زیتون
اخیرا جمعی از هنرمندان و روشنفکران و فعالان عرصههای مختلف اجتماعی و مدنی کشورمان ایران، با امضای فراخوانی از عموم مردم جهان خواستهاند که در برابر تحریمهای ظالمانه و ایران بر باد ده یکجانبه ایالات متحده آمریکا به اعتراض برخیزند. متن کوتاهی که نوشتهاند با هوشمندی تمام تهیه شده و حاوی نکات مهم و عبرت آموزی است.
من بهعنوان یک ایرانی مدعی وطنخواهی و مردمدوستی، کسی که فکر می کنم وطنم «ایران» از هر چیزی و هر خواستهای مهمتر است و باید به هر قیمتی در بقا و سلامتش کوشید، در این مقطع مهم و تعیینکننده تاریخی، وظیفه و تعهد ملی و انسانی خود میدانم که از این اقدام ملی و انسانی نخبگان پر افتخار میهنم حمایت کنم و با صدای بلند از عموم نخبگان مدنی ایران و به ویژه عموم روشنفکران و آزادیخواهان جهان بخواهم که به هرنحو که میدانند و با هر ابزاری که میتوانند، در برابر این ظلم بزرگ به تاریخ و فرهنگ و سرزمین ایران و مردم مظلوم آن بایستند و حداقل به ساکنان مغرور و نادان و احیانا مغرض کاخ سفید تفهیم کنند که این تحریم سخت و غیرانسانی و ظالمانه، بهرهای جز فلاکت بیشتر مردم و نابودی تتمه امکانات اقتصادی کشور و تعمیق فقر و فاقه گستردهتر یکایک ایرانیان ندارد. همه فریاد برآورند که هدف نهایی حتی نه تغییر رژیم که تضعیف بیشتر توان ملی ایران و احیانا تجزیه ایران است، آنهم به انگیزه حفظ امنیت یک کشور متجاوز و ضد حقوق بشری منطقه!
هرچند «از ماست که بر ماست»؛ چرا که اگر در طول این چهل سال حاکمان بر کشور ایران اندکی بخردانهتر عمل کرده و حفظ ایران و پاسداری از منافع ملی میهن را در مرحله نخست قرار داده بودند، امروز گرفتار چنین فلاکت و ناتوانی نبودیم که دیگران از آن سوی اقیانوسها چنین گشاددستانه در اندیشه نابودی کشور و مردمانش باشند. با اینحال، منصفانه نیست که گردنکشیها و قانونشکنیها و یکهتازیهای ترامپ و ترامپیستهای مقیم در کاخ سفید را صرفا به اشتباهات و حتی اعمال ضد انسانی و ضد ملی حاکمان جمهوری اسلامی و فسادهای نهان و آشکار نظام حاکم نسبت دهیم.
متأسفانه سرشت و سرنوشت جمهوری اسلامی (مانند دیگر حکومتها و دولتها) با سرنوشت هشتاد و پنج میلیون ایرانی و مهمتر با سرزمین ایران و مام وطن گره خورده است و از این رو چه خاماندیشانه و احیانا فریبکارانه است که عدهای هموطن (احتمالا در واکنش احساسی به عملکرد نظام حاکم و حاکمانش) در مقام دفاع از تحریمهای نابودکننده کشور و مردمانش ادعا میکنند که هدف تحریم حکومت است و نه مردم! اگر چند نادان و احیانا مغرض کاخ سفید با انگیزههای کم و بیش روشن سیاسی از این بهانههای فریبکارانه استفاده میکنند، از کسانی که خود را ایرانی میدانند و سادهلوحانه و احیانا جاهلانه وعده آزادی و دموکراسی و حقوق بشر میدهند و خود را حامی مردم میشمارند، بسی شگفت است و طبعا غیر قابل قبول.
در هرحال به اینان و حتی به یاغیان کاخ سفید باید گفت، در این تحریمهای ضد انسانی و ضد حقوق بشری تنها و تنها مردمان (و آن هم طبقات متوسط و فرودست جامعه) هستند که نه تنها زیان میبینند بلکه نابود میشوند. اگر باور ندارید از یکایک مردم و از پزشکان داروخانهها و از فعالان اقتصادی و فرهنگی و حتی نخبگان فعال مدنی بپرسید! منطق امور و مهمتر از آن تجربه کشورهای تحریمشده معاصر و بالاتر تجربه چهل ساله جمهوری اسلامی نشان میدهد که نه تنها زیانی اساسی بر ساختار نظام نمیرسد بلکه از یک سو بر دامنه فسادهای اقتصادی ارباب قدرت میافزاید (چنان که در تحریم قبلی تجربه شد) و از سوی دیگر بهانههای لازم برای سختگیریهای بیشتر و سرکوبهای کوبنده تر و در فرجام کار تسلیم بیشتر مردم در برابر استبداد حاکم به دست میدهد.
در هرحال زمستان خواهد گذشت و روسیاهی و احیانا ندامت بر ظالمان آمریکایی و همفکران و حامیان فکری و مالی آنان خواهد ماند. حتی اگر با اقدامات نهان و آشکار بیگانگان (مثلث شوم آمریکا، اسرائیل و عربستان و شرکاء) خواسته «براندازان» یعنی رژیم تغییر کند، میتوان تقریبا یقین داشت که حال و احوال وطن و مردمانش بهتر نخواهد شد، بلکه بدتر و احیانا وابستهتر خواهد شد. اما و هزار اما چنین مباد!