برخی از فعالین رسانهای و سیاسی در گفتوگو با انصاف نیوز به سخنان رییس جمهور در دیدار با اهالی رسانه مبنی بر اینکه مرجعیت باید به رسانههای داخلی بازگردد، واکنش نشان دادند و هریک ضمن طرح پیشنهادات خود برای تحقق این امر موانع موجود برای رسیدن به این شرایط را بیان کردند.
گفتوگو با مدیرعامل خبرگزاری ایلنا و مسوول سازمان بسیج رسانه را در ادامه بخوانید:
مدیرعامل ایلنا از فشار به رسانهها می گوید
مدیر عامل خبرگزاری کار ایران، ایلنا، دربارهی نگرانی رییس جمهور از میزان اعتنا به رسانههای بیرون از کشور و تاکید بر ضرورت اصلاح آن، با اشاره به انواع فشارها و محدودیتها گفت: در چنین شرایطی تقریبا محال است و همین میشود که رسانههای ما رسانههای بی خاصیت شده و مردم دیگر به آنها اعتماد نمیکنند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
«مسعود حیدری» در پاسخ به خبرنگار انصاف نیوز در اینباره گفت:
«اینکه رسانههای داخلی مرجع خبری بشوند، پیش شرطهایی دارد و بخش عمدهای از آن در دست خود رسانهها نیست. آن بخشی که مربوط به رعایت امانت و صداقت میشود، پارامترهای درستی است و رسانهها باید رعایت کنند. اما یک موضوع عمده این است که رسانههای ما به قدری خط قرمزها و محدودیتهای خواسته و ناخواسته برایشان درست شده که حتی در جاهایی دچار خودسانسوری میشوند و این خودش لطمهی بزرگی است.
فشارهای قضایی و امنیتی را داریم، نهادهای مختلفی را داریم که خودشان را حائز شرایط میدانند و به خودشان اجازه میدهند که به این حوزه وارد شوند و دخالت کنند و برای آنها خط قرمز و چارچوب تعیین کنند. در صورتیکه درست این است دستگاهی که رسانهها باید با آن هماهنگیهایی داشته باشند، معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد است و تنها در موارد خیلی خاص و ویژه هم نهادی که میتواند به لحاظ قانونی به رسانهها چارچوبی را اعلام کند، شورای عالی امنیت ملی است، آن هم طبق قانون تنها مصوبات شورا، نه چیزی غیر از مصوبات.
اما اینقدر خط قرمز و محدودیتهای مختلف از جاهای مختلف، نهادهای امنیتی، نظامی و قضایی برای دیگران درست میکنند و هر کدامشان هم خودشان را محق میدانند که رسانهها به حرف آنها گوش بدهند و اگر زمانی شما به آنها انتقاد هم بکنی که شما باید این موارد را با نهادی که با ما مرتبط است، یعنی معاونت مطبوعاتی ارشاد، مطرح کنید، شاید این را به نوعی نادیده گرفتن نظر خودشان تلقی کنند و از آن بدتر، اگر رسانهها به چارچوبهایی که آنها برایشان تعیین میکنند توجه نکنند، این را در قالب گزارش و امثالهم به مراجع قضایی میبرند و برای رسانهها مشکل ایجاد میکنند.
خب در چنین شرایطی شما چطور میتوانید توقع داشته باشید که یک رسانه آزادی عمل داشته باشد و بتواند عمدهی نیازهای افکار عمومی و خوراک آنها را تامین کند؟ در چنین شرایطی تقریبا محال است و همین میشود که رسانههای ما رسانههای بی خاصیت شده و مردم دیگر به آنها اعتماد نمیکنند.
طبیعی است که این رسانههای خنثی در شرایط خاص و سخت که نیاز است به پای منافع ملی بایستند، قاعدتا چون مخاطبی ندارند نمیتوانند موفق عمل کنند؛ یعنی ضرر آن دو طرفه است، هم برای خود رسانهها مشکلساز میشود و هم در کلان و بلندمدت برای کشور و نظام مسالهساز خواهد بود، برای اینکه مردم نگاهشان به داخل نخواهد بود».
سخنان روحانی
حسن روحانی، رییس جمهور، ۲۳ خردادماه در دیدار با اهالی رسانه گفته است:
«امروز بار سنگینی بر عهده شما اصحاب رسانه قرار دارد. امروز مشکل اصلی ما، مشکل اقتصادی، فرهنگی و یا امنیتی نیست، بلکه مشکل اصلی امروز ما جنگ روانی است. بزرگترین غم برای یک ملت زمانی است که رسانههای بیگانه مرجع او باشند. در کمتر جایی دیدهام که یک ملت اینگونه به رسانههای بیرونی اعتنا کنند، این وضعیت باید اصلاح شود و رسانههای داخلی مرجع اطلاعرسانی به مردم باشند.
مرجع افکار عمومی مردم باید رسانههای داخلی و رسانههای دارای نام و نشان باشند نه رسانههای بی نام و نشانی که در فضای مجازی به راحتی هر چه میخواهند میگویند و با القاء و تخریب باعث انحراف مسیر افکار عمومی میشوند.
دولت همواره از انتقاد مشفقانه و دلسوزانه استقبال کرده و آن را به نفع دولت و کشور دانسته و میداند، اما تخریب، تهمت و دروغ نه تنها باعث تضعیف دولت و نظام بلکه بالاتر از آن باعث تخریب مبانی اخلاق میشود؛ انتشار اخبار دروغ دادن آدرس غلط به مردم و ناامید کردن آنها از آینده است».
مسوول بسیج رسانه: چون رسانهها ویترین احزاباند اعتماد مردم رفته است
مسوول سازمان بسیج رسانه، دربارهی اظهارات اخیر رییس جمهور در دیدار با اصحاب رسانه مبنی بر ضرورت احیای مرجعیت رسانههای داخلی گفت: هم آقای روحانی و این دولت و هم دولتهای قبلی که آمدند و سخنرانی کردند و حتی دولتهای آینده که خواهند آمد و سخنرانی خواهند کرد، خودشان یک رسانه درست کنند که معیار باشد، ما هم پشت آن سینه میزنیم.
«مسعود بصیری»، در گفتوگو با خبرنگار انصاف نیوز، در پاسخ به اینکه چگونه میتوان این مرجعیت را به رسانههای داخلی بازگرداند؟ با اشاره به وضعیت بیمهای خبرنگاران و امنیت شغلی آنها گفت: چطور میخواهید مرجعیت را به رسانههایی بازگردانید که بچههایش امنیت شغلی ندارند؟ آیا خبرنگاران نظام صنفی دارند؟ وزارت ارشاد چقدر متولی رسانهها است و چقدر کمک میکند؟ چقدر رسانهها باید دنبال کاغذ بدوند؟ چقدر رسانهها باید با شکایت نهادها و دستگاههای دولتی مواجه شوند؟ خبرنگاران ما با چه حدی از ناامنی شغلی مواجهاند؟ اصلا رسانه به محلی برای سر خوردن افراد به محلهای دیگر تبدیل شده است.
امنیت شغلی یک بحث است و اینکه ما به تامین شغلی برای خبرنگار آنقدر اهمیت دهیم که در رسانه بماند بحث دیگری است. شما الان در برخی رسانههای خارجی میبینید که شخص ۵۰ سال است که خبرنگار است.
نکتهی دوم اینکه احزاب دست از سر رسانهها بردارند. اکثر رسانههای داخلی ما ویترین احزاب هستند. اینها برای مردم منتشر نمیشوند، ویترین احزاباند و برای برخی دعواهای جناحی منتشر میشوند. یعنی هر دولتی با هر گرایشی -کاری با آقای روحانی ندارم و بحثم سیاسی نیست- اما بسیاری از رسانهها در کشور ما برای مردم منتشر نمیشوند بلکه برای روسای خودشان منتشر میشوند.
نکتهی سوم این است که ما نظام صنفی قدرتمندی در کشور نداریم. الان جوشکاران، لبنیاتیها و کامیوندارها و... همه اتحادیه دارند ولی نظام صنفی رسانهای وجود ندارد. انتقاداتی که آقای روحانی کرده است بازمیگردد با خودش. نمیشود بنشینید و برای مردم سخنرانی کنید. این حرفهایی که زده حرفهای خوبی است و من هم میتوانم بگویم. بحث من اصلا سیاسی نیست من میگویم مثلا چرا بسیاری از رسانهایها بیمه نیستند؟
خبرنگار: البته بحثی که ایشان مطرح کردند بیاعتمادی مردم به رسانههای داخلی است...
بصیری: چرا اعتماد مردم رفته است؟ چون رسانهها ویترین احزاباند.
چه باید کرد که این اعتماد بازگردد؟
آخر بحث این است که واقعا اعتماد رفته است؟ همین الان مرجع اصلی دریافت خبر مردم چه کسانی هستند. الان در هر جای دنیا بروید آیا رسانه آزاد است که هرچه دلش میخواهد بگوید؟ مگر اردشیر زاهدی چند وقت نبود که یادداشتی نوشته بود علیه رژیم شاه و به نفع جمهوری اسلامی، واشنگتن پست آن را منتشر نکرد و گفت باید در قالب آگهی منتشر شود؛ مردم ما به رسانههای خارجی اعتماد ندارند، اینگونه نیست که آنها هرچه میگویند را عمل کنند.
به هرحال متاسفانه وقتی بزنگاهی پیش میآید به این شکل است که مردم ممکن است بروند بیبیسی برای گرفتن اخبار رصد کنند و یا حتی کانالهای بیشناسنامه و بی هویتی مثل آمدنیوز را برای کسب اطلاع دنبال میکنند....
بینی و بینالله الان چه خبری را در رسانههای داخلی پیدا نمیکنید؟ مثلا در سایتها و کانالهای داخلی میگردید و خبری را که مثلا بیبیسی زده، پیدا نمیکنید؟ مثلا اخبار اختلاسها را بیبیسی میزند؟
یک مثال کوچکی میزنم؛ مثلا سر ماجرای حاتم مرمضی که بعد اطلاع رسانی شد که عضو داعش بوده، خیلی دیر اطلاع رسانی شد. من به عنوان یک خبرنگار با هزارجا تماس گرفتم، اما خبر دقیقی را کسب نکردم تا آنکه پس از مانور بیبیسی و رسانههای دیگر در رسانههای داخلی، اخباری از این موضوع منتشر شد...
این یک مورد؛ از روزانه میلیونها خبری که منتشر میشود، چندتا از آنها این حالت را دارند؟ ببینید مثالی میزنم، شما یک پدر بداخلاق داری و میگویی میخواهم از خانه فرار کنم، میگوییم چرا؟ میگویی دیشب من را دعوا کرده، چه دعوایی؟ اصلا یک دعوایی که حق با شما بوده. اما برای یک دعوا آدم پدرش را میگذارد کنار؟ آیا پدر شما زحمتتان را نکشیده، آیا تامین معاشتان را نکرده؟ در یک کشور، هر کشوری، من مسوول بسیج رسانهام، من مسوول فلان حزب و سخنگوی بیسار حزب نیستم که الان شما خوشت بیاید یا ناراحت شوید، من چیزی را باید بگویم که فکر میکنم به عنوان یک برادر باید از من بشنوی، من نصف دنیا را دیدهام، شما کجای دنیا میتوانید ببینید که تمامی اخبار دربارهی آن کشور در رسانههای داخلیاش منتشر شود. کدام پدر است که به خانه میآید و تمام اطلاعات جیباش، ادارهاش و بیرون از منزلش را بگوید؛ ممکن است شما یک چیزی را بعدا بفهمید و بگویید که چرا نگفته بودی و او پاسخ بدهد که من صلاح دانستم و تشخیص دادم که اینگونه باشد.
ممکن است که تشخیص، تشخیص اشتباهی باشد، اما هر حکومت و هر دولت مستقری با هر گرایشی حق دارد و یا این اجازه را به لحاظ قانونی دارد که برخی اخبار را به دلیل بار و تاثیر روانیاش از مردمش پنهان کند. ممکن است شما بگویید که اینها در فلان مورد اشتباه میکنند، درست است، ممکن است مرجع تشخیص اشتباه کند و یا مصداقی اشتباهی شود، مثل همین موردی که گفتید. ولی چه خبر دیگری هست؟
مثلا شما بگویید که آقای بصیری من روزی ۵۰ خبر را میخوانم که از این ۵۰تا ۴۹ خبر در داخل جمهوری اسلامی ایران نیست. یا مثلا بیبیسی...
ما عقبیم آقای بصیری، ما از رسانههای بیگانه در برخی از اخبار عقبیم...
نه؛ ما برخی اخباری را عقب هستیم که به ضرر بار روانی جامعه است. مثلا شما میگویید خودرو گران شده، چرا رسانهها نمینویسند، چون بار روانی است. الان مردم ریختهاند، پریشب از ساعت دوازده تا دو شب ایران خودرو چندهزار خودرو فروخته. همین مردمی که دو هفتهی پیش خودرو نمیخریدند. یعنی اینها نیازی به خرید ندارند، میخواهند پولشان را حفظ کنند. دنبال این هستند که پولشان را حفظ کنند. ایران خودرو گفته من به شما تحویل میدهم، ناراحت نباشید. حالا شما میگویید که چرا تلویزیون دربارهاش حرفی نمیزند؛ چون حرف زدن دربارهاش اعصاب مردم را بیشتر بههم میریزد.
اتفاقا بیبیسی این اخبار را منتشر میکند. بیبیسی اگر مرجع درستی است دربارهی دارایی ملکه انگلیس چرا خبر نمیزند؟ بیبیسی مورد اعتماد نیست. در عالم خبر ما جذابیت، زیبایی و حقیقت داریم. بعضی چیزها جذابند ولی زیبا نیستند. اگر کنار خیابان دونفر با هم دعوا کنند، جذابیت دارد.
آیا بی بی سی مرجع اصلی خبرهای داخل کشور خودش هم هست؟ آیا سی ان ان خودش تمامی خبرهای داخل آمریکا را منتشر میکند؟ پس چرا العالم و... را میبندند. چون ما خبرهایی را میزدیم که آنها نمیخواستند منتشر شود. ما هم حق داریم برخی از اخبار را منتشر نکنیم، اما خب ممکن است در مصداق اشتباه کنیم.
اگر شما هم فردا صبح معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد بشوید، اولین کاری که میکنید این است که تماس میگیرید و میگویید که درمورد هستهای این موارد را در نظر بگیرید. یک سیاستی در هرجا وجود دارد. داریم هدف را اشتباه میزنیم...
با توجه به آن بخش از صحبتهای رییس جمهور مبنی بر اینکه «در کمتر جایی دیدم که یک ملت اینگونه به رسانههای بیرونی اعتنا کنند و این وضعیت باید اصلاح شود» شما قبول دارید که اینگونه است یا خیر؟
احتمالا آقای رییس جمهور حواسشان به رسانههای خیلی از کشورهای دنیا نبوده. ضمن اینکه آقای رییس جمهور خودشان متولی امر رسانه است. ایرنا و ایلنا که متعلق به خود دولت است، آقای رییس جمهور آنها را تبدیل به مرجع اصلی کند. کلی هم روزنامهی اصلاح طلب و کارگزارانی دارد که اتفاقا سبیل کلفتهای حوزهی رسانه در کارگزاران حضور دارند. خب آنها بشوند مرجع دیگر.
به نظرم آقای روحانی خطاب صحبتش باید خودش باشد؛ باز تاکید میکنم که بحث من تنها آقای روحانی نیست، آقای احمدی نژاد هم که بود همینها را میگفت و همین سخنرانیها را میکرد، فارس را سه روز بست. یادتان میآید؟ بر سر موضوع سکه و طلا و... بود. فکر میکنید آن ماجرا بار روانیای بود که فارس ایجاد کرده بود؟ نه! سکه آن موقعی که آمد ۸۰ یا ۱۰۰ هزار تومان بود و شد ۲۰۰ هزار تومان. گفتند نخرید، ارزان میشود، الان ۲ میلیون و خردهای است.
دولتها به جای سخنرانی کردن و نصیحت کردن باید وارد حوزهی عمل شوند. آقای روحانی زحمت بکشد، منت بگذارد و یک رسانهی مرجع در جمهوری اسلامی ایران تولید کند. وزارت اطلاعات، وزارت دادگستری و همهی نهادهای تاثیر گذار که دست خودش است؛ هم آقای حسن روحانی در این دولت و هم دولتهای قبلی که آمدند و سخنرانی کردند و هم دولتهای آینده که خواهند آمد و سخنرانی خواهند کرد، خودشان یک رسانه درست کنند که معیار باشد، ما هم پشت آن سینه میزنیم. آقای روحانی سخنرانی نکند.