Wednesday, Jul 4, 2018

صفحه نخست » تأملات بهنگام؛ این خانواده‌ی بی‌آزرم!

mohajerani_070418.jpgکیهان لندن - یوسف مصدقی - هفته‌ی گذشته، سه سال پس از انتشار اسناد ویکی‌لیکس درباره‌ی بورسیه اهدایی دولت عربستان سعودی به امیرعلی مهاجرانی (آقازاده‌ی عطاالله مهاجرانی)، جناب ایشان جوابیه‌ای جهت تنویر افکار عمومی صادر کردند. این جوابیه بنا به امر آسیدعطاالله چند باری در بخش‌های مختلف خبری تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی، مثل یک آگهی پخش شد. همزمان با تلویزیون ملکه، جوابیه دانشمندِ یگانه‌ی دردانه «جناب سید دکتر امیرعلی مهاجرانی دامت افاضاته» توسط پدر گرامی و باقی متعلقین خاندان اسلام‌پناه ایشان در شبکه‌های مختلف اجتماعی منتشر شد.

فارغ از سرعت مثال‌زدنیِ «آسِد دکتر» در پاسخگویی (سه سال پس از رو شدن ماجرا)، همچنین سبک نگارش سراسر فرهیختگیِ پاسخ ایشان- که نشان از تسلط بی‌چون و چرای «جناب سید دکتر امیرعلی» بر ادبیات پر مغلطه و مستعرب خاندان‌شان دارد- لُب مطلب مندرج در جوابیه این بود که «سید دکترِ» فوق‌الاشاره، گرفتن بورسیه از کشور دانش‌پرور عربستان سعودی را نه تنها تأیید می‌کند بلکه به آن مفتخر نیز هست.

بنا به بند ۲ جوابیه‌ی کذایی، ایشان طی چند سال با پول عربستان سعودی در مطالعه‌ای تطبیقی به مقایسه‌ی رشد چشمگیر اقتصاد بسته اما در حال پیشرفتِ ایران (خنده‌ی حضار) با اقتصاد آزاد و پر امکانات عربستان پرداخته است. اینکه این مقایسه به چه نتیجه‌ای ختم شده، الله‌اعلم ولی با توجه به سوابق و روحیات طایفه‌ی جلیله‌ی مهاجرانی، قابل حدس است که در این مطالَعَه‌ی تطبیقی، نه سیخ سوخته است و نه کباب.

مطالب بیشتر در کیهان لندن

امیرعلی مهاجرانی گفته عربستان به این دلیل به او بورسیه داده که موضوع پایان‌نامه دکترایش به این کشور ربط داشته، تزش درباره بنگاه‌های کوچک و متوسط در ایران و عربستان بوده و پس از ارائه پروپوزال و دادن مصاحبه، عربستان به او بورس تحصیلی داده و خانواده‌اش در این زمینه نقشی نداشته‌اند.

امیرعلی‌جانِ نورِ دیده‌ی بابا، در ادامه‌ی پاسخ کوبنده و منطقی‌اش، مخاطب جوابیه را با این بشارتِ جامه‌در مواجه می‌کند که «سید پروفسور امیرعلی مهاجرانی» در حال حاضر ضمن پژوهیدن در دوره‌ی پسادکترا، همزمان با گذراندن خدمت سربازی (در کجا؟ معلوم نیست) منت بر سر ما ملت می‌گذارند و هر از گاهی مقالاتی هم در مطبوعات منتشر می‌کنند تا ملت سرافراز از گنجینه‌ی دانش و معلومات ایشان مستفیض شوند.

در نهایت، ایشان ذکر این نکته را ضروری دانسته که عدم پاسخگویی پدر و مادر محترمشان به «این مسئله» صرفا به دلیل «درخواست مؤکد» امیرعلی‌جان بوده است وگرنه کیست که نداند که صاحبان همیشه‌طلبکارِ بنگاهِ دونبش مهاجرانی/ کدیور زبان حَسّان بن ثابت و ذوالفقار علی بن ابیطالب را توأمان دارند و اگر پایش بیفتد، از هر راهی برای کم کردن روی منتقدان مزدور اسرائیل استفاده می‌کنند.

عطاالله مهاجرانی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد فرقه‌ی تبهکار، سال‌هاست به خاطر یک رسوایی مختصرِ زناشویی و ترس از دستگیری و پرداخت نفقه و مهریه‌ی سنگین همسر دومش از ایران گریخته و همراه اهل بیت اول خود ساکن دارالاسلام لندن شده است. مهاجرانی طی این سال‌ها پای ثابت حضور در برنامه‌های به ‌اصطلاح فرهنگی و تحلیلی بی‌بی‌سی فارسی بوده و هر از گاهی هم به دعوت دوستان عربش در کنفرانس‌های ظاهرا مرتبط با گفتگوی ادیان، برای تجلیل از اسلام و مسلمین حاضر می‌شود.

ایشان در این مدتِ خارج‌نشینی، به مرور زمان و به تدریج، از جایگاه منتقد خیرخواه نظام نخست مجددا به جایگاه هوادار نظام و سپس دوباره به مقام مدافع سرسخت نظام بازگشته است. شروع این چرخشِ تدریجی زمانی بود که در اوج جنبش سبز و زمانی که مردم تهران زیر خشن‌ترین سرکوب‌ها از ناحیه نهادهای زیر فرمان رهبر جمهوری اسلامی بودند، مهاجرانی در نشستی همراه با فرخ نگهدار وقیحانه و با سفسطه حکم به سلامت و عدم فساد علی خامنه‌ای داد. پس از این ماجرا ایشان همواره به حمایت از روش سیاست‌ورزی خامنه‌ای و تبهکاران اطرافش پرداخت و به قول سعدی بارها: «اسب فصاحت در میدان وقاحت جهانید». یکی از آخرین نمونه‌های این نوع جهانیدن،‌ موضع‌گیری ایشان درباره‌ی اعتراضات سراسری دی‌ماه ۹۶ بود. مهاجرانی در همان ایام، معترضان جان به لب رسیده را «موج بی‌ریشه» خواند. متعاقب این ماجرا، در بهمن ماه سال گذشته، جناب وزیر اسبق، دراویش معترض به حکومت جائر را به داشتن رفتار داعشی متهم کرد.

بخشی از این اظهارنظرها و موضع‌گیری‌ها در زمانی مطرح می‌شد که هم خود ایشان در ایران به خاطر شکایت همسر دومش مورد تعقیب بود و هم آقازاده‌ی دیگرشان محمدمحسن مهاجرانی در پرونده‌ی مشهور به گم شدن دکل نفتی گرفتار دستگاه قضا و زندان. اینکه این پرونده‌ها و فشارهای ناشی از آنها چه تأثیری در این موضع‌گیری‌ها داشته، تغییری در سرشت بی‌شرمانه‌ی آنها نمی‌دهد.

در فرهنگ لغات معتبر زبان شیرین فارسی، اسم مصدر عربی «وقاحت» را به ‌بی‌حیایی، بی شرمی و بی‌آزرمی برگردانده‌اند. انسان بی‌شرم و بی‌آزرم، همواره طلبکار و همیشه به خود مفتخر است. همواره در جایگاه عقل کل نشسته و با اطواری حق به جانب و بیانی مطنطن مشغول نصیحت دیگران است. نوع دیندارِ این قماش از بی‌شرمان، علاقه‌ای غریب به آخوندمسلکی و اظهارات علمایی دارند. این طایفه که با تبختر و از بالا به خلایق عالم نگاه می‌کنند، هرگاه مورد نقد یا پرسش قرار می‌گیرند، با چنگ زدن به ریسمان پوسیده‌ی انواع مغلطه و اظهار فضل کردن‌های بی‌جا و بی‌وجه سعی در خفیف کردن منتقدان می‌کنند. روش محبوب این جماعت در جریان بحث، آوردن نقل قول از مقدسین و ائمه‌ی دین است تا از این طریق با نشان دادن چماق تکفیر، طرف مقابل را مرعوب کنند.

حدیث و قصه از معصوم آوردن و با انواع آرایه‌های ادبی و تشبیهات بی‌ربط خود را در جایگاه معصومِ مظلوم نشاندن و به سنت صوفیه دَلقِ مُلَمَّع بر تن خود دوختن و به مدد آن خود را وارسته از دنیا و عقبی نشان دادن و منتقدان را مزدور و جاهل خواندن، از جمله رفتارهایی است که امثال عطاالله مهاجرانی برای گریز از پاسخگویی به منتقدانشان همواره به کار برده و می‌برند.

در همین دو هفته‌ی اخیر و چند روزی پیش از انتشار جوابیه کذایی امیرعلی مهاجرانی، ناگهان پس از سال‌ها غیبت از عرصه‌ی مطبوعات داخلی، روزنامه‌ی بی‌بو و بی‌خاصیت اطلاعات، ستونی ثابت و هفتگی با عنوان «کیمیای کلمه» را به عطاالله مهاجرانی سپرده تا در مناقب علی بن ابیطالب قلم‌فرسایی کند. انتشار این مقالات هفتگی احتمالا ترفندی از سوی استمرارطلبان حکومتی است تا از این طریق مقدمات بازگشت مهاجرانی به عرصه‌ی سیاست را برای کمک به خروج جمهوری اسلامی از بحران عظیم فعلی، فراهم نمایند.

سیدمحمود دعایی مدیر مسئول روزنامه‌ غصبی اطلاعات که رکورددار حفظِ مقام در تاریخ جمهوری اسلامی است، با مهاجرانی دوستی قدیم دارد. این دو سرباز جُند اسلام، از همان مجلسِ اولِ جمهوری اسلامی، زلفشان را به هم گره زده‌اند و همچنان بر همان عهد قدیم پایدارند. ناشر بیشتر کتاب‌های مهاجرانی، مؤسسه‌ی انتشاراتی روزنامه‌ی اطلاعات است و احتمالا از این رهگذر با استفاده از کاغذ دولتی و هزار جور زد و بند دیگر، نان خوبی نصیب طرفین شده است. در مقابل اما، حسین شریعتمداری نماینده‌ی خامنه‌ای در مؤسسه‌ی غصب شده‌ی کیهان، در این چند وقت اخیر بسیار به سید عطاالله تاخته و او خاندانش را به اشکال مختلف نواخته است. این حملات البته موجب تکدر خاطر نازک این سید جلیل‌القدر شده است و ایشان در این چند روز اخیر، در شبکه‌های اجتماعی، مشغول متلک‌پرانی به مدیر بدنام کیهانِ تهران بوده‌اند.

اینکه منصوبین خامنه‌ای در مؤسسات غصبی کیهان و اطلاعات، با مهاجرانی رفتاری دوگانه دارند بیشتر ناشی از سرشت منافق و ریاکار گردانندگان «شرکت سهامی جمهوری اسلامی» است وگرنه کیست که نداند که در جریان این نمایش وقیحانه، همه‌ی شرکای تبهکار این شرکت، همواره از روی صحنه به ریش ما تماشاچیان خندیده‌اند. آنچه اما در این چند ماه اخیر مایه‌ی نگرانی بازیگران این نمایش شده است، این است که پس از چهل سال از روی صحنه رفتنِ نمایش، تماشاچیان تصمیم گرفته‌اند که به صحنه‌ای که دشمن در آن مشغول بازی است، پشت کنند و رو به میهن بایستند.

باید به سید عطاالله و همپالکی‌های استمرارطلب‌اش یادآور شد که ماجرا دیگر تمام شده و در آینده‌ی ایران، سکه‌ی قلب حاصل از «کیمیای کلمات» شما، هواخواهی نخواهد داشت.

به قول ناصرخسرو:
گر همت تو این است ای بی‌تمیز پس تو
با کردگار عالم در مکر و کیمیایی

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy