مذاکرات هستهای چگونه شروع شد؟ موضع احمدینژاد و جلیلی چه بود؟
جماران | علی اکبر صالحی معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی در گفتوگویی تفصیلی به دوره مسئولیت خود در وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی پرداخته است. مهمترین بخشهای این مصاحبه در ادامه میآید:
*آبان سال 90 وقتی رهبر معظم انقلاب اجازه(مذاکره با آمریکا را) دادند، یکی از شروط آن این بود که رئیس جمهور وقت متولی هر دو مسیر مذاکره با آمریکا و مذاکره با 1+5 باشد.
*یکی از شروط هم این بود که وزیر خارجه مذاکره نکند و مذاکره در سطح پایین تر باشد.
*من خوشحال شدم و خدمت آقای دکتر احمدی نژاد رفتم و گفتم این پرونده را حل می کنم؛ چون با این پرونده زندگی کرده بودم.
*متاسفانه آقای رئیس جمهور کنار کشید و ما باید با دبیر محترم شورای عالی امنیت ملی وقت(سعید جلیلی) هماهنگی می کردیم.
*بنده (به خاطر کنار کشیدن رییس جمهور) غافلگیر شدم.
*شرایط آماده حل شدن پرونده به بهترین نحو بود. مقام معظم رهبری اجازه داده بودند و ما هم کاملا به مطلب اشراف داشتیم
*ایشان چیز خاصی(در خصوص منطقشان) نگفت.
*به من هم توصیه کردند خودت را کنار بکش؛ ممکن است برای شما سنگین تمام شود.
*موضع ایشان(سعید جلیلی) از ابتدا سلبی بود و در این خصوص همراهی نمی کردند و بنده به ناچار باید با سختی این فرآیند را پیش می بردم. من می خواستم مذاکرات را با هماهنگی با ایشان پیش ببرم ولی با تعلل فراوان روبرو می شدیم. به هرترتیب جلسه اول تشکیل شد و در آن نقشه راهی تعیین شد. مثلا همین که باید غنی سازی ما را به رسمیت بشناسند؛ گفتیم صحیح نیست که دو سال مذاکره کنیم و بعد شما بگویید غنی سازی ما را به رسمیت نمی شناسید. غنی سازی برای ما اصل است. ما هم قول می دهیم که نگرانی های شما را هم رفع کنیم.
*جلسه اول با سلام و علیک و نقشه راه گذشت تا به جلسه دوم رسیدیم. باز با همان تعلل ها روبرو شدیم ولی بالاخره با مسئولیت خودم جلسه دوم مذاکرات را نیز برگزار کردیم و نتیجه آن منجر به ارسال نامه ای از سلطان عمان برای رئیس جمهور وقت مبنی بر به رسمیت شناختن حق غنی سازی کشورمان بود.
*جلسه اول با سلام و علیک و نقشه راه گذشت تا به جلسه دوم رسیدیم. باز با همان تعلل ها روبرو شدیم ولی بالاخره با مسئولیت خودم جلسه دوم مذاکرات را نیز برگزار کردیم.
*نتیجه آن منجر به ارسال نامه ای از سلطان عمان برای رئیس جمهور وقت مبنی بر به رسمیت شناختن حق غنی سازی کشورمان بود.