توضیح مهم: منظور از اپوزیسیون نه افراد مخالف حکومت اسلامی، بلکه «گروه ها»ی اپوزیسیون است که در قالب تشکیلات یا رسانه، به مخالفت با حکومت اسلامی می پردازند.
*****
سواد، با تیتر دانشگاهی به دست نمی آید؛ سواد، با کسب دائم معلومات به دست می آید.
در دوره ی حاضر، حتی معلومات قدیمی برای با سواد بودن کافی نیست. معلومات باید به روز باشد. حتی معلومات سیاسی یا معلومات مربوط به جهان بینی ها و مبارزات سیاسی.
افرادی از اپوزیسیون ایرانی، مفتخر به داشتن تیتر «دکترا» یا تیترهای دیگر هستند. این تیتر معمولا قبل از نام آن ها به کار می رود تا نشان دهنده ی میزان سواد و جایگاه اجتماعی آن ها باشد.
داشتن این تیتر یا تیترهای مشابه، مثلا «مبارز قدیمی» یا «عضو دیرینه ی فلان سازمان و حزب» یا «نویسنده و تحلیلگر با سابقه» ربطی به داشتن دانش روز ندارد.
این روزها، معلومات، بیشتر از مطالبِ «اینترنتی» کسب می شود. ایرادی در این نوع کسب معلومات نیست. بسیار هم خوب است. فقط باید دانست که استفاده از اینترنت برای کسب معلومات، مساوی با کسب معلومات از طریق مطالعه ی دقیق کتاب نیست.
نکته ی ناراحت کننده ای که در سال های اخیر شخصا با آن مواجه شده ام این است:
نوشتن یا فعالیت سیاسی، خواه ناخواه، باعث کاهش مطالعه ی جدی و نظام مندِ نویسنده یا فعال سیاسی می شود.
این تازه در وضعیتی ست که نویسنده یا فعال سیاسی اهل کتاب خواندن باشد و تنها به تیتر دانشگاهی اش برای با سواد جلوه کردن بسنده نکند.
من، تقریبا پنجاه سال است که معتاد به خواندن و خریدن کتاب هستم. هنوز هم کتاب های دوران کلاس «تهیه» که امروز به آن «آمادگی» می گویند را دارم و به رغم پراکنده شدن کتاب هایم در طول زندگی پر ماجرایم، یادگارهایی از آن دوران باقی مانده است.
من بدون خواندن متوسط ۱۰۰ صفحه در روز، حالت بیماری و آشفتگی ذهنی پیدا می کنم.
یکی دیگر از علائق بیمارگون من، مطالعه برای شناختن کتاب های تازه منتشر شده است، و بعد از شناختن کتاب های مفید روز، با دست و جیب خالی هم که شده آن ها را تهیه و مطالعه می کنم.
بنابراین، برای من مهم این دو چیز است:
-شناختن کتاب های مفید برای کار و مقصد فکری و اجتماعی ام.
-مطالعه ی آن کتاب ها.
نکته ناخوشایند این است که با افزایش کار نوشتن و برنامه سازی ویدئویی، فرصت، آن قدر برای مطالعه کم می شود که اگر معتاد به کتاب خواندن نباشم و از خواب و خوراک ام نزنم، ممکن است به صفر برسد.
این در حالی ست که کاری که من می کنم، نسبت به کارهایی که دیگر نویسندگان و اهل رسانه و فعالان سیاسی می کنند، بسیار کم است. البته باید بدون تعارف بگویم که کار گروه دوم، فاقد عمق است و فقط از نظر کمی زیاد است. این که شانزده هفده ساعت را پشت رایانه بگذرانیم، حامل کیفیتی نخواهد بود.
این افراد، که چشم و گوش چند صد هزار و بلکه چند میلیون ایرانی به آن هاست و نظرشان هر روز از طریق رسانه های خارج از کشور شنیده می شود، کدام دانش و معلومات و دیدگاه جدید را به هموطنان شان منتقل می کنند؟
تفسیرها و گفتارهای سیاسی به ما نشان می دهد که معلومات انتقالی از این طریق، همان چیزهایی ست که در صفحات اینترنت منتشر می شود.
خبر جدید منتشر می شود، خبر خوانده می شود، نویسنده و فعال سیاسی، خبر را می گیرد، و بر اساس معلوماتی که از قبل دارد، آن را تفسیر می کند، فعال سیاسی این تفاسیر را برای کار مبارزاتی به عنوان پایه در نظر می گیرد.
اما دنیا به سرعت در حال تغییر و دگرگونی ست و ده ها ایده و نظر و فلسفه و فلسفه سیاسی نو، هر روز به اَشکال مختلف مطرح و بررسی می شود.
سهم ما ایرانیان برای اطلاع از این تغییرات و تحولات و معلومات روز چقدر است؟
با قاطعیت می توانم بگویم هیچ.
محال است با این حجم از «مشغولیاتی» که نویسندگان و فعالان سیاسی ما دارند بتوانند به طور جدی و دائم کتاب بخوانند و بر عمق معلومات شان بیفزایند. به همین خاطر است که از تکراری بودن و تک مایه بودن حرف ها و نظرها در رنج یم و از شنیدن تکرار مکررات خسته می شویم.