چرا امید به فردا زیر بمباران جنگ بیشتر بود تا امروز؟
فرارو- "حوادث دی ماه ترامپ را به طمع انداخت تا که او در اواخر دیماه اعلام کند من در برجام نمیمانم." این یکی از کلیدیترین جملات حسن روحانی در روزی بود که او برای پاسخ به سوال نمایندگان به خانه ملت رفته بود. اگر این گفته روحانی را بپذیریم چند برابر شدن نرخ دلار را باید نه در واشنگتن که اتفاقا درون مرزهای گربهای ایران پیدا کنیم. البته این سخن حسن روحانی با واکنشهایی نیز رو به رو شده بود. منتقدان این سخن او میگفتند روحانی به جای قبول مسولیت تصمیمات ارزی اتهامات را متوجه مخالفان سیاسیاش میکند. اما حالا برخی از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی و اجتماعی نیز بر این نکته تاکید میکنند بیشتر از آمریکا ایران از ناحیه خود ضربه میخورد. بعضی از تحلیلگران با یادآوری گذر جمهوری اسلامی از روزهای سخت خود مانند جنگ تحمیلی و ... میگویند روزهای کنونی مولفههایی را کم دارد.
حمیدرضا جلاییپور استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران اخیرا در نشستی با عنوان «انقلاب اسلامی در آستانه چهل سالگی» از عبور ایران از پیچ ترامپ سخن گفته است. این جامعه شناس با اشاره به به تحریمهای دوره جدید گفته: "ایران از پیچ ترامپ عبور خواهد کرد و بشرط آنکه دولت و مردم به پیمان مشترکی برسند و قطعا پس از آن جامعه به طرف یک توسعه پایدار و همه جانبه خواهد رفت." اما دولت و مردم در چه چیزهایی باید با هم به پیمان مشترک برسند؟
غلامرضا ظریفیان فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به موقعیت بینالمللی کنونی کشور به فرارو میگوید: ما از ابتدای انقلاب از این دست مشکلات کم نداشتیم. ما تحریم، جنگ و کودتا را تجربه کرده ایم. اما هیچ کدام از آنها به نتیجه نرسیدند. علت اینکه آنها به نتیجه نرسیدند این است که دشمنان در جامعه بلوغی میدیدند که به این نتیجه رسیدند که نهایتا جمهوری اسلامی را به رسمیت بشناسند و مثلا در ۱+۵ با ایران وارد گفتگو شوند.
گسستهایی که در جامعه به وجود آمد ترامپ را امیدوار کرد
این استاد دانشگاه با بیان اینکه حالا ترامپ، سلطنتطلبان و منافقین امیدوار شده اند میگوید: در جامعه ما گسستهایی پیدا شده و اعتماد و امید اجتماعی آسیب دیده است. اگر اینها ترمیم شود قطعا ما از گردنه کنونی هم به راحتی عبور میکنیم. آنها به این شکافها امید بسته اند. مخصوصا از دوره احمدی نژاد و بعد از آن اتفاقات ۸۸، آنها به این امیدوار شدند که ارتباط بین دولت و ملت آسیب دیده است. البته بعضی گزارشها و پیمایشها این نیز این موضوع را رد نمیکند. در کنار اینها، اتفاقاتی مثل افزایش نرخ ارز و ... هم که در کشور رخ میدهد آسیبهایی جدی همراه دارد.
حمیدرضا جلاییپور استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران اخیرا در نشستی با عنوان «انقلاب اسلامی در آستانه چهل سالگی» از عبور ایران از پیچ ترامپ سخن گفته است. این جامعه شناس با اشاره به به تحریمهای دوره جدید گفته: "ایران از پیچ ترامپ عبور خواهد کرد و بشرط آنکه دولت و مردم به پیمان مشترکی برسند و قطعا پس از آن جامعه به طرف یک توسعه پایدار و همه جانبه خواهد رفت." اما دولت و مردم در چه چیزهایی باید با هم به پیمان مشترک برسند؟
غلامرضا ظریفیان فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به موقعیت بینالمللی کنونی کشور به فرارو میگوید: ما از ابتدای انقلاب از این دست مشکلات کم نداشتیم. ما تحریم، جنگ و کودتا را تجربه کرده ایم. اما هیچ کدام از آنها به نتیجه نرسیدند. علت اینکه آنها به نتیجه نرسیدند این است که دشمنان در جامعه بلوغی میدیدند که به این نتیجه رسیدند که نهایتا جمهوری اسلامی را به رسمیت بشناسند و مثلا در ۱+۵ با ایران وارد گفتگو شوند.
گسستهایی که در جامعه به وجود آمد ترامپ را امیدوار کرد
این استاد دانشگاه با بیان اینکه حالا ترامپ، سلطنتطلبان و منافقین امیدوار شده اند میگوید: در جامعه ما گسستهایی پیدا شده و اعتماد و امید اجتماعی آسیب دیده است. اگر اینها ترمیم شود قطعا ما از گردنه کنونی هم به راحتی عبور میکنیم. آنها به این شکافها امید بسته اند. مخصوصا از دوره احمدی نژاد و بعد از آن اتفاقات ۸۸، آنها به این امیدوار شدند که ارتباط بین دولت و ملت آسیب دیده است. البته بعضی گزارشها و پیمایشها این نیز این موضوع را رد نمیکند. در کنار اینها، اتفاقاتی مثل افزایش نرخ ارز و ... هم که در کشور رخ میدهد آسیبهایی جدی همراه دارد.
باید به سوی عفو عمومی گام برداریم
ظریفیان با اشاره به نامه ۳۰۰ نفر از اعضای هیات علمی دانشگاههای کشور بر این راهکارها تاکید میکند و میگوید: ما باید کمک کنیم تا جایی که میتوانیم انسجام ملی را بیشتر کنیم و اعتماد اجتماعی را افزایش دهیم. اگر شکاف ها، فاصلهها، ناامید اجتماعی و ... وجود داشته باشد و تقویت شود طبیعتا آسیب بیشتری خواهیم دید. این کارها هم با شعار و حرف نمیشود. این فعال سیاسی اقدامات لازم برای بازگرداندن عناصری مانند امید و اعتماد اجتماعی را در سه دسته اقدامات سیاسی، اقتصادی و مدیریتی میداند. او میگوید: در عرصه سیاسی کشور در دورهای اختلافاتی رخ داد. فارغ از اینکه که کدام طرف درست و کدام طرف غلط میگفت، آن اختلافها به مرزبندیهای شدید، و مرزبندیها به حبسها و حصرها منجر شد. اکنون همه قوا باید کمک کنند به سوی عفو عمومی و امیدوار کردن ایرانیها گام برداریم. محدودیتهای افرادی مانند آقای خاتمی که هنوز اعتبار اجتماعی دارند باید رفع شود.
ما در جنگ اقتصادی هستیم، اما وزیر اقتصاد نداریم!
ظریفیان در بیان اقدامات مدیریتی نیز میگوید: ما اکنون با پدیدهای به نام ترامپ رو به رو هستیم که به هیچ چیز پایبند نیست و علیه ایران دست به اقدامات عملی زده است. دولت حداقل برای آنکه ما با مسائلی در آینده رو به رو هستیم باید چند سناریو داشته باشد و متناسب با این سناریوها راهکارهای مختلف داشته باشد. همچنین در تناسب این سناریوها باید کارگزاران مناسبی انتخاب کرد. در این شرایط خود دولت باید پیشگام شود و مروری بر کارگزاران خود داشته باشد. اگر لازم است تعدادی از آنها را تغییر دهد. اما یکی از مشکلات بین دولت و مجلس این است که مجلس اعتقاد دارد با بعضی از کارگزاران موجود نمیتوان از مرحله کنونی عبور کرد. ما در جنگ اقتصادی هستیم، اما وزیر اقتصاد نداریم. بخشی از اینها هم لج و لج بازی است تا اینکه یک منطق روشنی داشته باشد. این مسائل توسط اقتصاددانها، سیاسیون، اقتصاددانان و حتی برخی کارگزاران هم بیان شده است.
ضربهای که ما از خودمان میخوریم از ترامپ نمیخوریم
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب نیز به فرارو میگوید: مقدم بر هر امر دیگری باید تغییر و تحولی اساسی در جایگاه آقای روحانی و دولت او به وجود بیاید. این استاد دانشگاه تاکید میکند: بیشتر از ضربهای که از سوی ترامپ به کشور وارد میشود ما خودمان داریم به خودمان ضربه میزنیم. آثار و تبعات زیانبار سقوط اعتبار اجتماعی آقای روحانی بسیار بیشتر از پیچ ترامپ است. ما امروز وضع قیمت دلار را میبینیم. قیمت داروهایی که چند برابر شده اند را مشاهده میکنیم. ارزاق عمومی هم سه برابر شده اند. اتفاقا من میگویم با آمدن تحریمهای ۱۳ آبان ممکن است حالت سکون و آرامشی به وجود بیاید. آثار نگران کننده تحریمها که همان ترس از تحریم است اکنون بیشتر از خود تحریم به جامعه شوک وارد میکند؛ به قول قدیمیها کار را دست میکند، اما چشم میترسد.
ظریفیان با اشاره به نامه ۳۰۰ نفر از اعضای هیات علمی دانشگاههای کشور بر این راهکارها تاکید میکند و میگوید: ما باید کمک کنیم تا جایی که میتوانیم انسجام ملی را بیشتر کنیم و اعتماد اجتماعی را افزایش دهیم. اگر شکاف ها، فاصلهها، ناامید اجتماعی و ... وجود داشته باشد و تقویت شود طبیعتا آسیب بیشتری خواهیم دید. این کارها هم با شعار و حرف نمیشود. این فعال سیاسی اقدامات لازم برای بازگرداندن عناصری مانند امید و اعتماد اجتماعی را در سه دسته اقدامات سیاسی، اقتصادی و مدیریتی میداند. او میگوید: در عرصه سیاسی کشور در دورهای اختلافاتی رخ داد. فارغ از اینکه که کدام طرف درست و کدام طرف غلط میگفت، آن اختلافها به مرزبندیهای شدید، و مرزبندیها به حبسها و حصرها منجر شد. اکنون همه قوا باید کمک کنند به سوی عفو عمومی و امیدوار کردن ایرانیها گام برداریم. محدودیتهای افرادی مانند آقای خاتمی که هنوز اعتبار اجتماعی دارند باید رفع شود.
ما در جنگ اقتصادی هستیم، اما وزیر اقتصاد نداریم!
ظریفیان در بیان اقدامات مدیریتی نیز میگوید: ما اکنون با پدیدهای به نام ترامپ رو به رو هستیم که به هیچ چیز پایبند نیست و علیه ایران دست به اقدامات عملی زده است. دولت حداقل برای آنکه ما با مسائلی در آینده رو به رو هستیم باید چند سناریو داشته باشد و متناسب با این سناریوها راهکارهای مختلف داشته باشد. همچنین در تناسب این سناریوها باید کارگزاران مناسبی انتخاب کرد. در این شرایط خود دولت باید پیشگام شود و مروری بر کارگزاران خود داشته باشد. اگر لازم است تعدادی از آنها را تغییر دهد. اما یکی از مشکلات بین دولت و مجلس این است که مجلس اعتقاد دارد با بعضی از کارگزاران موجود نمیتوان از مرحله کنونی عبور کرد. ما در جنگ اقتصادی هستیم، اما وزیر اقتصاد نداریم. بخشی از اینها هم لج و لج بازی است تا اینکه یک منطق روشنی داشته باشد. این مسائل توسط اقتصاددانها، سیاسیون، اقتصاددانان و حتی برخی کارگزاران هم بیان شده است.
ضربهای که ما از خودمان میخوریم از ترامپ نمیخوریم
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب نیز به فرارو میگوید: مقدم بر هر امر دیگری باید تغییر و تحولی اساسی در جایگاه آقای روحانی و دولت او به وجود بیاید. این استاد دانشگاه تاکید میکند: بیشتر از ضربهای که از سوی ترامپ به کشور وارد میشود ما خودمان داریم به خودمان ضربه میزنیم. آثار و تبعات زیانبار سقوط اعتبار اجتماعی آقای روحانی بسیار بیشتر از پیچ ترامپ است. ما امروز وضع قیمت دلار را میبینیم. قیمت داروهایی که چند برابر شده اند را مشاهده میکنیم. ارزاق عمومی هم سه برابر شده اند. اتفاقا من میگویم با آمدن تحریمهای ۱۳ آبان ممکن است حالت سکون و آرامشی به وجود بیاید. آثار نگران کننده تحریمها که همان ترس از تحریم است اکنون بیشتر از خود تحریم به جامعه شوک وارد میکند؛ به قول قدیمیها کار را دست میکند، اما چشم میترسد.
استیصال را دولت روحانی به وجود آورده است
این فعال سیاسی ادامه میدهد: یک حالت بی اعتمادی، استیصال و ناامیدی وجود دارد. مردم از هم میپرسند "چه میخواهد بشود؟ " این استیصال و سرخوردگی اجتماعی را آقای روحانی به وجود آورده است. البته من برعکس اصولگرایان و تندروها به هیچ وجه معتقد نیستم که بحران سیاسی که کشور را فرا گرفته نتیجه عملکرد دولت روحانی است. اگر بخواهیم درصدی حساب کنیم، سهم دولت روحانی به عنوان قوه مجریه در وضعیتی که دولت پیدا کرده است اگر کمتر از نهادها و مراکز دیگر قدرت نباشد، بیشتر هم نیست.
نظام برای حیثیت روحانی به فکر چاره باشد
زیباکلام میگوید: سقوطی که دولت روحانی و جایگاه اجتماعی او داشته یکی از بزرگترین مسائلی است که نه تنها دولت، بلکه مجموعه نظام باید برای آن چارهای پیدا کند. برای رفع این شکاف اول باید بخشی از آبی که از اعتبار سیاسی آقای روحانی رفته را آقای روحانی به جوی بازگرداند. آبروی حسن روحانی آبرو و حیثیت نظام است. شخص آقای روحانی و جریانات تندروی مخالف او نمیدانند که شاخهای را میبرند که بر روی آن نشسته اند. بی اعتبار کردن رای روحانی یعنی بی اعتبار کردن صندوق رای وزارت کشور! یعنی سلطنت طلبان درست میگویند که رای دادن هیچ فایدهای ندارد و این نظام اصلاح پذیر نیست.
دهه شصت زیر موشک باران بودیم، اما امید به آینده از الان بیشتر بود
این استاد دانشگاه معتقد است: اولین کاری که نظام و روحانی باید انجام دهد آن است که صورت مساله را بپذیرد. فکر میکنید چند درصد از آن ۴۰ میلیون نفری که در انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ شرکت کردند، حاضرند در انتخابات مجلس سال آینده یا در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت کنند. اینها مهمتر از آن است که ما بپرسیم با ترامپ چه باید کنیم؟ اگر روحیه امید و اعتماد به نظام دوباره به وجود بیاید ترامپ هیچ مشکلی نیست. ما دهه ۶۰ زیر موشک باران بودیم. تخم مرغ، نان، گوشت و ... کوپنی بود. اما حتی در آن شرایط امید به آینده خیلی بیشتر از امروز بود. مردم هیچ وقت نمیپرسیدند آخرش چه میشود؟ الان از مرفهترین و متدینترین اقشار جامعه گرفته تا بی دین و فقیرترین افراد همه در این مشترکند که چه اتفاقی دارد میافتد؟ یعنی امیدی نسبت به آینده وجود ندارد. "این آخرش چه میشود؟ "ها به خاطر ترامپ نیست.
سرنخ شرایط کنونی در داخل است
حسین سراج زاده، رئیس انجمن جامعه شناسی ایران نیز به فرارو میگوید: آمریکا از برجام خارج شده است و اعمال تحریمهای آمریکا کشور را در شرایط دشواری قرار گرفته است. اما مسائل داخلی را هم نباید نادیده گرفت. از ناآرامیهای دی ماه سال قبل افراد زیادی درباره ریشههای بحرانها و مشکلات جامعه ایران سخن گفتند. بر خلاف آنکه عدهای مسائل و مشکلات را به بیرون میدانستند، اتفاقا پشت پرده شرایط بحرانی کنونی اتخاذ رویکردهای غیرکارشناسانه، ایدئولوژیک و غیرواقع بینانه و غیر دموکراتیک در مدیریت جامعه است.
این جامعه شناس نیز برای خروج از وضعیت کنونی بر راهکارهای نوشته شده در نامه اخیر ۲۸۰ استاد دانشگاه تاکید میکند. نامهای که در بخشی از آن آمده است: نظر متخصصان علوم اجتماعی و نتایج مطالعات میدانی بیانگر گسست فرهنگی و شکاف اجتماعی بین گروههای جمعیتی کشور است که میتواند ناشی از عوامل متعددی باشد. اقلیتها، اقوام ایرانی، زنان و جوانان از داشتن سهمی درخور، در مدیریت کشور ناخرسندند؛ دانشآموختگان دانشگاهها سرگردانند و سرمایههای انسانی و علمی آنان رو به استهلاک است؛ بهتدریج دستگاه تصمیمساز از نخبگان تخلیه شده است؛ این شرایط، آشفتگی در تصمیمات، سیاستها و درهمریختگی برنامهها، اقدامات نظام حکمرانی را شکل داده است. تداوم این وضعیت حسِ تعلق خاطر و احساس همبستگی ملی را تخریب میکند. صاحبنظران علوم اجتماعی و انسانی سرمایه اجتماعی و امید را اصلیترین سرمایهها و سرچشمه انگیزهبخش و افقآفرین یک جامعه میدانند. تخریب این دو، جامعه را بیافق ساخته و در جامعه بیافق، هیچ حرکتی و خلاقیتی پا نمیگیرد.
این فعال سیاسی ادامه میدهد: یک حالت بی اعتمادی، استیصال و ناامیدی وجود دارد. مردم از هم میپرسند "چه میخواهد بشود؟ " این استیصال و سرخوردگی اجتماعی را آقای روحانی به وجود آورده است. البته من برعکس اصولگرایان و تندروها به هیچ وجه معتقد نیستم که بحران سیاسی که کشور را فرا گرفته نتیجه عملکرد دولت روحانی است. اگر بخواهیم درصدی حساب کنیم، سهم دولت روحانی به عنوان قوه مجریه در وضعیتی که دولت پیدا کرده است اگر کمتر از نهادها و مراکز دیگر قدرت نباشد، بیشتر هم نیست.
نظام برای حیثیت روحانی به فکر چاره باشد
زیباکلام میگوید: سقوطی که دولت روحانی و جایگاه اجتماعی او داشته یکی از بزرگترین مسائلی است که نه تنها دولت، بلکه مجموعه نظام باید برای آن چارهای پیدا کند. برای رفع این شکاف اول باید بخشی از آبی که از اعتبار سیاسی آقای روحانی رفته را آقای روحانی به جوی بازگرداند. آبروی حسن روحانی آبرو و حیثیت نظام است. شخص آقای روحانی و جریانات تندروی مخالف او نمیدانند که شاخهای را میبرند که بر روی آن نشسته اند. بی اعتبار کردن رای روحانی یعنی بی اعتبار کردن صندوق رای وزارت کشور! یعنی سلطنت طلبان درست میگویند که رای دادن هیچ فایدهای ندارد و این نظام اصلاح پذیر نیست.
دهه شصت زیر موشک باران بودیم، اما امید به آینده از الان بیشتر بود
این استاد دانشگاه معتقد است: اولین کاری که نظام و روحانی باید انجام دهد آن است که صورت مساله را بپذیرد. فکر میکنید چند درصد از آن ۴۰ میلیون نفری که در انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ شرکت کردند، حاضرند در انتخابات مجلس سال آینده یا در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت کنند. اینها مهمتر از آن است که ما بپرسیم با ترامپ چه باید کنیم؟ اگر روحیه امید و اعتماد به نظام دوباره به وجود بیاید ترامپ هیچ مشکلی نیست. ما دهه ۶۰ زیر موشک باران بودیم. تخم مرغ، نان، گوشت و ... کوپنی بود. اما حتی در آن شرایط امید به آینده خیلی بیشتر از امروز بود. مردم هیچ وقت نمیپرسیدند آخرش چه میشود؟ الان از مرفهترین و متدینترین اقشار جامعه گرفته تا بی دین و فقیرترین افراد همه در این مشترکند که چه اتفاقی دارد میافتد؟ یعنی امیدی نسبت به آینده وجود ندارد. "این آخرش چه میشود؟ "ها به خاطر ترامپ نیست.
سرنخ شرایط کنونی در داخل است
حسین سراج زاده، رئیس انجمن جامعه شناسی ایران نیز به فرارو میگوید: آمریکا از برجام خارج شده است و اعمال تحریمهای آمریکا کشور را در شرایط دشواری قرار گرفته است. اما مسائل داخلی را هم نباید نادیده گرفت. از ناآرامیهای دی ماه سال قبل افراد زیادی درباره ریشههای بحرانها و مشکلات جامعه ایران سخن گفتند. بر خلاف آنکه عدهای مسائل و مشکلات را به بیرون میدانستند، اتفاقا پشت پرده شرایط بحرانی کنونی اتخاذ رویکردهای غیرکارشناسانه، ایدئولوژیک و غیرواقع بینانه و غیر دموکراتیک در مدیریت جامعه است.
این جامعه شناس نیز برای خروج از وضعیت کنونی بر راهکارهای نوشته شده در نامه اخیر ۲۸۰ استاد دانشگاه تاکید میکند. نامهای که در بخشی از آن آمده است: نظر متخصصان علوم اجتماعی و نتایج مطالعات میدانی بیانگر گسست فرهنگی و شکاف اجتماعی بین گروههای جمعیتی کشور است که میتواند ناشی از عوامل متعددی باشد. اقلیتها، اقوام ایرانی، زنان و جوانان از داشتن سهمی درخور، در مدیریت کشور ناخرسندند؛ دانشآموختگان دانشگاهها سرگردانند و سرمایههای انسانی و علمی آنان رو به استهلاک است؛ بهتدریج دستگاه تصمیمساز از نخبگان تخلیه شده است؛ این شرایط، آشفتگی در تصمیمات، سیاستها و درهمریختگی برنامهها، اقدامات نظام حکمرانی را شکل داده است. تداوم این وضعیت حسِ تعلق خاطر و احساس همبستگی ملی را تخریب میکند. صاحبنظران علوم اجتماعی و انسانی سرمایه اجتماعی و امید را اصلیترین سرمایهها و سرچشمه انگیزهبخش و افقآفرین یک جامعه میدانند. تخریب این دو، جامعه را بیافق ساخته و در جامعه بیافق، هیچ حرکتی و خلاقیتی پا نمیگیرد.
مطلب قبلی...
مطلب بعدی...