از امروز با اعتصاب تجار بازار و تحرک طبقات متوسط و پائین دست، جمهوری اسلامی وارد مرحله "وضعیت قرمز" شد. چند ماه پیش وقتی "نامه به کروبی" را منتشر کردم و بعد طرح دولت "نیمه نظامی" برای گذار مسالمت آمیز به یک ایران بهتر را مطرح نمودم تا به امروز، همه حوادث و اکثر حرفهایی که از سوی افراد مرجع مطرح شده اند، در جهت تائید نظر من بوده است.
چند نمونه: نامه های آقای احمدی نژاد به رهبری که عینا پیشنهادهای من در نامه به کروبی را تکرار کرده بود، اعتصابات کامیون داران، معلمان، مالباختگان و غیره، حرف آقای ظریف که کشتی ایران در حال غرق شدن است، خواست آقای حسین موسویان، سفیر سابق و از طرفداران برجام و دولت آقای روحانی، که رئیس جمهور لطف کنند و استعفا بدهند تا راه برای "انتخابات زودرس" باز شود، مصاحبه آقای حجاریان در شرق که بنوعی به لزوم یک دولت نظامی بعد از آقای روحانی اشاره داشت، انشعاب درون اصلاح طلبان بر سر چگونگی حرکت به جلو و خاتمه رهبری آقای خاتمی، برنامه اضطراری دولت برای کنترل قیمت ارز و بعد کنترل واردات به کشور که افزایش دوبرابری قیمت ارز های مهم در کمتر از چند هفته را بدنبال داشت، و دعوای رهبران نظام بر سر مذاکره یا عدم مذاکره با امریکا که آنها را عملا آچمز کرده است.
در نامه به اقای کروبی و قبل از آن هشدار داده بودم که "یا آقای خامنه ای انقلاب میکنند یا مردم انقلاب خواهند کرد". متعاقبا عده ای هم طرح "رفراندوم" در کنار طرح ۴۰ ساله "براندازی" را برای نظام روی میز گذاشتند. متاسفانه آقای خامنه ای به "اصلاح طلبان" و "اعتدالیون" گوش دادند که میخواهند وضع موجود با تغییرات اندکی استمرار پیدا کند. حالا رهبری نظام فرصت را به قدر زیادی از دست داده است و ما به انقلاب مردم نزدیک تر شده ایم. با این وجود هنوز فرصت اندکی مانده است که جلوی فروپاشی گرفته شود.
در نامه به اقای کروبی پیشنهاد داده بودم که آقای خامنه ای بهمراه سپاه و مردم چند تغییر ساختاری را فورا به اجرا بگذارند. نظیر انتخابات آزاد (بدون دخالت شورای نگهبان) برای قوای مجریه و مقننه، پاکسازی قوه قضاییه (و گماردن یک قاضی غیر معمم در راس آن)، تجدید نظر در قانون اساسی در باره جدایی دین و دولت و رفع همه اگر و مگر هائی که در ان اقتدار و آزادی مردم را بنفع مراجع دینی تضعیف میکند، تصحیح وضعیت "عدالت و استقلال"، پاک سازی کشور از فساد و بداخلاقی، و منع انتقام سیاسی در قانون اساسی جدید.
در طرح دولت نیمه نظامی هم نوشتم که بعد از روی کار آمدن "دولت مردمی جدید"، بخشی از کابینه، مشخصا وزارت خانه های کشور، دفاع، اطلاعات ، امور خارجه و شاید حتی اقتصاد در اختیار نیروهای نظامی و غیرخودیهای متخصص، مستقل و وطندوست قرار گیرد تا یک دولت مقتدر، قانونمند، منظبط و کارا بوجود بیاید. طی یادداشت دیگری، ویژگیهای این "دولت مقتدر" را توضیح دادم و وظایف اولیه اش را حل مشکلات سیاست خارجی و اقتصاد کشور مطرح کردم.
متاسفانه باید بنویسم که با توجه به افزایش فشارهای اقتصادی و تندتر شدن رفتارهای خصمانه آمریکا و متحدان ان، فرصت برای شکل گیری چنین گذار مسالمت آمیزی دارد بسرعت از دست میرود. کشور امروز تقریبا به سر مرز "آشوب و دیکتاتوری" رسیده است. در همین حال هم "کاهش اقتدار رهبری" در ماه های اخیر، که در چندین مقاله و مصاحبه هوشدار داده بودم، شانس یک گذار مسالمت آمیز را کم کرده است. این درحالی است که مخالفین جورواجور نظام هم انسجام لازم و قدرت کافی برای جانشینی سریع نظام اسلامی را ندارند. این وضعیت بمعنی سقوط بسوی آشوب است.
در چنین شرایطی، ورود قدرتمند نیروهای نظامی، در کنار مردم، به صحنه سیاسی و خروج عزتمند روحانیون اجتناب ناپذیر شده است. اگر این ورود و خروج بموقع انجام پذیرند شانس یک گذار مسالمت آمیز زیاد خواهد بود. سود دیگر این گذر سریع هم ماندن نیروهای نظامی کشور در کنار مردم خواهد بود که متعاقبا به دمکراتیزه شدن کشور کمک خواهد کرد. لازم است تکرار کنم که ایران امروز سر مرز دمکراسی و دیکتاتوری قرار ندارد بلکه سر مرز آشوب و دیکتاتوری است. این را هم اضافه کنم که نیروهای نظامی عموما ملی، عملگرا و مدرن هستند و نباید از حضورشان در سیاست واهمه داشت. ضمنا در وضعیت آشوب باز هم کشور بدست نظامی ها خواهد افتاد و پس گریز از آنها ممکن نیست پس باید با آنها وارد سازش و سازندگی شد.
در چنین وضعیتی نیروهای نظامی کشور وظیفه ملی دارند که وارد عمل شوند، در کنار مردم بایستند، و نگذارند کشور به سوی فروپاشی برود. در همین حال هم روحانیون ما باید بپذیرند که جز جایگزینی تدریجی، معقول و مسالمت آمیز آنها با نیروهای مردمی و نظامی، و حل مشکلات سیاست خارجی کشور (شامل روابط با امریکا و همسایگان) از طریق مذاکرات عزتمند، قدرتمند، و حکمتمند، کشور راه دیگری برای برون رفت از بحران عمیق و خطرناک فعلی و توسعه بادوام و همه جانبه در آینده را ندارد.
به اعتقاد من همه نیروهای میهن دوست، که آرزوی یک ایران مستقل و یکپارچه که توسعه سیاسی و اقتصادی پیدا کند و در ان عدالت جاری باشد، را دارند باید از این طرح بعنوان مرحله اول گذار مسالمت آمیز به یک ایران با اینده دمکراتیک حمایت کنند. متاسفانه راه حلهای بینابینی، از نوع دولت های آموزگار تا بختیار که شاه فقید دنبال کرد کارساز نخواهند بود. میدانم که مورد لعن آزادیخواهان ارمانگرا قرار خواهم گرفت اما در آینده چه به این مشاوره گوش فرا داده شود و چه نه، این طرح تاریخی موجب افتخار من خواهد بود. من طرفدار آزادی، عدالت و استقلال ملی هستم ولی نه از نوع خیالی آنها. و بیش از آزادی آرمانی، طرفدار یک ایران متحد، یکپارچه و آباد هستم.
در پایان، به تیم ملی کشورمان برای بازیهای افتخار آمیزی که ارائه دادند تبریک میگویم.
پاینده ایران
هوشنگ امیراحمدی
تیر ۱۳۹۷
مطلب قبلی...
مطلب بعدی...