ایران همیشه با آمریکا گفتگو کرده است اما مذاکره ایران با آمریکا منجر به تنش زدائی دوحکومت نمیشود.
اختلاف حکومت ایران با آمریکا هدفی- راهبردی است.
حکومت اوباما تا حدودی به دنبال همراهی با حکومت ایران در منطقه بود که در داخل آمریکا هم شکست خورد.
دکترین برژنیسکی این بود که باید میان ایران و به طور کلی کشورهای مسلمان و آمریکا بر اساس منافع متقابل رابطه برقرار شود، اما همین ایده وی هم کارشناسی دقیق نشده بود. چرا که کشورهای مسلمان هم دارای منافع یکسان نیستند.
در دنیای کنونی صرف رابطه و گفتگو، تحمل متقابل و همسوئی یا همراهی راهبردی ایجاد نمیکند. حتی میشود گفتگو کرد و هم جنگید.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اما گیرهای رابطه آمریکا با ایران اساسی است.
۱- اسرائیل مخالف این رابطه است. اسرائیل مهمترین هم پیمان آمریکا در منطقه است.
۲- عربستان و امارات هم به این قدرت مخالف اضافه شده است.
۳- ایران برای خود نقشی در منطقه تعریف کرده است که با منافع آمریکا همراه نیست. آمریکا در حکومت نوع ترامپی ایران را دست بسته میخواهد. آمریکا در مدل حکومت اوبامائی با ایران با توجه به منافعاش برخورد تاکتیکی میکند.
۴- ایران در چند پایتخت منطقه حضور قوی دارد برای این حضور حتی در صورت معامله با آمریکا خواهان نقش است. این نقش منطقهای ایران را آمریکا قبول ندارد. عربستان و امارات هم به آن باور ندارند. دولت روحانی همانند هاشمی به دنبال معامله این نقش منطقهای با غرب است.
۵- حکومت ایران به رهبری آقای خامنهای معتقد است که باید با آمریکا مرز روشن داشت. حتی اگر امکان داشت آمریکا را از منطقه بیرون کرد. حکومت ایران به آمریکا اعتماد ندارد.
۶- فضای عمومی صاحبان قدرت در آمریکا هم به طور کلی برای رابطه معقول با حکومت ایران آماده نیست.
۷- اما حکومت ایران و آمریکا با هم بارها مذاکره کرده و میکنند این مذاکره تاکتیکی است تا مشکل این دو حکومت در موارد معین حل شود. این مذاکره بارها اتفاق افتاده است. اما به همسوئی راهبردی یا تحمل دو جانبه منجر نشده است.
۸- حکومت ایران مولفههای سیاسی را در منطقه برای خود میبیند و با توجه به اروپا و هم روسیه و چین برای خود میدان مانوری در برابر آمریکا مهیا میبیند. همین نگاه عادی رابطه حکومت ایران با آمریکا را سختر میکند. حکومت ایران در منطقه دولتهای متحد پیدا کرده است این دولتهای متحد بعد از حمله آمریکا به عراق شکل گرفتهاند. عراق و سوریه و لبنان از این جمله متحدان هستند.
۹- حکومت ایران امروز مولفهای نظامی در منطقه هم شده است ایران دارای ارتش چند ملیتی شیعه در منطقه است. این ارتش نامنظم با حمایت دولتهای منطقه میدان مانوری برای ایران ایجاد میکنند که حکومت ایران را به این ارتش مغرور و متکی میکند.
۱۰- آمریکا مشکلات فراوانی در منطقه دارد این مشکلات میدان مانور تاکتیکی حکومت ایران میشود. که همان داستان غول و گربه است. غول آمریکا پایش در منطقه است پنجول گربه پای غول را آزار میدهد. به شرطی که زیر پای غول نماند.
۱۱- بعد از جنگ سرد برتری هوائی در جنگ نقش اصلی ندارد زمین در گیری و میزان مقاومت فرساینده میتواند رقیب را دچار مشکل کند. ایران و ارتش نامنظمش چنین ویژگی دارند.
۱۲- نا امنی در ایران از سوی غرب در صورتی که ابعاد گسترده ملیونی نگیرد به ایران هم اجازه میدهد که در منطقه نا امنی برای آمریکا ایجاد کند.
۱۳- حکومت ایران خود را قادر به برقراری نظم در داخل حتی با سرکوب میبیند. در نتیجه با تهدید آمریکا فضا داخل را بسته تر میکند.
۱۴- تناسب قوا در ایران به شکلی است که با سقوط دولت روحانی، حکومت میتواند با سرکوب نظم برقرار کند.
۱۵- حکومت ایران با کارت منطقهای خود برای رابطه با اروپا و هم آمریکا میدان مانور خلق کرده است.
۱۶- آمریکا برعکس اروپا مشکل مهاجرت گسترده از منطقه خاورمیانه ندارد. اروپا میداند که ایران را باید با سیاست مهار تاکتیکی کند.
۱۷- اروپا میداند که در غرب این بنیادگرائ سنی است که مشکل زا شده است. حکومت ایران برای اروپا تا میزانی امنیت میآورد. اروپا حزب الله را ترویست نمیداند.
۱۸- این زمان و هم توازن قوا در داخل حکومت ایران است و هم تغییر دولت آمریکا میتواند از تنش زائی با آمریکا و غرب بکاهد.
۱۹- مذاکره میان ایران و آمریکا همیشه بوده است اما مذاکرات علنی هم همه موارد آن علنی نمیشود. این حکومت ملی یا مردمی است که میشود در مذاکرات با دول خارجی گفتگوهای علنی و مخفی به آن اعتماد مشروط کرد.
۲۰- حکومت ایران از طریق دولتهای منطقه لزوم حضورش را به آمریکا گوشزد میکند. مانند دولت عراق. هم چنین حکومت ایران از طریق اروپا به دولت آمریکا پیام میرساند و ضرورت حضورش را در منطقه به آمریکا از زبان اروپا گوشزد میکند. با اروپا هم چانه زنی میکند.
۲۱- حکومت ایران منطقه را پرتنش و آمریکا را هم در منطقه همراه با خطاهای تاکتیکی و راهبردی میبیند پس منتظر میماند تا از اشتباه آمریکا استفاده کند و موقعیت خود را تحکیم کند.
۲۲- حکومت ایران ضربه اول را نمیزند مانند صدام هم ماجراجوئی بی پایان ندارد هم پیمانان مشخصی دارد. در نتیجه این حکومت آغاز گر جنگ در منطقه نخواهد بود اما نشان میدهد که در برابر مهاجم هم بازی متقابل خواهد کرد اما نه هر بازی. حکومت ایران در زمین حریف بازی نمیکند.
۲۳- این تنش کم شدت با آمریکا در حکومت ایران با ترکیب فعلی آن ادامه خواهد داشت. اگر چه گفتگوهای محرمانه هم میتواند در جریان باشد. اما نه در ایران نه در آمریکا اراده تنش زدائی وجود ندارد.
۲۴- تنش زدائی ایران با آمریکا مانند چین دوره نیکسون نیست. که امتیاز متقابل داشته باشد. تنش زدائی با ایران در نظر آمریکا مانند فروپاشی حکومت شوروی است. آمریکا امروز این نظر را علنی تر میگوید. این که بتواند انجام دهد موضوع دیگری است.
۲۵- سیاست اوباما با محوریت نظر برژنیسکی هم هم نتوانست دید خود را در آمریکا جا بیندازد. در بهترین حالت تصمیم گیران آمریکائی مخالف جنگ با ایران هستند نه موافق عادی سازی رابطه با حفظ احترام تقابل.
۲۶- تنش زدائی آمریکا با ایران به تعادل رابطه نمیرسد مگرعواملی تغییرکند که در حال حاضر از این عوامل خبری نیست. به نظر میرسد در درون نظام ایران کسانی که به رابطه تنش زدا با آمریکا معتقد هستند از نظام آمریکا بیشتر است. اما این ایرانیها حرف اول را در درون نظام نمیزنند. توازن قوای که حرف این ایرانیها در نظام ایران بلند تر کند به تنش زائی کمک میکند اما به پایان تنش زائی زمان درازی نیاز است.
۲۷- در قسمت دوم این مقاله به نقش مردم و نهادهای صلح دوست در تاثیر میان رابطه ایران و آمریکا میپردازیم.
پ-ن نگارنده به طور کلی با سیاست خارجی حکومت ایران همراه نیست اما پیچیدگیهای سیاست خارجی را درک میکند. اما نگاهم.مها را بر محور تمرکز به توسعه متوازن باور دارم و سیاست خارجی معقول را هم در این راستا قبول دارد.