متعاقب گروگانگیری مرزبانان و نیروهای سپاه و بسیج توسط جیش العدل در منطقه میرجاوه، سایت ها و خبرگزاری های جمهوری اسلامی برای فرافکنی و دروغپردازی های معمول خود دست به کار شدند. از جمله خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی (ایرنا) در گزارش خود به نادرستی و کذب مطلق به فرافکنی و اتهام پراکنی روی آورده و نوشته است: " البته پشت پرده این گونه اقدامات را باید در یادداشت عبدالستار دوشوکی مهره رسانه ای العربیه دید که تلاش کرد در سالروز شهادت سردار شوشتری طرح مردمی کردن امنیت در استان را زیر سوال برده و همزمان اقدام تروریست ها را مورد تمجید قرار دهد". نگارنده نه تنها هرگز تروریسم و خشونت را تمجید و "توجیه" نکرده، بلکه همانند حادثه تروریستی اخیر داعش در رژه نظامی اهواز آن را بدون تعارف و گنگ گویی محکوم کرده است. در مورد جیش العدل و جندالله در گذشته نیز موضعی بسیار شفاف داشته که هیچگاه در راستای توجیه یا تمجید خشونت و گروگانگیری و کشتار، بخصوص کشتار اسراء نبوده و نیست. این موضع در مقالات و مصاحبه هایی که بعد از گروگانگیری اخیر با رسانه ها از جمله بی بی سی فارسی، رادیو فردا، صدای آمریکا و همچنین برنامه تحلیلی کانال یک انجام دادم کاملا مشخص و روشن است. اما در قاموس جمهوری اسلامی مولفه ای بنام تحلیل حرفه ای وجود ندارد و هر نوع نقد و تحلیل را تائید و تمجید از رفتار طرف متقابل تعبیر می کند.
در مورد سایت العربیه نیز باید گفت که بعد از محکوم نمودن رسانه های سلفی تکفیری فارسی زبان توسط نگارنده که هموطنان ایرانی را آتش پرست و مجوسی و شیعیان را رافضی و کافر می خواندند، العربیه مدت طولانی است که از بازنشر نوشته های بنده امتناع می ورزد. نگارنده با هر نوع تکفیر رسانه ای و جنگ نیابتی و نفرت پراکنی مذهبی (یا از هر نوع آن) از موضع پرنسیب مخالف بوده و هستم. رسانه های تکفیری که از میهمانان زن درخواست می کنند حتما باید محجه باشند و در این مورد فعالان برونمرزی بیانیه محکومیت و نکوهش آمیز صادر کرده اند، و درخواست نمودند "اين شرط ناپسند و زشت را از ضوابط حضور در برنامه هاي خود براي زنان حذف كنند". اما شگفت آور اینکه میهمانان درونمرزی، از جمله افراد سرشناس و بظاهر مخالف و اصلاح طلب، از جمله کسانی که علنا اعلام کرده بودند برای حفظ نظام حاضرند اسلحه بدست بگیرند و مردم را بکشند، ظاهرا از سوی نظام مورد تشویق قرار می گیرند تا مرتبا در این رسانه های تکفیری ظاهر شده و بر "علیه نظام" سخن بگویند. در حالی که زنان و منتقدان تکفیر می شوند. و این خود از عجایب روزگار ماست. غرض از عرض این عریضه این است که بنده با هر نوع خشونت حتی خشونت کلامی از نوع تکفیر و توهین رسانه ای نیز مخالف هستم، چه برسد به خشونت فیزیکی و کشتار!. وانگهی بر خلاف تبلیغات سوء و دروغپردازی های آشکار خبرگزاری جمهوری اسلامی و دیگر رسانه های رژیم، مقاله مربوطه و مورد تمسک نه در سایت العربیه بلکه در سایت رادیو فردا تحت عنوان "پیامدهای امنیتی فقر و تبعیض در سیستان و بلوچستان" منتشر شده است.
نکته مهم دیگر اینکه بعد از این گروگان گیری، مسئولین کشوری و لشکری نظام جمهوری اسلامی طبق معمول، پاکستان و بخصوص ارتش آن کشور و سازمان مخوف اطلاعاتی ارتش پاکستان بنام آی اس آی را ملامت کردند که گویی پاکستان عرضه و توانایی کنترل مرزهایش و همچنین حفاظت از مرزهای ایران را ندارد (همانگونه که، به زعم آخوندها، آمریکا عرضه ندارد جلوی گران شدن دلارش را بگیرد). نکته قابل توجه اینجاست که نگارنده بارها نوشته و گفته است که دخالت ارتش پاکستان در امور همسایگان (هند، افغانستان و ایران) بخشی از ذات ژنتیکی و دی ان ا (DNA) ارتش غیرقابل اعتماد آن کشور است. این حقیقت تلخ را بیش از۳۰ ماه پیش در مطلبی بنام " سفر بی ثمر حسن روحانی به پاکستان" در سایت بی بی سی فارسی نوشتم. در مطلب خود به صراحت توضیح داده بودم که "وزیران جمهوری اسلامی مدت طولانی است که برای زمینه اجرایی کردن موافقت نامه امنیتی بارها به پاکستان سفر کردهاند و عملاً دست خالی بر میگردند. دقیقاً همان قول این بار به رئیسجمهور ایران نیز داده شد. غافل از اینکه پاکستان در مسائل امنیتی و دخالت در امور همسایگان خود سابقه طولانی دارد". بلافاصله بعد از درج این مطلب در بی بی سی فارسی، بر طبق گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی (ایرنا) حجت الاسلام حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهور با رد واقعیتی که بنده آن را به تصویر کشیده بودم با تهمت و افتراء و دروغ بنده را "جدایی طلب" معرفی کرد و به نادرستی گفت: "متاسفانه نفوذپذیری برخی رسانه های خاص از طراحی های اتاق های فکر انگلیسی تا حدی است که بلافاصله از نوشته یک جدایی طلب نشان دار در سایت فیلتر شده بی بی سی و یک گزارش سعودی ساخته گازی نتیجه می گیرند سفر کم نظیر رئیس جمهوری کشورشان به پاکستان بی حاصل بوده است و آن را در میان عموم انتشار می دهند" . حال باید پرسید آیا درگیری ها و کشتارهای اخیر در نوار مرزی ایران و پاکستان و بخصوص گروگانگیری اخیر حاصل "سفر موفقیت آمیز و کم نظیر رئیس جمهور" به پاکستان است یا نه؟ هرکه ناموخت از گذشت روزگار. نیز ناموزد زهیچ آموزگار!
در مورد شیوه های خشونت بار و مسلحانه جیش العدل در طی سالهای اخیر، و جندالله در گذشته، موضع نگارنده کاملا روشن و شفاف بوده و است؛ و آن مخالفت با کشت و کشتار و اسیرگیری و استمرار دایره خشونت است؛ و آن را بهترین شیوه مبارزه نمی دانم. حال اینکه سخنگوی جیش العدل در مصاحبه با العربیه ادعا می کند "که گروگانهای ایرانی اسیر جنگی هستند؛ اما ممکن است برخی از آنها را بکشیم" خود جای سخن دارد. زیرا کشتن اسیر جنگی (آنگونه که سخنگوی جیش العدل مدعی است) در قوانین بین المللی و بر طبق کنوانسیون های متعدد سازمان ملل از جمله کنوانسیون ژنو ، جنایت جنگی و جنایت بر علیه بشریت تلقی می شود. ولی حتی اگر قوانین بین المللی در مورد اسیران سکوت می کردند، بعقیده نگارنده کشتن اسیر عملی بسیار زشت و ناپسند است. همانگونه که ۸ سال پیش نیز نظرم را در مورد تهدید جندالله برای کشتن یک اسیر در مصاحبه با سایت "برای یک ایران" اعلام کردم و تاکید نمودم که "هدف از کشتن اسیر انتقام گیری محجورانه قرون وسطایی است و الاغـیـر". مضاف بر اینکه اکنون نیز بسیاری از معتمدین محلی و سران طوایف و علمای اهل سنت عمل گروگانگیری اخیر جیش العدل را محکوم کرده اند. حتی مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی (امام جمعه اهل سنت زاهدان) در بیانیه ای از این حرکت جیش العدل ابراز انزجار کرده و آن را محکوم نمود. زیرا آنها معتقدند که خشونت بازتولیدی جز خشونت بیشتر و امنیتی تر شده فضای بلوچستان و برافروخته تر شدن آتش کشت و کشتار متقابل نخواهد داشت. آتشی که دود آن به چشم مردم عادی می رود؛ بخصوص برای آنهایی که از طریق مرز از جمله قاچاق مرزی امرار معاش می کنند. بسیاری از آنها به دلیل مصونیت امنیتی مامورین نظام در ایست های بازررسی و جاده ها و نوار مرزی بیگناه کشته می شوند.
با امنیتی تر شدن فضای بلوچستان، دست مامورین در کشتار بلوچها بازتر و مصون تر خواهد شد. تجربه ۱۴ سال گذشته شهادتی است تلخ بر این ادعا. زیرا نظام جمهوری اسلامی نه یک نظام پاسخگو است که جان چند سرباز یا بسیجی بلوچ در چارچوب محاسبات کلان آن ارزشی داشته باشد، و نه اینکه این نظام از طریق بلوچستان سرنگون خواهد شد که مردم مظلوم بلوچ باید، طبق فتوای "مجاهدین جیش العدل" هزینه ای بسیار نامتناسب و بسی بیشتر از دیگر نقاط کشور بپردازند. مردم بلوچ که روزانه هزینه می پردازند و صدایشان بجایی نمی رسد نمی خواهند جمهوری اسلامی با توجیه و بهانه دیگری تحت عنوان "مبارزه با تروریسم" و گروکانگیری جیش العدل، و یا دخالت اجنبی و غیره با فراغ بال و آسودگی خاطر بیشتری سرکوب و کشتار کند. همانگونه که همگی اقرار می کنند. بهترین شیوه مبارزه همسوئی و همرایی با بقیه هموطنان و قشرهای مختلف معترضین و اعتصاب کنندگان سراسر ایران است. خوشبختانه مردم بلوچ از دانشجویان و جوانان گرفته تا مغازه داران و کامیونداران تا زنان و صیادان از چابهار گرفته تا کنارک و سراوان و ایرانشهر و سرباز و زاهدان نشان دادند که در اعتراضات سراسری به همراه بقیه هموطنان شانه به شانه ایستاده اند. این نوع مبارزه مدنی و مسالمت آمیز را باید تبلیغ و تمجید کرد؛ و نه کشت و کشتار و خشونت و گروگانگیری را. سرنوشت کشورهایی نظیر سوریه، عراق، یمن، لیبی، و افغانستان را باید آینه عبرت بدانیم که عده ای فکر می کردند با کمک یا بدون کمک خارجی اما چه گوارا وار و از طریق جنگ مسلحانه می توانند دمکراسی را در کشورشان نهادینه کنند.
کشتار رژه نظامی اهواز توسط داعش (صرفنظر از تحلیل ها و موضع گیری ها) به نفع رژیم تمام شد، تا خود را مظلوم و قربانی تروریسم معرفی کند. و تحت بهانه حمله تروریستی داعش صدها فعال مدنی و بیگناه عرب از جمله زن و کودک را دستگیر و زندانی کند؛ و دنیا در مقابل آن سکوت اختیار کرد. این حرکت جیش العدل نیز احتمالا نتیجه مشابه ای خواهد داشت. در پایان باید تاکید کرد که از خودگذشتگی و مبارزه طاقت فرسا با انتقامجویی و خشونت ورزی کاملا متفاوت است. خونخواهی و انتقامجویی را نمی توان و نباید به پای "مبارزه سیاسی برای آزادی و دمکراسی" ، مدرنیته و حقوق انسانی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر نوشت. از سوی دیگر در مورد خبرگزاری های جمهوری اسلامی نیز باید اذعان داشت که این بنگاه تبلیغاتی در دروغپراکنی (Fake News) و افتراء شهره آفاق، و در چشم جهانیان به "چوپان دروغگو" تبدیل شده است و اصلاح پذیر نیست.
عبدالستار دوشوکی
مهر ماه ۱۳۹۷