Monday, Oct 22, 2018

صفحه نخست » محمد خاتمی به ولیعهد عربستان: کاش از نظر کارشناسی من استفاده می کردید!؛ ف. م. سخن

783414AB-498F-4837-911B-88124E6BDF0A.jpegاز سید محمد خاتمی به
محمد بن سلمان
ولیعهد گرامی عربستان

بعد از سلام و تحیت، در جریان نیمچه قتلی که به دست نیروهای خودسر سعودی در کنسولگری استانبول اتفاق افتاد قرار گرفتم و گفتم وظیفه ی برادری خود را به انجام رسانم و به آن ولیعهد محترم به عنوان یک همدرد، دلداری دهم.

همانگونه که مستحضر هستید، در زمان ریاست جمهوری این جانب نیز تعدادی قتل مشکوک اتفاق افتاد که طی آن ها برخی از مخالفین سیاسی نظام، کارد آجین شدند و حتی در دوران قبل از من، در خارج از کشور مورد قتل داشتیم که مقتول مربوطه، تکه تکه و قطعه قطعه شد.

در زمانی که این جانب رییس جمهور ۲۰ میلیونی جمهوری اسلامی بودم و از این نوع قتل ها اتفاق افتاد، بنده گیج و ملنگ بودم چون نمی دانستم که چه باید بکنم. از یک طرف مثلا مرحومین داریوش و پروانه فروهر ضد انقلاب بودند، از طرف دیگر رهبر معظم ما -که عمرش جاودان باد- در سخنرانی اش فرمود که مرحوم فروهر «دوست ما بود، همکار ما بود، بعد هم که دشمن ما شد، دشمن بی خطر و بی ضرر ما بود»...

فرمایش رهبرم را که شنیدم به خودم گفتم وظیفه دارم بروم قاتلان دوست سابق رهبر معظم ام را دستگیر کنم، و نه که کمی گاگول بودم، رفتم و این کار را کردم و وزیر اطلاعات ام را هم که رهبر تعیین فرموده بود با تیپا از کابینه ام بیرون انداختم و بعد رفتم سراغ رهبر معظم که ایشان مرا تشویق نماید، دیدم ایشان تشویق که نکرد هیچ، مثل بخت النصر به من نگاهی انداخت و توو دلش احتمالا به من گفت: خاک بر سرت با این قاتل دستگیر کردن ات!

ولی وقتی حاج آقا حسین شریعتمداری -که عمر ایشان هم معادل طول عمر رهبر باد- در مقاله ای نوشت که سعید امامی وابسته به اسراییل بوده، باز خیال ام راحت شد که در دستگیری او سوتی نداده ام، ولی بعدها متوجه شدم که نه تنها سوتی داده ام بلکه بد جور هم سوتی داده ام، و آن هنگام بود که درک کردم من این کاره نیستم و این عتاب و خطاب ها، همه اش فیلم است و من هم متاسفانه در این فیلم نقش دیوار را دارم ایفا می کنم که هر کس از کافه بیرون می آید، می آید به طرف من و....

خواستم خدمت برادرم، ولیعهد عربستان عرض کنم که او در مورد نیمچه قتل جمال قاشقی، چند اشتباه بزرگ و مهلک مرتکب شده است که اگر از من پیش از باز کردن دهان اش سوال می فرمود، قطعا کار به این افتضاح کاری نمی کشید.

نخست این که حضرت پادشاه اعظم باید پیامی صادر می فرمودند و می گفتند که «ما با جمال، دوستی قدیم داشتیم و وقتی هم ایشان به صف دشمنان پادشاهی عربستان پیوست، دشمن بی خطر و بی ضرر ما بود. ما نهایت تلاش مان را برای پیدا کردن قاتل یا قاتلان او خواهیم کرد».

بعد به روزنامه ها از العکاظ گرفته تا الوطن خبر می رساندیم که قاتلان استانبول، قطعا و یقینا وابسته به اسراییل بودند و طبق دستور اسراییل عمل کرده اند.

بعد شما به عنوان مسوول یافتن قاتلان وارد عمل می شدید و اول کنسول خودتان را به ریاض احضار می کردید و بعد هم چند تا از آن ۱۵ نفر را دستگیر می کردید و رییس آن ها را با واجبی به داخل حمام می فرستادید و تمام.

می بینید برادر عزیز که من هم در دوران «پیشا دماوند»، چیزهایی از سیاست یاد گرفته ام و دیگر آن حالت گاگولیّت سابق را ندارم.

به هر حال خرابکاری یی که نباید می شده شده و باز هم راه برای رفع و رجوع افتضاحات وجود دارد.

شما خودتان را زیاد ناراحت نکنید و اگر از من نظر مشورتی بخواهید با کمال میل در خدمت تان خواهم بود.

با احترامات فائقه
سید محمد خاتمی

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy