منشـه امیـر - رادیو اسرائیل
علی خامنه ای دست کم در یک مورد با روح الله خمینی شباهت کامل دارد. هر دوی آن ها از همان نوع افرادی هستند که برای خراب کردن یک دیوار بتونی، با سر به آن حمله می کنند و توجه ندارند که عاقبت چه خواهد شد.
علی خامنه ای می آید و دوازده هزار بسیجی را در استادیوم گرد می آورد و خطاب به آن ها ادعا کرده می گوید که رژیم، تحریم های آمریکا را شکست خواهد داد و شیطان بزرگ را به زانو در خواهد آورد و جای نگرانی وجود ندارد.
خامنه ای همچنین می گوید که ابراز یاس نباید کرد و باید به عاقبت رژیم خوش بین بود و هرکس ادعا می کند که نظام کنونی به بن بست رسیده، خیانت می کند.
توجه داشته باشید که اظهار نظر در حکومت ایران، آوردن دیدگاهی متفاوت با گفته های خامنه ای، یک خیانت است و خائن را باید از چوبه دار آویزان کرد و توی شهر گرداند و به مردم هشدار داد که مبادا بگویند که رژیم به بن بست رسیده است.
او شاید کور است که نمی بیند چگونه اوضاع مملکت، در اثر تحریم ها دارد از هم می پاشد و پول ملی ایران ارزش خود را از دست می دهد و کمپانی های خارجی یکی پس از دیگری داد و ستد با ایران را قطع می کنند و کالا کمیاب می شود و پوشک هم دیگر به آسانی به دست نمی آید.
علی خامنه ای به یک محمود احمدی نژاد دیگر مبدل شده است که گفته بود قطار اتمی ما به سرعت در حال حرکت است و ترمز آن را هم کنده و به بیرون پرتاب کرده ایم و قابل توقف نیست.
احمدی نژاد فکر نکرده بود که این قطار، با آن سرعت زیاد، وقتی به آخر خط برسد، به در و دیوار اصابت کرده و تکه تکه خواهد شد و انفجار اتمی، همه چیر را ویران خواهد کرد.
فکر نکنید احمدی نژاد تنها بود در این طرز تفکر
او شاگرد خمینی بود. از اربابش یاد گرفته بود.
آمدند پیش خمینی و به او گفتند "ای آفتاب عالم تاب، صدام حسین از کشور ما خارج شده است. پیشنهاد آتش بس داده است. ما هم بیشتر از این توان جنگیدن نداریم. می خواهد شهرهای ما را به موشک ببندد. بیائید آتش بس برقرار کنیم و به خونریزی پایان دهیم".
ولی خمینی لجاجت کرد و دستور داد که جنگ ادامه یابد، زیرا از طریق تصرف کربلا می خواست با پای پیاده خود را به قدس برساند.
شش سال دیگر هم جنگیدند و پاره و پوره، و مفلوک و مجروح، خمینی جام زهر را سر کشید و دستور پایان جنگ را صادر کرد.
خمینی مسؤول مستقیم قتل صدها هزار نفر از مردم ایران و ویرانی شهرهای کشور بود.
ولی وقتی قرار بود حساب پس دهد، گفت که هر مسلمان مؤمن باید بیشترین تلاش خود را برای اعتلای اسلام به عمل آورد. حالا موفق شود و یا ناکام بماند، آن را الله تعیین می کند و مقدرات عالم و سرنوشت عالمیان را رقم می زند.
حالا هم علی خامنه ای چند هزار بسیجی را دور خود جمع می کند و به آن ها می گوید "اقتصاد ملی ایران، تحریم ها را شکست خواهد داد".
راستی چه گفت خامنه ای؟ گفت "اقتصاد ملی ایران"؟
اشتباه نکرد؟
آن چه در ایران مصیبت زده باقی مانده، اقتصاد ملی نیست. اقتصاد سپاه پاسداران است. دزدی و چپاول سردمداران رژیم است.
از اقتصاد ملی ایران، دیگر اثری باقی نمانده است.
همۀ آن را دزدیده و برده و خورده اند.
خامنه ای به عنوان استاد اقتصاد در دانشگاه حکومت، بیاید و توضیح دهد که این اقتصاد به هم ریخته و ورشکسته، چگونه می تواند پیروز شود و پوزه آمریکای جهانخوار را به خاک بمالد؟
می خواهد داستان جنگ هشت ساله با عراق و جام زهر خمینی را تکرار کند.
بعد هم بیاید و به مردم بگوید "ببخشید، من تلاش خود را کردم. ولی مقدرات امکان نداد. الله است که تعیین تکلیف می کند".
خامنه ای دوازده هزار بسیجی را از سراسر کشور جمع می کند، و به آن ها کلی مزایای پولی می دهند که حاضر شوند و به تهران بیایند و در استادیوم جمع شود. و بعد به آن ها می گوید که اوضاع حساس است و باید مواظب بود.
خامنه ای در واقع به آن ها می گوید که هشیار باشید و خود را برای سرکوب مردم آماده کنید.
کوپن خواروبار هم به آن ها داده می شود و اونیفورم مجانی نیز در اختیارتان قرار می دهند و مزایای دیگر.
خود را آماده جنگ با مردم کنید!
یک چیز را خامنه ای درک نکرده و آن، این واقعیت که افراد بسیج از میان مردم برخاسته اند.
خود مردم هستند و وقتی خیزش مردمی آغاز شود، آن ها هم به مردم خواهند پیوست و بخشی از مردم خواهند شد.
یک هدف دیگر هم دارد این علی خامنه ای.
او می خواهد مردم را بترساند. آن ها را از ریختن توی خیابان ها و فریاد "مرگ بر دیکتاتور" باز دارد، تا شاید از فروپاشی رژیم جلوگیری شود.
توجه کنید: خامنه ای دوازده هزار بسیجی را گرد می آورد و در سخنانش خطاب به آن ها می گوید "باید به دشمن پیام قدرت بدهیم و نه پیام ضعف".
آیا رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، فکر می کند که با این چند هزار بسیجی، می تواند به اصطلاح "دشمن" را بترساند؟
شاید منظورش قدرت موشکی رژیم باشد.
اما، موشک های او چیزی است که واقعا باید موجب وحشت دشمن شود؟
عکسی نشان داده اند که آن موشک های به اصطلاح نقطه زن، که شش فروند آن را به سوی مکانی در خاک سوریه، علیه مواضع داعش شلیک کردند، بخش کوچکی از یک ساختمان را ویران کرده است.
شق القمر کرده اند. شاخ فیل شکسته اند.
آیا توقع دارند که این موشک های پرقدرت آن ها، با این توان تخریبیِ بی مانند، کسی را واقعا بترساند؟
تازه یک فروند آن هم در نزدیکی کرمانشاه به زمین سقوط کند؟
فراموش کرده اند که آن به اصطلاح دشمن، موشک های دوربردی دارد که دمار از روزگار آن ها در می آورد؟
به چه چیز دیگر خود می نازند که از دیدگاه آن ها ممکن است نشان قدرت باشد؟
به نیروی هوایی خود می نازند که تقریبا ندارند؟
به نیروی دریایی خود که بر قایق های تندرو تکیه دارد که مثل مور و ملخ می توان آن ها را نابود کرد؟
نه آن چند هزار بسیجی گردآمده در استادیوم صد هزار نفره تهران، مردم ایران را از خیزش و براندازی رژیم باز می دارد و نه آن به اصطلاح قدرت موشکی حکومت است که ترسی در دل دشمنان ایجاد خواهد کرد.
اصلا، واژه دشمن، در مورد کشورهای پیرامونی ایران و دورتر از آن مفهومی ندارد.
اسرائیل و آمریکا با ملت ایران دشمنی ندارند.
امیرنشین های عرب حوزه خلیج فارس نسبت به ملت ایران خصومتی نشان نداده اند.
آن ها فقط خواهان همزیستی و همکاری و دوستی هستند.
دشمنی آن ها با رژیم است - همان رژیمی که با ملت ایران دشمن است و او را دچار مصیبت و ذلت ساخته و دست بردار هم نیست.
خامنه ای، برای اثبات این فرضیه که "رژیم پیروز خواهد شد و دشمن شکست خواهد خورد"، از سه عامل اساسی نام می برد.
او می گوید "اول عظمت ایران، دوم اقتدار رژیم و سوم شکست ناپذیری ملت ایران".
شگفتا ! مگر تا دیروز نگفته بودند که ایران تا آمدن اسلام، در دوران بربریت می زیسته و هیچ عظمتی نداشته و همه پادشاهان ایران، در طول تاریخ ظالم بوده اند؟
مگر خمینی این را نگفته بود؟
بله، ایران دارای عظمت تاریخی و باستانی است.
ولی شما این عظمت را ویران کردید.
امروز در سراسر دنیا به یک ایرانی به صورت تروریست می نگرند و به کشورشان او را راه نمی هند.
شما عظمت ایران را تکه تکه کردید و دیگر چیزی از آن باقی نگذاشتید.
درباره "اقتدار رژیم" هم دروغ می گویید.
زیرا حکومت شما بر اساس گروهی دزد و چپاولگر بنا نهاده شده است.
همه این ها، وقتی هوا را پس ببیند، راه فرار در پیش می گیرند.
به گرجستان و ترکیه و کانادا و کشورهای دیگر بروید و ببینید که دزدان رژیم چه سرمایه گذاری هایی کرده و مکان امن برای خویش تهیه دیده اند.
در مورد "شکست ناپذیری ملت ایران" آقای خامنه ای راست می گوید.
ایران هرگز نمی میرد و ملت ایران همیشه زنده می ماند.
هجوم عرب را پشت سر گذاشت، نظام سرکوبگر شما را هم بالاخره پشت سر می گذارد و شما را به زباله دان تاریخ می اندازد.
ملت ایران حاضر است رنج تحریم ها را به جان بخرد، به این امید که بزودی نظام کنونی فرو خواهد پاشید و ستم خواهد رفت و داد دوباره برقرار خواهد شد
ملت ایران هرگونه گزند تاریخ را پشت سر گذاشت، و بر این یک نیز چیره خواهد شد.
خامنه ای یک چیز را نمی داند و آن این که وقتی میلیون های نفر از مردم به خیابان ها بیایند و خواهان برافتادن رژیم شوند، بسیاری از افراد سپاه پاسداران و نیروهای بسیج نیز به مردم خواهند پیوست و اسلحه خود را به سوی خود مقامات حکومت هدف خواهند گرفت.
آن ها بخشی از مردم ایران هستند و بالاخره به آنان خواهند پیوست.
حکومتشان در سراشیب سقوط قرار گرفته است.
ترمز آن را هم بریده و بیرون انداخته اند.
حکومت به بن بست رسیده و روحانی و ظریف و حتی اکبر هاشمی رفسنجانی اگر زنده بود، توصیه کرده و می کردند که رژیم باید با آمریکا وارد مذاکره شود و تا دیر نشده خود را نجات دهد.
رفسنجانی همین حرف را به خمینی درباره ادامه جنگ با عراق گفته بود که گوش نداد و جام زهر را سرکشید.
چهل سال ادعا کردند که "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند".
راست گفته اند، آمریکا هیچ غلطی نکرده است، همه کارهایش درست بوده است و دارد رژیم ایران را به زانو در می آورد و پیامدهای آن را هر روز، بیش و بیشتر به چشم می بینیم.
آن همایش دوازده هزار نفری در استادیوم صد هزار نفری، رژیم موجود را نجات نخواهد داد.