سوم.ممکن است مثل بسیاری از سلبریتی‌ها پشیمان شوند و سوال کنند که «‌خب قبول. آن‌روز اشتباه کردیم و امروز متوجه شدیم. نمی‌شود اعلام برائت کرد؟» پرسش درستی است. اما حرف نهایی این‌است که در همین حرف نیز بی‌صداقتی است.

امروز اگر از دولت اعلام برائت می‌کنند و رگ گردنشان در مجلس بیرون می زند، باز هم از درد مردم نیست؛ متوجه شدند که از این دولت آبی گرم نمی‌شود و دیگر حاضر نیست برای آنها هزینه دهد. حاضر نیست مطالبات حداکثری آن‌ها را دنبال کند. نمونه‌اش سخنان آقای خاتمی و توصیه‌هایش به دولت؛ از رفع حصر گرفته تا آزادی زندانیان و غیره.

همین امروز که آقای حضرتی در مجلس از درد مردم می‌گفت و حسابش را از دولت جدا می‌کرد، آقای محمدصادق جوادی‌حصار، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در سرمقاله روزنامه اعتماد می‌نویسد که باید حساب‌مان را از دولت جدا کنیم چون آقای روحانی حرف ما را گوش نداده است.

حالا به چه حرفی: عمل به وعده‌هایی مثل رفع حصر و افزایش آزادی‌های مدنی و رعایت گسترش حقوق شهروندی و غیره. مشکلات مردم چنین فهرستی دارد؟ با این بهانه‌ها می‌خواهید حساب‌تان را از مردم جدا کنید؟ امروز هم صداقت ندارید.

چهارم. ممکن است گفته شود: «‌گذشته را که باختیم. باید برای انتخابات آینده فکری کرد...» بله. اگر این را بگویند صادقانه است. همین را بگویند.