نویسنده: جوزف فرح - راشا اینسایدر، مسکو
مترجم: روزبه آرش، سایت
چرا در ایالات متحده در زمان انتخابات همه می خواستند عمیقا رابطه ای میان دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین بیابند و حتی این تلاش پس از انتخاب رئیس جمهور ایالات متحده بیشتر شد؟ آیا تا به حال به این سوال فکر کرده اید؟ آیا این تنها تراشیدن یک دلیل برای شکست هیلاری کلینتون بود؟ آیا تنها لازم بود بهانه ای برای پیروزی یک کاندیدای پوپولیست و ناسیونالیست در برابر کاندیدای عاقل و متعارف داشته باشیم؟ یا اینکه قضیه کلا چیز دیگری است؟
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نمی دانم حق دارم یا نه اما تصمیم را برعهده شما می گذارم. من معتقدم که بزرگ ترین تفاوت میان ترامپ و کلینتون در رقابت انتخاباتی سال 2016، هرچند بدون هیچ شکی تفاوت های بسیاری میان آنها بود، موضع گیری آنها در قبال مساله ملی گرایی است. بزرگ ترین موضوعات برای ترامپ مهاجرت و کنترل مرزها بود. او مخالف قراردادهای تجاری همچون نفتا، تی پی پی و تجارت با چین بود. مخالفت عمومی او نیز با جنگ های خارجی بود. او تهدید کرده بود که کمک های خارجی را به کشورهایی که با سیاست های این کشور مخالفت می کنند خواهد کاست. شعار اصلی کمپین او بزرگ کردن دوباره آمریکا بود. معتقدم همه اینها باعث شد که نخبگان عمیقا از او هراس داشتند، او را لعنت و مسخره می کردند. نظام سیاسی واشنگتن برای دهه ها جهانی سازی را تبلیغ می کرد. حضور یک ملی گرا در راس رهبری کشور برای آنها خطرناک بود. آیا موافقید؟
اگر موافقید یکی دیگر از رهبران برجسته جهان را در نظر بگیرید کسی که ملی گرا نیز هست. درست است ولادیمیر پوتین. اینطور نیست که پوتین به دلیل ملی گرا بودن به دیگر کشورها توجهی نداشته باشد اما منافع کشور خود را همیشه در اولویت قرار می دهد. او به هیچ وجه در این مورد غفلت نمی کند. می توان گفت که نخبگان و کسانی که استقرار نظم سیاسی کنونی را می پسندند نگران از دست رفتن قدرت فانتزی دهکده جهانی، اتوپیای جهانی و انحلال دولت - ملت ها هستند. اگر چنین باشد آیا می توان گفت که دروغ پردازی ها در مورد همکاری روسیه و ترامپ تنها یک بهانه در برابر پیروزی او باشد؟ به عبارت دیگر از پوتین و ترامپ به عنوان دو رهبر قدرتمند جهانی با منافع مشترک برای از بین بردن جهانی شدن ظهور کرده باشند بنابراین سال های پیش رو جهنمی برای نخبگان است. ترامپ بارها نشان داده که به آنچه در سخنرانی هایش گفته عمل می کند و این می تواند برای نخبگان هراس آورتر باشد.
من معتقدم حالا به نقطه عطفی در تاریخ رسیده ایم. تغییری در برابر نخبگان. ترامپ دوره ای جدید را به راه انداخته است. او را نمی توان کنترل کرد. او قوانین بازی را رعایت نمی کند. او خطرناک است و هنوز نیز هست. حتی امروز کسانی هستند، هرچقدر هم که ایده آنها مضحک باشد، که می گویند درگیری های میان ترامپ و پوتین تنها یک تئاتر است. آیا می توان به این مساله فکر کرد که این دو شخصیت بسیار متفاوت با برنامه های گوناگون به اتحاد رسیده باشند و عامل اتحاد آنها پایان دادن به رویاهای ضدملی گرایانه و جهانی گرایانه باشد؟