خانم فاطمه حقیقت جو، در پاسخ به مطلب من، مطلبی منتشر کرده اند با عنوان «پاسخ فاطمه حقیقت جو به ف. م. سخن». ممنون ام از ایشان به خاطر پاسخ شان.
آن چه ایشان در یادداشت شان مرقوم کرده اند، سه قسمت دارد، که قسمت های اول و دوم، تایید همان چیزهایی ست که قبلا نوشته اند، و من هم در نوشته ام عینا به آن ها اشاره کرده ام. به عبارت دیگر، خانم حقیقت جو بر سر حرف و نظرشان هستند و من هم همین طور. این که خامنه ای به این دلیل و آن دلیل می خواهد موشک درست کند و این مسائل «بخشی از تفاهم نامه برجام نبود» موضوعی نیست که بخواهم بر سر آن با کسی بحث کنم یا آن را نقد کنم. این یک خط مشی حکومتی است که خانم حقیقت جو هم آن را قبول دارد؛ من ندارم. در مطلب اول هم به جای این که به جزییات مطلب خانم اشاره و تاکید کنم به ماهیت آن که با ماهیت وجودی و سیاسی ایشان در رابطه ی مستقیم است اشاره کردم. این بحث را فقط می توان قبول کرد یا رد کرد به همین لحاظ از دیدگاه من شایسته ی هیچ نقد وقت تلف کن و بی حاصل نیست. آقای ترامپ به خاطر همین فقدان اشاره به مسائل موشکی در برجام به درستی به زیر تفاهم نامه زد، و آینده، درست و غلط نظر خانم و من را نشان خواهد داد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اما برای مورد سوم جوابی دارم که آن را می نویسم. مرقوم کرده اند:
«ف. م چون امکان محاجه و نقد منطقی در خصوص نوشتار من را ندارد با طرح مسایل شخصی نگارنده قصد تخریب شخصیت دارد».
امیدوارم خانم طاقت شنیدن جواب مرا داشته باشند:
۱- امکان محاجه و نقد منطقی در خصوص نوشتار شما را دارم ولی نقد منطقی -که تا کنون طی چند هزار مطلب و مقاله کرده ام- تاثیری بر چشم و گوش های بسته و قلب های مُهر خورده ی اسلامیون ندارد. زندگی باید آن ها را از خواب غفلت بیدار کند که می کند.
۲- با طرح مسائل شخصی قصد تخریب شخصیت خانم و هیچکس دیگر حتی خامنه ای و اوباشش را ندارم. آن چه شما مسائل شخصی می نامید:
اولا برای یک فرد سیاسی که باید همه چیزش روشن باشد، شخصی نیست خاصه آن که در حکومت اسلامی، مسائلی مانند حجاب و بی حجابی و رابطه ی زن و مرد، جزو مسائل حقوقی و حکومتی ست و حکومتداران گذشته و حال با آن ها «کار داشته اند و دارند». یعنی خانم نمی تواند بگوید حجاب و بی حجابی من، مساله ی شخصی ست، چون حکومت اسلامی، حکومت امریکا نیست که با پوشش مردم «کار نداشته باشد». و چون خانم خودشان زمانی جزو حکومت بوده اند، این مساله به هیچ وجه شخصی نیست.
دوم آن که سوال می کنیم آیا خانم حقیقت جو کشف حجاب شان را فقط در خانه انجام دادند و در باره ی آن سخن گفتند یا در مقابل دوربین های تلویزیون های سیاسی که همگان می بینند؟
سوم این که چرا تخریب شخصیت؟ مگر حجاب از سر برداشتن یا ازدواج سفید کردن کار بدی ست که شخصیتی بخواهد تخریب شود؟ قطعا کار بدی نیست، چرا که خانم این کار را انجام داده و قطعا مدافع آن هم خواهد بود.
۳- روسری و ازدواج با برجام کاری ندارد! شخصی که زمانی در ایران و زمانی در خارج از ایران، درگیر روسری و ازدواج و غیره به صورت «سیاسی» و «همگانی» بوده، چون با برجام کار دارد، از سیاست های روسریانه و ازدواجانه، به تایید برجام اش نقب زده شده تا تضاد و تفاوت های تغییر مشی نشان داده شود. ما خیلی هم خوشحالیم که خانم کشف حجاب کرده اند و حتی کار مدرنی را که امثال من قادر به انجام آن نیستند یعنی ازدواج سفید انجام داده اند!
۴- اما می رسیم به یک کار بد خانم، که عبارت از زدن اتهام دروغ گویی و اتهامات ناروا زدن به من است. امیدوارم بر سر این یک مورد نخواهند سر به سر من بگذارند چون خیلی چیزهای دیگر مطرح خواهد شد که دیگر با حمایت از خامنه ای در برجام و این ها ارتباطی نخواهد داشت و اصولا من اهل وارد شدن به این مسائل نیستم.
خانم به طرز بدی ادعایی کرده اند که نشان دادن نادرستی آن به آسانی خوردن یک لیوان آب است. ایشان از قول من نوشته اند که گفته ام:
«...من [حقیقت جو] در ابتدای انقلاب خواهان حجاب اجباری برای دانشجویان بودم. منی که در ابتدای انقلاب ده ساله بودم چگونه می توانستم خواهان حجاب اجباری برای دانشجویان بوده باشم؟ من وقتی نماینده مجلس بودم از حق زنان برای انتخاب پوشش دفاع کرده ام و این مطالب منتشر شده است و مستندات آن موجود است. شما که به نادرست اتهام می زنید من خواهان حجاب اجباری بودم مستندات آن چیست؟...»
جمله ای را که ایشان به من نسبت داده اند، جداگانه می نویسم:
«من [حقیقت جو] در ابتدای انقلاب خواهان حجاب اجباری برای دانشجویان بودم. منی که در ابتدای انقلاب ده ساله بودم چگونه می توانستم خواهان حجاب اجباری برای دانشجویان بوده باشم؟...»
حالا به جمله ای که من در مطلب ام نوشته ام توجه کنید:
«خانمی که زمانی وکیل مجلس اسلامی بوده، و در ابتدای انقلاب از خواهندگان حجاب اجباری برای دانش آموزان و دانشجویان دختر...»
جمله ها را بیشتر جدا می کنم:
حقیقت جو از قول سخن: «من ده ساله بودم و خواهان حجاب اجباری برای دانشجویان بودم»
آن چه ف. م. سخن نوشته است: «از خواهندگان حجاب اجباری برای دانش آموزان و دانشجویان دختر...»
تفاوت ها را ملاحظه می کنید؟! «دانش آموزان» در جمله ی من چه شدند؟
این اولین دست بردنِ لابد شرعی در مطلب من!
ممکن است ایشان بگوید این جمله مدّ نظرم نبود، این یکی جمله را در نظر داشتم. کدام جمله؟ این جمله؛
«او [حقیقت جو] که یکی از عوامل چادر چاقچوریِ حکومت اسلامی بود -که دختران ما را با زور به زیر حجاب برد- ابتدا، و قبل از کشف حجاب کامل، ازدواج سفید کرد!...»
جملات را جدا می کنیم:
«حقیقت جو یکی از «عوامل» چادر چاقچوریِ حکومت اسلامی بود...»
«حکومت اسلامی بود -که دختران ما را با زور به زیر حجاب برد-...»
که از «عوامل» بود و با حضور در تشکل اسلامی، «تشویق» (!) به داشتن حجاب می فرمود و چیزهای دیگری که گفتم مایل به ورود به آن ها نیستم...
در زمان «دانشجو» بودن هم، با حضور در تشکل های اسلامی که خودشان خوب به یاد دارند و دوستان زنده و حی و حاضر من هم که بعضی هاشان اتفاقا در آن تشکل ها حضور داشتند نیز به یاد دارند و خانم که دنبال مستندات هستند فکر نکنند که مستندات فقط همین چیز هایی ست که در اینترنت پیدا می شود. همکلاسی ها و هم دوره ای های خانم هنوز زنده اند و اگر حرفی در جَلوَت نمی زنند لابد دلایلی برای خودشان دارند...
با عرض معذرت از درشتی کلام ام ولی ناچارم بگویم که من با ننه من غریبم بازی ها و این که وقتی نماینده ی مجلس بودم از حق زنان «برای انتخاب پوشش» دفاع کرده ام تحت تاثیر قرار نمی گیرم. این ها همه حرف است و بادِ هواست! حق را کسی که به دنبال اش هست حداقل جلوه ای از آن را نشان می دهد نه این که با چادر و چاقچور در مجلس حاضر شود! حالا خانم الهه کولایی روپوش پوش این را می گفت باز یک چیزی!
خوانندگان من می دانند که هر چه که تا امروز نوشته ام و بعد از این می نویسم، قطعا آن قدر پشتوانه ی اثبات دارد که بتوانم از خودم و مطلب ام دفاع کنم.
وارد این بحث ها هم نمی خواهم بشوم چون گذشته ها -تا حدودی البته- گذشته، و آدم ها می توانند عوض شوند، و باید چشم خطاپوش داشت و نگاه به آینده.
دستکم خانم سعی کنند سیخ موشکی خامنه ای را در زخم ها و جراحت های ما نگردانند و بگذارند با بدبختی های خودمان بسازیم.