Wednesday, Apr 18, 2018

صفحه نخست » اسلام سیاسی ضد ایرانی، همین است که احمد خاتمی می گوید؛ ف. م. سخن

85ED9D21-1722-4F60-8F46-AA642008DB9F.jpegبه ویدئوی سید احمد خاتمی، که علیه نوروز سخن می راند گوش می دادم. او رسما و علنا، نوروز و جشن های ملی ایرانیان را محکوم می کرد و برگزاری آن ها را عیب می شمرد؛ عیبی که آیت الله های جمهوری اسلامی هم همگی به آن اشاره کرده اند.

این ویدئوی نفرت انگیز را در ادامه ی همین مطلب خواهید دید. صحبت های این هیولای اسلامی، خون هر ایرانی یی را به جوش می آورد. وقتی یاوه های این یاوه گو را می شنیدم، یاد زنده یاد عبدالحسین زرین کوب، و چاپ اول کتاب رسواکننده ی «دو قرن سکوت» اش افتادم.

به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید

پاره هایی از آن را در ذهن داشتم و پاره هایی دیگر را یک بار از نظر گذراندم. هر چه در جمهوری اسلامی جلوتر می رویم، مواردی که استاد زرین کوب به آن ها اشاره کرده است پر رنگ تر و برجسته تر می شود و مشابهت های میان اسلام اشغالگران عرب مسلمان، با اسلام روحانیون ضد ایران در دوران حاضر بیشتر آشکار می گردد.

وقتی استاد، با درد و رنج می نویسد:

«بیداد جباران عرب، ایرانیان را از اسلام ستوه کرده بود... بین اعراب، ستیزه و دو رویی به شدت در گرفته بود... مقاومت های مردم دلاور ایران با قساوت و جنایت در هم شکسته می شد... وحشی گری و تندخویی فاتحان، وقتی بیشتر معلوم گشت که زمام قدرت را در کشور فتح شده به دست گرفتند... گوش هایی که به شنیدن زمزمه های مغانه و سرودهای خسروانی انس گرفته بود، بانگ تکبیر و طنین صدای موذن را با حیرت و تاثر تمام می شنیدند... کسانی که مدت ها از ترانه های طرب انگیز باربد و نکیسا لذت برده بودند رفته رفته با بانگ حدی و زنگ شتر مانوس شدند... سلطه ی عرب برای ایرانیان هیچ گونه قابل تحمل نبود خاصه که استیلای عرب بدون غارت و انهدام و کشتار انجام نیافت... فجایع و جنایات را در سایه ی شمشیر و تازیانه انجام می دادند... در برابر این مظالم آشکار، کسی یارای اعتراض نداشت... حد و رجم و قتل و حرق، تنها جوابی بود که عرب به هر گونه اعتراضی می داد... هر کس در مقابل این فجایع مظالم نفس بر می آورد کافر و خارجی می شد و خونش هدر می گشت... اگر صدایی بر می آمد، فریاد دردناک اما ضعیف شاعری بود که بر ویرانی شهر و دیار خویش نوحه می کرد... یا ناله ی جانسوز وطن پرست دینداری بود که در زیر فشار رنج ها و شکنجه ها آرزو می کرد که یک دست خدایی، کشور را از چنگال آهنین دژخیمان تازی برهاند...»

آنچه زرین کوب در سال ۱۳۳۰ در باره ی فاتحان مسلمان نوشته گویی همین امروز در باره ی نوادگان این اعراب غارتگر که بر ایران به نام سیادت حاکم گشته اند و موالی را برده ی خود می دانند نوشته شده است.

ضدیت خاتمی و خاتمی ها با هر آن چه رنگ و نشانی از ایران و ایرانی دارد بی دلیل نیست. اینان نوادگان قوم عرب هستند که به اسم اسلام، تا توانسته اند ایران را غارت کرده اند و تا توانسته اند جنایت را به اعلا درجه رسانده اند.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy