Saturday, Jun 2, 2018

صفحه نخست » یک قصه بود / هرچند ناتمام، رضا مقصدی

NM2.jpgمردی شِگفت بود.

با مردمش پیاله زد وُ از زمانه گفت.

در "قیصر"ش، شکُفت.

از سال‌های دور

درد ِ بلند ِ تیغه‌ی چاقو را

در پُشت ِ زخم‌خورده‌ی خود داشت.

در پای هر چه خاطره، بنشست.

سربرفراز ِعاطفه، افراشت.

او از برای "مردم ِ بی‌لبخند"

یک قصه بود

هرچند ناتمام.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy