خبرآنلاین - ناصر نقویان، در گفتوگویی با اشاره به تنزل جایگاه روحانیت در کشور بیان میکند: برخی ها نباید انتظار داشته باشند همه روحانیت بیانیهای در جهت سقوط نظام بدهند اما زبان انتقاد لازم است که طبقه اصیل این زبان را دارد. برخی از مهمترین قسمتهای این گفتوگو به شرح زیر است:
*وقتی که چند خانم در خیابان انقلاب روسریشان را برداشتند و به دختران انقلاب معروف شدند، من به یکی از مسوولین صداوسیما در همان روزها یک جلسهای داشتیم گفتم من جای شما بودم یکی از اینها را به تلویزیون می آوردم که حرف بزند.
*با مسوولین اصلی نظام مشکلی نداریم بلکه تعدادی از مسوولین میانی هستند که گاهی تصمیمات خیالبافانه می گیرند البته این به معنای نداشتن انتقاد نیست.
*در نماز جمعه ها اینطور گفته می شود که اکثریت مردم حاکمیت و تصمیمات کلان آن را قبول دارند، یک تعداد اقلی هم، مثل آن آقای رئیس جمهوری که گفت یک تعداد خس و خاشاک در اقل هستند وگرنه اکثریت با ما هستند.
*به عنوان یک طلبه ای که در مردم هستم و با مردم و با اقشار مختلفی ارتباط دارم حس می کنم اینطور نیست.اکثریت مردم حداقل به یک سری از تصمیمات منتقد هستند و اشکالات جدی دارند.
*تبلیغات وسیع هم میکردیم، امنیتشان را هم تامین میکردیم. منتهی یکی از خانمهای تحصیلکرده موافق حجاب را میآوردیم که مناظره کنند.
*هر کس از نگاه قشر خودش دلایلش را بگوید. قرآن می گوید قل هاتوا برهانکم. نباید آن دخترک را به نیروی انتظامی برد. باید در رسانه حرفش را بزند. چون او میگوید از طرف جمع کثیری از مردم آمده.
*اگر برخی ها توقع داشته باشند که روحانیت همه یک باره یک بیانیه برای سرنگونی نظام بدهند خب این اشتباه است. روحانیت هم مثل مردم است. شما در جمع های خصوصی روحانیت می بینید همین انتقادها و چالش ها هست. یک سری خبرها هم به مردم نمی رسد. شخصیت هایی که خدمت رهبر می رسند و خیلی صریح و شفاف نظرات و انتقاداتشان را می گویند و رهبر هم توصیه هایی دارد.
*این فقط مسوولان ما هستند که آنقدر عطش خدمت دارند، احساس تکلیف دارند شب خوابشان نمی برد که می خواهند برای بار دهم هم بیایند. اگر رئیس جمهور نشدند نماینده مجلس شوند، وزیر شوند یا خلاصه یک پستی داشته باشند. مشخص است که این پست خیلی شیرین است.
*احساس این است که به این پناهگاه بودن، این ملجا و مرجع بودن روحانیت خدشه وارد شده و الان شما در مساجد نوعا کسانی را که می بینید تردد می کنند دیگر همه اقشار نیستند. اولا این حضور بسیار کم شده، ثانیا به یک قشر خاصی از میانسالان به بالا منحصر شده. نسل جوان و نسل تحصیلکرده را در نماز جماعت و یا نماز جمعه ها کم می بینید. در حضورهای رسمی کم می بینید. این نشان می دهد که روحانیت آن جایگاه اصلی خودش را دارد کم کم از دست می دهد.