منشه امیر - رادیو اسرائیل
ابتدا می خواهم از حکومت اسلامی ایران در رابطه با کنوانسیون دریای خزر دفاع کنم و بپرسم که این چه هیاهویی است مردم ایران و میهن پرستان به راه انداخته اند که چرا رژیم ایران از پنجاه درصد گذشت کرده و به بیست درصد تن داده، و تازه آن را هم نگرفته و به سیزده درصد بسنده کرده و حالا هم سخن فقط از یازده درصد است و بیشتر نه!
تو گویی نان به گذا می دهند. فقط یازده درصد در برابر پنجاه درصدی که ایران در گذشته داشته است.
چرا مردم، این میهن پرستان ایرانی، نسبت به این امر سروصدا راه انداخته و اعتراض کرده اند؟
مگر رژیم ایران نباید پیرو قوانین بین المللی بوده و انتظارات غیرقانونی نداشته باشد؟
خوب، دریای مازندران، این بزرگترین دریاچه دنیا بین پنج کشور مشترک است.
تا دیروز بین دو کشور تقسیم شده بود: اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در شمال و ایران در جنوب. طبیعی بود که دو کشور آن را بین خود نصف و نصف کردند. پنجاه درصد مال تو و پنجاه درصد مال من!
بهتر از این نمی شد.
ولی اتحاد شوروی از هم پاشید و کتاب زندگانیش بسته شد.
دو کشور، تبدیل به پنج کشور گردید.
آیا ترکمنستان و قزاقستان و آذربایجان، که همانند روسیه و ایران دارای ساحل در دریای مازندران می باشند، نباید سهمی از آن ببرند؟
پس چرا سر حکومت اسلامی ایران، که این همه دغدغه و مخمصه دارد، این چنین فریاد می زنید و اعتراض می کنید؟
رژیم ایران، در برابر این واقعیت بین المللی چه گناهی کرده است؟
این پرسش تنها یک جواب دارد و آن این که حکومت اسلامی ایران، در صحنه سیاسی بین المللی چنان تنها مانده و چنان بر خاکستر عزا نشسته، که این روزها بدترین زمانی بود که رئیس جمهوریش می توانست به نشست پنج جانبه برود و توافقی را امضا کند، که گرچه جزئیات آن هنوز افشاء نشده، ولی بیم آن می رود که یک قرارداد ترکمنچای دیگر بوده است؟
ایرانیان از خود و از حاکمان وطن خود می پرسند که اگر با فروپاشی شوروی، یک کشور ساحل دریای خزر شده است چهار کشور، یعنی ترکمنستان و قزاقستان و آذربایجان در کنار روسیه به وجود آمده اند، و یا موجودیت دیرین خود را بازیافته اند، چرا آن پنجاه درصد اتحاد شوروی بین این چهارکشوری که از بطن آن برخاسته اند، تقسیم نشود و سهم پنجاه درصدی ایران دست نخورده باقی بماند؟
می گوئید که کنوانسیون های بین المللی در مورد حقوق کشورها در دریاچه ها و دریاها اجازه چنین کاری را نمی دهد؟
بسیار خوب، اگر این گونه است، پس چرا اول سهم ایران را بیست درصد اعلام کردند و سپس به سیزده درصد کاهش دادند و حالا از یازده درصد سخن می گویند؟
مکر دادگاه بلخ است؟
از همه وخیم تر، چگونه است که در این بیست و چند سالی که از فروپاشی اتحاد شوروی می گذرد، روسیه رفته و با تک تک آن کشورها مذاکره کرده و در مورد درصد سهم آن ها به توافق رسیده و ایران را در برابر یک عمل انجام شده قرار داده است؟
چگونه است که روسیه، اول ۱۹ درصد را برای خودش برمی دارد و ۲۷ درصد را به قزاقستان می دهد و ۱۸ درصد را به آذربایجان حاتم بخشی می کند و ۲۳ درصد را نیز به ترکمنستان می دهد و فقط ۱۳ درصد را برای ایران باقی می گذارد؟
مگرایران بچه یتیم است؟
مگر دولت روسیه، یعنی جانسین اتحاد شوروی، روز اول نگفته بود که دریای مازندران یک دریای مشاع باشد و هرچه در آن یافت می شود به طور مساوری بین کشورهای عضو تقسیم گردد؟
اگر پنج کشور در ساحل خزر واقع شده اند، روسیه چه حقی دارد با سه کشور دیگر به گفتگوهای دوجانبه بنشیند و با آن ها توافق کند و ایران را در برابر یک کار آنجام شده قرار دهد؟
مگر علی خامنه ای نگفته بود که ما از آمریکا و اروپا مایوس شده ایم و اکنون باید تمام امید و پناه خود را به شرق، یعنی روسیه و چین و خاوردور متوجه کنیم؟
روسیه، آن یار غار رژیم ایران، این طوری به مصالح ملی ایرانیان خیانت می کند؟
شما گفته بودید که به آمریکای جهانخوار نمی توان اعتماد کرد!
خوب، قبول. ولی به روسیه می شود اعتماد کرد؟
پرسش اصلی در این است که چگونه دولت حسن روحانی، در اوج ضعف و بدبختی و به خاک سیاه نشستن رژیم، می رود و آن کنوانسیون را امضا می کند؟
ادعا می کنند که هنوز امضا نشده، بلکه یک پیش نویس استٌ!
بسیار خوب، پس چرا جزئیات آن را انتشار نمی دهید که مردم آگاه شوند و کارشناسان بتوانند به بررسی بپردازد و مجلس تصمیم گیری کند؟
شرم دارید از این که این چنین به ذلت تن در داده اید؟
آیا دنیا اجازه خواهد داد که این چنین سر کشور ایران کلاه برود؟
آیا مجلس شورای اسلامی که کنوانسیون بین المللی را در مورد مبارزه با پولشویی سازمان های تروریستی بین المللی رد کرده، تا رژیم ایران بتواند همچنان به انتقال پول به حماس و جهاد و حزب الله و غیره ادامه دهد، حاضر خواهد بود توافق خفت بار دریای مازندران را تصویب کند؟
ملت به پا خواهد خاست|
مردم قیام خواهند کرد!
ایرانیان ساکت نخواهند نشست.
می دانیم که جزئیات توافق به دست آمده، در وزارت دفاع روسیه با همکاری وزارت خارجه آن کشور تنظیم شده و پیش از آن نیز، رایزنی های لازم با قزاقستان و آذربایجان و ترکمنستان نیز به عمل آمده تا حسن روحانی راه گریز نداشته باشد و به ناچار آن را امضا کند.
در واقع، در شرائط کنونی، چه راه دیگری می توانست در برابر رژیم ایران وجود داشته باشد؟
توجه کنید: همین سه چهار هفته دیگر، صادرات نفت ایران به کشورهای جهان تقریبا متوقف خواهد شد.
ولی هنوز چنین نشده، ذخیره های ارز خارجی ایران کفگیرش به ته دیگ خورده است.
مردم از هر سو صدای اعتراضشان را در برابر گرانی و بیکاری و فقر و مذلت، بلند کرده اند.
حتی طلبه قم، یعنی آن ستون فقرات رژیم هم زبان به اعتراض گشوده و راهی خیابان شده اند.
آمریکا نه تنها خودش تحریم ها را از نو برقرار کرده، بلکه به تشکیل گارگروه پرداخته که ماموریتش جلوگیری از داد و ستد کشورهای دیگر با حکومت ایران است.
پس، چه خاکی به سرشان بریزند؟
چه کسی دست کمک به سویشان دراز کند؟
آمریکا که شیطان بزرگ است؟
اروپا هم از دیرباز بی عرضگی و ناتوانی خود را برای یاری رسانی به رژیم ایران به اثبات رسانده است.
می مانند روسیه و چین.
چین که بیشترین نگاهش به امور اقتصادی است و در صحنه سیاسی جهان حضور چشمگیری ندارد.
می ماند روسیه - یعنی همان کشوری که رهبرش می خواهد امپراطوری دوران تزارها و یا اتحاد جماهیر شوروی پیشین را از نو برپا کند.
حکومت ایران می آید و یک باج بزرگ به روسیه می پردازد و همه دستورات دیکته شده از جانب پوتین را در رابطه با آینده دریای مازندران می پذیرد و بله قربان می گوید و فقط یک توقع و انتظار دارد و آن اینکه "شما را به خدا، در برابر این شیطان بزرگ جهانخوار، هوای ما را داشته باشید".
ولی چه می شود کرد که اقای پوتین، می آید و در دیدار ماه گذشته با ترامپ، به او قول می دهد که سپاه پاسداران ایران را از سوریه بیرون خواهد انداخت، و بعد دست انتظار به سوی رئیس جمهوری آمریکا دراز می کند، و می پرسد: «در مقابل، شما به ما چه چیز می دهید؟"
روسیه، یک بار دیگر ایران را قربانی منافع خود می کند و حسن روحانی و علی خامنه ای، حتی جیک هم نمی توانند بزنند.