پس از هجوم گارد زندان گوهردشت به سالن زندانیان سیاسی (سالن ۱۲، بند ۴) در مرداد ماه ۹۶ و تاراج و تخریب اموال شخصی و انتقال آنان به سالن ۱۰ همان بند، شرایط تازهای در این زندان به وجود آمد که تا به امروز تداوم دارد. در پی این واقعه غیرانسانی، ۱۵ نفر از زندانیان به مدت دو هفته به سلولهای انفرادی منتقل شدند و تقریبا تمامی اموال زندانیان توسط عوامل سرکوب زندان تخریب یا به یغما رفت که این اقدامات، اعتصاب غذای اعتراضی ۲۰ نفر از زندانیان را به مدت ۴۰ روز به همراه داشت.
محمد مردانی، رییس وقت زندان رجاییشهر، چند روز پس از آن اتفاقات شرمآور و ضدانسانی، در بین زندانیان سیاسی حاضر شد و با گفتن این جمله که «این جا زندان من است»، مسئولیت این کار را پذیرفت. در واقع او به عنوان رییس زندان، مسبب نهایی آن ماجرا شناخته شد و به دنبال فشارها و واکنشهای بینالمللی و افکار عمومی، ۳ ماه پس از آن یعنی در آبان ۹۶ از سمتش عزل شد تا همه آن اقدامات وهنآمیز و سرکوبگرانه در وی خلاصه گردد. وانگهی در این میان باید به نقش مستقیم افرادی چون یوسف مردی (رییس وقت حفاظت اطلاعات زندان رجاییشهر و رییس فعلی حفاظت اطلاعات زندان اوین)، مقصود زلفعلی (رییس یگان حفاظت زندان رجاییشهر)، باقری (رییس گارد زندان رجاییشهر) و ولی علیمحمدی (مدیر داخلی زندان رجاییشهر و رییس بند زندانیان سیاسی) در ضرب و شتم و آزار و شکنجه زندانیان سیاسی نیز اشاره کرد. سالن ۱۰ زندان رجاییشهر (محل نگهداری زندانیان سیاسی) دارای ۱۴ اتاق ۶ متری است که اتاقها فاقد وسایل گرمایشی و سرمایشی هستند و در زمستان ۹۶ تمامی زندانیان در اثر سرمای شدید به آنفولانزا مبتلا شدند. در آن حال که هر اتاق مجهز به ۳ دوربین مداربسته است، در مجموع سرتاسر سالن به همراه سرویسهای بهداشتی و حمام، با ۵۴ دوربین مداربسته تجهیز شده است.
در آبان ۹۶ و پس از عزل مردانی، فردی به نام غلامرضا ضیایی به عنوان رییس زندان رجاییشهر معرفی شد. او زمانی بر این صندلی تکیه زد که زندانیان سیاسی در سالن جدید از داشتن کتاب، روزنامه، تلویزیون، رادیو، یخچال و تلفن و هواخوری دایمی صبح تا عصر محروم بودند، دسترسیهای پزشکی و دارو و درمان برای آنان با سختی فروان همراه و بعضا غیرممکن بود و تا مدتها از داشتن حتی کاغذ و خودکار نیز محروم بودند. انتظار این بود که جایگزین شدن رییس جدید در آن شرایط موجب تلطیف فضا و برگشت حقوق و امکانات اولیه به تاراج رفته زندانیان سیاسی گردد و بر این اساس، در طی این ۸ ماه از گذشت ریاست وی به طور مستمر، زندانیان مطالبات برحق خود را به اشکال مختلف با او مطرح نمودهاند، اما بیاعتنایی وی به این خواستهها نشان داد که ضیایی برای حل مسایل پیشآمده به ریاست زندان گوهردشت گمارده نشده است، بلکه برعکس به دستور ضیایی از بدو ورودش سهمیه جیره خشک غذایی زندانیها نیز قطع شد و زندانیان به خاطر کیفیت بسیار بد غذای زندان، مجبور شدند با هزینه زیاد از رستوران زندان غذا تهیه کنند. همچنین زندانیانی چون محمد امیرخیزی، مجید اسدی، حسن صادقی، امیر قاضیانی و آرش صادقی که به درمان فوری نیاز دارند، از خدمات پزشکی محرومند.
غلامرضا ضیایی کیست؟
او یک بار در جمع زندانیان سیاسی خود را فردی معرفی کرد که بیش از ۲۰ سال سابقه کار امنیتی و اطلاعاتی در پرونده خود دارد و پیشتر در میان جمع تعدادی از زندانیان عادی اعتراف کرده که رییس بازداشتگاه کهریزک در سال ۸۸ بوده است.
در آن جمع تعدادی از زندانیان سابقهدار که در گذشته در بازداشتگاه کهریزک زندانی بودهاند، با شناسایی وی ادعای او را در حضور خودش تایید کردند. بازداشتگاه مخوف کهریزک شکنجهگاهی بود که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۶ برای نگهداری زندانیان موسوم به «اراذل و اوباش» به کار برده شد و در پی اعتراضات بعد از انتخابات ۸۸، تعدادی از جوانان معترض را برای شکنجه به آنجا منتقل کردند و از آن میان محمد کامرانی، امیر جوادیفر و محسن روحالامینی در این بازداشتگاه و در همان سال بر اثر شکنجههای به قتل رسیدند و تعدادی از زندانیان نیز مورد تجاوز قرار گرفتند. بنابراین، با توجه به آنچه غلامرضا ضیایی خود اعتراف کرده، وی در قتل و شکنجه انسانهای بیگناه و شرکتکنندگان در تجمعات اعتراضی آن سال به طور مستقیم دست داشته است.
زندان رجاییشهر، یکی از زندانهایی است که اجرای اعدام دو استان تهران و البرز است و زندانیان اعدامی را برای اجرای اعدام از دیگر زندانهای این دو استان به این زندان منتقل میکنند و هر هفته به طور میانگین، ۸ تا ۱۰ نفر در این زندان اعدام میشوند که تنها بخشی از آمار آن افشا میگردد. این زندان در حدود ۲ هزار زندانی دارد که تعداد بسیار زیادی از آنان محکوم به اعدام هستند. زندان فوق امنیتی رجاییشهر جایی است که از قول نماینده دادستان تهران، زندان زندانیان آخر خطی یا زندانیان فراموش شده محسوب میشود. چهارشنبههای زندان رجاییشهر، روز اجرای اعدام، روز انتظار مادران و خانوادههای قربانیان اعدام در پشت درهای زندان برای تحویل اجساد عزیزان خود، روزی است که زمان در جای خود میایستد. ضیایی رییس زندان و علیمحمدی مدیر داخلی مراقبند تا تشریفات به خوبی و با دقت انجام گیرد و باقری رییس گارد زندان، طناب را بر گردن قربانیان حلقه میکند و میفشارد تا به تصریح ماموران و سربازان زندان، وجه نقدی پاداش برای کاری که کسی حاضر به انجامش نشده تماما نصیب او گردد.
باندهای مواد مخدر هر روز مقادیر زیادی از انواع مواد مخدر و روانگردان در میان زندانیان بیپناه و مایوس به ادامه زندگی که اغلب جوان هستند، توزیع میکنند که این کار با هدایت مستقیم مدیران و معاونان زندان صورت میگیرد. از این همه چنین برمیآید که ریاست چنین زندانی که به یک قتلگاه شباهت دارد، یک موقعیت خاص و در عین حال حساس به شمار میآید که با نگاه به کارنامه غلامرضا ضیایی در قتل، سرکوب و شکنجه و آزار زندانیان در طی سالیان گذشته و تداوم فشارهای غیرانسانی بر زندانیان سیاسی زندان گوهردشت از سوی وی، میتوان فهمید که آن صلاحیتهای ویژه مورد نظر و تایید مصطفی محبی، رییس سازمان زندانهای استان تهران و وزارت اطلاعات باید شامل چه موارد و گزینههایی باشد. این البته نه فقط یک گمانهزنی بلکه با شرایط موجود در زندان رجاییشهر که با آمدن ضیایی حاکم شده کاملا تطابق دارد. به طوری که زندان و حتی بندهای عمومی آن تبدیل به یک قرنطینه، یک سلول انفردی بزرگ یا به عبارت بهتر یک اردوگاه واقعی مرگ تدریجی شده است و زندانیان سیاسی به طور ویژه از همه چیز محروم گشته و حق داشتن تلویزیون، رادیو، روزنامه و کتاب و هرگونه وسیلهای که از دنیای بیرون مطلع گردند را ندارند. به نظر میرسد ماموریت ضیایی در این مدت کوتاه ریاستش در زندان رجاییشهر تحمیل شرایط حصر کامل بر زندانیان سیاسی این زندان بوده است. ماموریتی که احتمالا دستور کارش به طور هماهنگ در سازمان زندانها و وزارت اطلاعات جهت تحت فشار قرار دادن زندانیان و شکنجه جسمی و روانی آنان تنظیم شده است.