سفر رییسجمهور ایران به آمریکا برای آنان که در انتظار ملاقاتی میان حسن روحانی و دونالدترامپ بودند بی دستاورد تلقی میشود. زیرا نه تنها خبری از ملاقات و مذاکره، چه به شکل رسمی و چه به شکل اتفاقی نبود بلکه با توجه به شرط و شروطی که طرف ایرانی اعلام کرده است بعید است که به این زودی هم شاهد بر پا شدن میز مذاکراتی که مقامات این دو کشور را روبروی یکدیگر بنشاند باشیم.
مقامات ایرانی دلخوش به بازگشت دموکراتها به کنگره هستند و دولتمردان ایالات متحده هم مطلقا هیچ تمایلی به بازگشت به توافق هستهای که به عنوان پیششرط مذاکره از سوی ایران اعلام شده است ندارند اما به موازات این قهر دیپلماتیک میان ایران و آمریکا اتفاق جالب و شاید از نگاهی خندهداری هم در حال رخ دادن است و آن صف کشیدن مقامات کشورهایی که «دوست ایران» تصور میشوند برای ملاقات و مذاکره باترامپ است.
کشورهایی که در زمره دولتهایی قرار دارند که از نگاه مسئولان ایرانی «دولتهای انقلابی» هستند. از نیکولاس مادورو، رییسجمهور ونزوئلا تا کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، از اردوغان، رییسجمهور «کشور دوست و برادر» ایران یعنیترکیه تا پوتین، رییسجمهور کشوری که «متحد استراتژیک» ایران خوانده میشود یعنی روسیه! به نظر میآید که همه کشورها اعم از انقلابی و غیرانقلابی با وجود نقدهایی که به یکجانبهگراییترامپ دارند اما میز مذاکره را به عنوان مهمترین و شاید تنها ابزار کارآمد در دنیای امروزترک نمیکنند اما چرا نظام سیاسی ایران تمایلی به استفاده از این ابزار از خود نشان نمیدهد؟ به طور کلی میتوان سه علت را در حذف گزینه مذاکره در ساختار ذهنی و تصمیمگیری مسئولان دخیل دانست.
۱ـ در تصور کسر قابل توجهی از مسئولان و سیاسیون، مذاکره با آمریکا فارغ از آنکه چه نتیجهای به همراه دارد برابر است با سازش و تسلیم. این گروه تصور میکنند هر مذاکرهای با طرفی که خصم نامیده شده است به معنای امتیاز دادن منهای امتیازگیری است و از سوی دیگر عدم مذاکره با آمریکا را جزیی از مبانی نظام سیاسی میدانند و پاسخ مثبت به پیشنهاد مذاکره را به نوعی عدول از مبانی نظام تصور میکنند.
۲ـ مقامات دولتی در این تصور هستند که پایانترامپ چندان دور نیست و با تغییر اعضای کنگره در چند ماه آینده میتوان در فضایی جدید به گزینه مذاکره با آمریکا نیز فکر کرد. این گروه از مسئولان که ظاهرا رییس دولت و وزیر امور خارجه هم جزیی از آنها هستند به این نکته توجه کافی ندارند که اگر بر فرض هم پیشبینی ایران درباره پیروزی دموکراتها در انتخابات کنگره صحیح باشد، اولا کنگرهای دموکرات لزوما به معنای باز شدن فضا به سود ایران نیست و ثانیا حداقل دو سال دیگر دولت ایالات متحده با اختیارات گسترده آن در اختیار ترامپ است. دو سالی که با توجه به کارنامه اقتصادی موفقترامپ احتمالا تا چهار سال دیگر هم به آن اضافه خواهد شد.
۳ـ تصمیمگیران ایران در حوزه دیپلماسی تمام فکر و برنامهریزی خود را به احیای توافق هستهای محدود کردهاند و به همین دلیل آغاز مذاکره را مشروط به بازگشت آمریکا به برجام و قطعنامه۲۲۳۱ میدانند. در حالی که میتوان همزمان با پروژه احیای برجام به پیشنهاد دولتترامپ مبنی بر مذاکره برای توافقی جامع هم اندیشید و خود را در چارچوب برجام محصور نکرد.