ترجیح میدهم این نوشتە را با نکتە چینی از یکی از مصاحبه دکتر عبدالرحمان قاسملو آغاز کنم.
"ما [کوردها] همچنان که گفتم میخواهیم تمام خواستەهایمان را در داخل ایران و در چهارچوب استقلال و تمامیت ارضی ایران به تحقق برسانیم". (۱) وی این گفتە را در اواخر سال ۱۳۶۴ و در مصاحبه با علی لیمونادی اظهار کردە است.
دکتر قاسملو در مصاحبه با لیمونادی خواست حزب دمکرات کوردستان ایران را چنین مطرح میکند: "ما خواهان یک ایران دمکراتیک هستیم، در چهارچوب ایران دمکراتیک خواهان خودمختاری برای کوردستان هستم، همچنان کە خواهان حقوق ملی دیگر خلقهای ستم دیدە ایران هستیم، ما ترجیح میدهیم کە حقوق ملتهای ستمدیدە بە شکل فدراتیو حل بشود، ایران وحدت و استقلال خودش را حفظ بکند، ولی همه در چهارچوب این وحدت و استقلال به حقوق خودشان برسند".
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
دکتر قاسملو در ادامە همین مصاحبه ابراز میکند: "بعد از رژیم خمینی و بعد از اینکە مردم ایران دو دیکتاتوری را پشت سر گذاشتن، باید بە این نتیجە رسیدە باشد، کە تنها یک رژیم دموکراتیک براساس پلورالیسم سیاسی، براساس اینکه هر سازمان و گروهی آزادانە بتواند در چهارچوب یک کشور جمهوری خواست خود را اظهار بکند و برای پیشبرد عقاید خودش مبارزە بکند، در یک چنین چهارچوبی میتواند ایران ما هم استقلال خود را حفظ کند و هم بە کشورهای دمکراتیک بەپیوندد".
گفتههای فوق نگاه یک دیپلمات به موضوعی است که در سپهر سیاسی ایران به عنوان "مسئله کورد" شناخته شده است.
این گفتهها را میتوان در قالب "رئالپولتیک" قرار داد، البتە رئال پولتیک نە به مفهوم "داشتەها" و "توانستەها"، بلکە بر اساس "ضرورت زمانی برای جلوگیری از رفع یک شر".
آنچە در سپهر سیاسی ایران "مسئله کورد" خواندمیشود، در واقع پوششی زبانی برای سرکوبی سیستماتیک است، کە بر اساس این سیستم سرکوب "هویت کوردی یا کوردستانی" باید بدون کسب هیچ حقوقی در هویتی دیگر (هویت ایرانی) استحالە شود.
نظام سرکوبی کە در پس پردە "مسئله کورد" قرار دارد، بر این باور است کە باید یک هویت جمعی (در اینجا بە مشخصی کورد بودن) کە برنهاده بر اساس آیتمهای طبیعی یک جامعه انسانی با هدف کسب قدرت برای محافظت از خود و تحقق خواستههای خود است، باید از افکار عمومی کوردستان پاک و یا در افکار عمومی این جامعه مخدوش شود.
در این نوع سرکوب، شرط قربانی بودن اعضاء این جامعه انسانی مبادرت ورزیدن بە یک "عمل" خاص نیست، بلکه داشتن یک هویت خاص است.
برای تبیین موضوع فوق باید گفت: کورد بودن یک ارادە جمعی است کە جمع آن، براساس مشخصەهای طبیعی جامعه انسانی شکل گرفته است؛ تا قدرت لازم برای محافظت از خود و تحقق خواستەهای یک جامعه انسانی را کسب کند.
در نظام سرکوبی کە برای سرکوب هویت کوردی از طرف حاکمان ایران طراحی شدە است، سرکوب بر اساس مشخصههای طبیعی جامعه کوردستان انجام میشود، نە براساس اینکه آیا این فرد خود را بخشی از هویت کوردی بە معنای ارادە جمعی برای کسب قدرت در راستای حق تعیین سرنوشت میداند یا نە؟! پس در این نظام فارغ از اینکە اعضاء جامعە کوردستان خواستی خطاب بە حاکمان داشته باشد و یا حرکتی در ضدیت با قانون، سیاست و منافع حاکمان انجام دادە باشد، توسط سیستم سرکوب صرفا به دلیل داشتن مشخصات طبیعی یا پایهای یک هویت خواهان حق تعیین سرنوشت، بە عنوان "عنصر نامطلب" شناخته میشود و این "عنصر نامطلب" وارد چرخه سرکوب میشود.
نظام یا چرخە سرکوب موجود در کوردستان را میتوان با نظام سرکوب یهودیان در عصر حکومت دینی کلیسا در اروپا مقایسە کرد، در آن نظام هم فارغ از اینکه فرد یهودی رفتاری بر علیە حاکمان کلیسا انجام دادە باشد یا نه؟! صرفا بە دلیل یهودی بودن بعنوان متهم در قتل یسوس (عیسی مسیح) شناختە میشد و در زمرە "عنصر نامطلب" قرار میگرفت.
پس راهکار دکتر قاسملو برای "مسئله کورد"، در مرحله اول تلاش برای توقف هرچه زودتر سیستم سرکوب کوردستان و خروج از وضع موجود بود؛ چون در وضع موجود هزینه تقبل شده به جامعه کوردستان توسط نظام سلطه حاکمان ایران یک هزینه "درراه" یا "جاری" است، در راه به معنی هزینههای که بصورت روزانه افزایش مییابد.
دکتر قاسملو بر همین اساس است که میگوید ما خواستههایمان را در چهارچوب استقلال و تمامیت ارضی ایران بە تحقق میرسانیم.
قاسملو در اینجا میخواهد همزمان هم جامعه فارسی کە جامعه حاکمان ایران است، در تقابل با هویت کوردی قرار نگیرند و هم حربە تمامیت ارضی کە به بهانه برای تقویت سیستم سرکوب در کوردستان تبدیل شده است را از دست سرکوبگران درآورد.
البتە این تمام ماجرا نیست، دکتر قاسملو یک دیپلمات کورد بود کە ابائی نداشت، از اینکە بگوید: "اجازە نمیدهیم هیچ کس خود را از ما ایرانیتر بداند"، باز هدف اصلی از این تاکید بر پیام عدم تضاد و تقابل با جامعه فارس در ایران بود.
البتە در اساس هم هویت کوردی، هویتی معطوف به تقابل یا تضاد با هویت فارسی نیست، بلکه هویتی است که با عطف به در دست گرفتن سرنوشت خود خواهان رفع تبعیض موجود و برچیدن نظام سرکوبی است کە در فوق بەآن اشارە شدهاست.
در مسئله حیات سیاسی و همچنین ترور دکتر قاسملو در وین از لحاظ رفتاری در ایران ما با دو مقولە روبرو هستیم:
یک: برخورد یک رژیم تروریستی کە گزینە "مذاکرە" را بە فرصتی برای ترور و حذف تبدیل میکند.
دو: جامعه فارس علیالخصوص الیت آن، فارغ از راهکار اعلام شدە دکتر قاسملو برای رفع یک تبیعض موجود در جغرافیای ایران چە بودە بر اساس پنداشتهای خود و دور از واقعیت با حیات و مرگ تراژدیک قاسملو برخورد میکند.
تاکید جامعه الیت فارس بر عدم اطمینان به قاسملو در دوران حیات سیاسی وی و بیصدا گذر کردن از مرگ تراژدیک او توسط ملت فارس در عمل نشان بر ناسازگاری ملت فارس با ملتهای دیگر موجود در جغرافیای ایران و عدم اهمیت قائل شدن آنها برای سرنوشت این ملتها دارد.
بر اساس وضع موجود هویت کوردی و هزینههای در راهی که توسط حاکمان ایران به این هویت تحمیل میشود و براساس برخوردی که جامعه الیت فارس_ایرانی با راهکارهای دکتر قاسملو برای رفع این تبعیض و همچنین ترور دکتر قاسملو شد؛ میتوان ادعا کرد که جامعه فارس_ایرانی هم مانند حاکمان ایران فارغ از خواست شفاف و تئوریزە هویت کوردی با این هویت برخورد میکنند و آن را در تقابل با خود میپندارد و بر همین اساس آنها ترجیح میدهند، پنداشتهای خود را به عنوان ذات هویت کوردی قلمداد کنند و اهمیتی بە خواست، رفع تبعیض این جامعه ندهند؛ در چنین شرایطی است که میتوان مرگ دکتر قاسملو و برخورد جامعه فارس با این مرگ را به عنوان نقطه پایان راهکار " تحقق خواست هویت کوردی در چهارچوب ایران"نیز مطرح کرد؛ چون شرط تحقق این خواستها که دکتر قاسملو بر اساس یک ضرورت آن را مطرح کرده بود، همراهی جامعه فارس_ایرانی با آن خواستها و قبول مسئله رفع تبعیض موجود علیە کورد و دیگر ملل غیر فارس است، در شرایطی که این جامعه خود را در برابر رفع تبعیض "خلقهای ستمدیدە" (۲) توسط نظام حاکم پهلوی و اسلامی موظف نداند، در عمل ایدە ایران دمکراتیک و پلورال برای رفع تبعیض هویتهای تحت ستم به بن بست میرسد.
مرگ دکتر قاسملو را میتوان نقطه پایان ایدە وحدت ایران براساس رفع تبعیض از ملتهای غیر فارس قلمداد کرد، چون تحقق این ایدە همراهی کامل ملت فارس را میخواهد، اما هم حاکمان و هم جامعە ملت فارس رفع تبعیض از جامعه غیر فارس را در تضاد با منافع خود میدانند، پس در عمل آنها ایدە وحدت و تحقق خواستها را بە چالش و حتی پایان رساندەاند.
در پایان باید اظهار کرد، امکان بازگشت زندگی دوبارە برای زندەیاد دکتر قاسملو وجود ندارد، اما امکان از بن بست خارج کردن ایدە "تحقق خواستەهای خلقهای ستمدیدە در چهارچوب ایران دمکراتیک و فدراتیو" با احساس مسئولیت جامعە و الیت فارس در برابر رفع تبعیض از ملتهای غیرفارس ایران وجود دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- https://www.youtube.com/watch?v=nhsIoJhGez8
۲- اصطلاحی است کە معمولا دکتر قاسملو برای ملتهای غیر فارس ایران بکار میبرد.