلایل اعطای جایزه سخن می‌گفت، رسیدم. سپس شایگان خطابه خوبی در مورد فرهنگ و شرق و غرب و اسلام ایراد کرد. در پایان، برای خوشآمدگویی، به شایگان عرض ادب کردم و او هم با روی باز استقبال کرد و اظهار علاقه که به دفتر من برویم و گپی بزنیم. خانواده خود را (یک بانو که دختر ایشان بود و فرزندان ایشان) به همان دانشجوی فلسفه که عضو هیأت داوران هم بود سپرد که آنان را به گردش ببرد... زمان از غروب گذشته بود و شایگان خواست به هتل بازگردد تا همراه خانواده و دیگر همراهان به میهمانی شام که رئیس شرکتِ تلمبه‌سازی در گران‌ترین رستوران شهر (با ستاره میشلن) ترتیب داده بود، شرکت کنند. شایگان و «شازده قاجار» را به هتل رساندم، خداحافظی کردم و دیگر او را ندیدم...»

واقعا چه ثبات رایی! چه شیوه ی مبارزه با مبلغان آلمان هیتلری یی! به استقبال «دشمن فرهنگی» که می روند هیچ، او را به هتل هم می رسانند!

خب. امیدوارم که این جناب استاد، خوشحال باشد که پیام اش که همانا دریافت جایزه ی یک شرکت لوله کشی و تلمبه سازی توسط داریوش شایگان بوده، از طریق این مقاله هم به گوش ایرانیان عزیز رسیده و تعداد هر چه بیشتری سخنان از روی خلوص این استاد دانشگاه دانمارک را جهت دریافت حقیقت شنیده باشند!

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy