بی بی سی - دولت آلمان با توجه به چالشهای جدید، یک بار دیگر به تعهداتش در قبال پیمان ناتو تأکید کرده. ولی برای کشوری که غالبا متهم به عدم تمایل استفاده از توان نظامیاش بوده، این که از نظر نظامی نقش اصلیتر و مهمتری ایفا کند، چه معنی خواهد داشت؟
در صبحگاهی که برخلاف معمول فصل، هوای ملایمی داشت، آفتاب به تدریج بر یک اردوگاه آموزشی نظامی، در پابراده در لیتوانی، میتابید. اینجا عملا جبهه شرقی ناتو محسوب میشود. بلاروس که با روسیه همسایه است، تنها چند کیلومتر با این اردوگاه فاصله دارد.
درست خارج این محدوده دفاعی سیم کشیده شده، چند تانک جنگی مدل لئوپارد، در حال آماده باش دیده میشوند که بخشی از یک گردان مسلح آلمانی هستند.
نیروهای آلمانی اینجا چه میکنند و استقرار آنها برای آلمان و در کل پیمان ناتو، چه اهمیتی دارد؟
آلمان، فرماندهی نیروی جنگی چند ملیتی ناتو در لیتوانی را به عهده دارد و قصدش این است که به متحد کوچکش در مواجهه با روسیه که جسورتر و ستیزه جوتر است، اطمینان خاطر دهد.
در استونی و لتونی، دو جمهوری دیگر بالتیک و همچنین لهستان ترتیبات مشابهی که تقویت حضور، خوانده میشود، دیده میشود.
در لیتوانی، آلمان قرارگاههایی ایجاد کرده و نیروی نظامی قابل توجهی را گرد آورده. سایر متحدان کوچک ناتو نیز سربازانی در اختیار نیروی به رهبری آلمان قرار دادهاند.
در حال حاضر بلژیک، لوکزامبورگ، نروژ و هلند به این نیرو کمک میکنند. به این ترتیب کل گروه جنگی آلمان، بخشی از یک تیپ بزرگتر لیتوانی است.
برای آلمان استقرار نیروهایش در جمهوریهای بالتیک، هم اهمیت عملی دارد و هم اهمیت نمادین.
اورزولا فُن در لاین، وزیر دفاع آلمان به بیبیسی گفته است مردم لیتوانی میتوانند اطمینان پیدا کنند که نیروهای آلمانی از آنان محافظت میکنند و به آنها آموزش میدهند.
او میگوید مردم لیتوانی باید کاملا احساس اطمینان کنند که اگر به یک سانتیمتر مربع از خاک ناتو حمله شود، همه ما به اتفاق دفاع خواهیم کرد.
به طور خلاصه، هدف استراتژی افزایش حضور، همین است. ولی آلمان همیشه مشتاق نبوده که در مسائل نظامی خود را مطرح و داوطلب نشان دهد. بیزاری از ترس و وحشت آلمان نازی سبب شده بود آلمانیها بیاعتمادی عمیقی به ارتش و ارتش سالاری داشته باشند.
ولی این اعتقادات در حد زیادی عوض شده. ارتش آلمان در عملیات ناتو در کوزوو، شرکت کرد و در افغانستان نقش مهمی داشت. اما در حقیقت الحاق کریمه به روسیه و مداخله نظامی وسیعتر روسیه در شرق اوکراین بود که سبب شد نظر آلمانیها تغییر کند.
وزیر دفاع آلمان دلیل این تغییر عقیده را اینطور خلاصه میکند: "امروزه با ارتباط سیاسی بیشتر، و یک قدرت مهم اقتصادی بودن، دیگر نمیتوانیم همیشه خودمان را کنار بکشیم. ما باید حرف بزنیم، به دلیل تاریخمان باید مداخله کنیم."
آلمان داوطلب شد که یکی از کشورهای اصلی در اجرای برنامه تقویت حضور، باشد. این کشور به اتفاق کانادا، بریتانیا و آمریکا فرماندهی گروههای نبرد را به عهده دارد.
ولی این مقدمهای برای نقش مهمتری در ناتو است. در ۲۵ اکتبر مانور نظامی مهم ناتو به اسم ترایدنت جانکچر ۱۸، در نروژ شروع میشود.
این مانور که بزرگترین مانور نظامی ناتو از سال ۲۰۰۲ است، به خصوص فرصتی برای آلمان خواهد بود تا قبل از این که فرماندهی آمادگی فوقالعاده نیروی ضربت سریع مشترک، را عهدهدار شود، تواناییهایش را نشان دهد.
ولی آیا آلمان ابزار نظامی لازم برای اجرای نقشهای جدیدش را دارد؟
در طی سالهای اخیر نشریات آلمان به دفعات مقالاتی درباره نواقص نیروهای مسلح این کشور انتشار دادهاند: زیردریاییها و هواپیماهایی که از کار افتادهاند، کمبود پرسنل و قطعات یدکی و امثال این انتقادات.
در دوره جنگ سرد، نیروهای مسلح آلمان عمدتا کم اهمیت بوده وقدرت کافی نداشتند.
با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، این موضوع علاوه بر یک مشکل نظامی، به یک مشکل دیپلماتیک نیز تبدیل شد. آقای ترامپ تمام اعضای ناتو را تحت فشار قرار داد تا هزینه بیشتری را تقبل کنند. نهایتا کشورهای عضو موافقت کردند هدف، اختصاص ۲و نیم درصد تولید ناخالص داخلی اعضا به هزینههای دفاعی باشد.
هزینههای دفاعی آلمان با توجه به قدرت اقتصادیاش، به مراتب کمتر از این رقم بود و این موضوع به خصوص با انتقاد واشنگتن مواجه شد.
وزیر دفاع آلمان توانسته تا حدودی هزینههای دفاعی این کشور را افزایش دهد. پول بیشتری صرف نیروهای مسلح میشود ولی هنوز در داخل دولت ائتلافی، اختلافات سیاسی درباره این که دقیقا به چه مقدار پول نیاز است دیده میشود.
اگر چه دولت آلمان هدف تازهای برای هزینههای دفاعی تعیین کرده، ولی در مدت کوتاهی به این هدف نخواهد رسید. حتی اگر نقشههای وزیر دفاع عملی شود، آلمان تا سال ۲۰۲۴ خواهد توانست تنها یک و نیم درصد تولید ناخالص داخلیاش را به هزینههای دفاعی اختصاص دهد.
با این وجود، تغییری که در طرز تفکر دفاعی آلمان ایجاد شده مهم است. شوک ناشی از جسارت و بیمحابا بودن ولادیمیر پوتین و مورد سئوال قرار دادن فایده ناتو و کل نظم لیبرال که آلمان بخشی از آن است توسط دونالد ترامپ، دلیل این تغییر عقیده است.