ایران اینترنشنال - چهار دهه پساز پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز جریانی از حکومت در ایران، درپی حذف تمام «غیرخودی»ها از ساختار سیاسی قدرت، و فراتر از آن، بهانزوا راندن و منفعلکردن آنها از فعالیت سیاسی و اجتماعی است.
محسن رفیقدوست، وزیر اسبق سپاه پاسداران در دوران جنگ و رییس اسبق بنیاد مستضعفان و جانبازان، بهتازگی در گفتوگویی با پایگاه اطلاعرسانی رهبر جمهوری اسلامی ایران، گفته است: «انقلاب همانند یک قطار بود و راننده این قطار، امام، و امروز هم رهبر انقلاب است. این قطار بهسمت مقصدش حرکت میکند. امام همه را سوار این قطار کرد. عدهای در مسیر دیدند نمیتوانند با این قطار به مقصدش بیایند؛ شروع به دویدن درخلاف جهت حرکت قطار کردند. به انتهای قطار که رسیدند، دیدند چارهای جز پیادهشدن ندارند؛ جبهه ملیها، نهضت آزادیها و غیره از این قطار پیاده شدند. هنوز یکعده ماندهاند که باید از این قطار پیاده شوند.»
رفیقدوست در توضیح سخن خود و در تبیین اینکه چه کسانی باید از «قطار انقلاب» پیاده شوند، گفته است: «آنهایی که معتقدند ما به بنبست رسیدهایم.»
مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال
او در کنایهای که به نظر میرسد متوجه دولت روحانی و طیفهایی از حامیان او (بهخصوص اصلاحطلبان) است، میگوید: «کجا به بنبست رسیدیم؟ آنهایی به بنبست رسیدهاند که اجازه نمیدهند مردم کار خود را انجام دهند. آنها به بنبست رسیدهاند چون کعبه آمال آنها غرب و اروپاست و برخیشان حتی در پیدایش این وضعیتی که امروز داریم، علنی و غیرعلنی و مستقیم و غیرمستقیم مؤثر هستند، و میخواهند فشار بیاورند و مردم را خسته کنند که آقا هم خسته شود.»
داستان قدیمی «قطار»
این نخستینبار نیست که رفیقدوست از ضرورت «پیادهکردن» برخی مسافران «قطار انقلاب» سخن میگوید. بهمنماه سال ۹۳ نیز او در اظهارنظری مشابه، گفته بود: «سوارشدههای قطار، به ترتیب ناخالصی شروع به حرکت برخلاف مسیر قطار کردند، تا به انتها رسیدند و از قطار پیاده شدند. جبهه ملی خیلی زود جبهه مرتد ملی شد؛ نهضت آزادی زود منحل شد، و امام در یکی از مواردی که فرمودند من در بهکارگیری اینها اشتباه کردم، مربوطبه نهضت آزادی بود. غیرمذهبیها نیز از همان اول از قطار فرار کردند؛ اما عدهای ماندند تا هر زمان که مناسب بود، در مسیر این قطار مقدس بهسوی آن مقصد مقدس، بتوانند اشکالی بهوجود آورند.»
در آن اظهارنظر، رفیقدوست تأکید کرده بود که «این جماعت مانده بر قطار اسلامی، یکبار در سال ۷۸ فوران کردند و ملت در آن سال، آنها را سر جایشان نشاندند». او همچنین افزوده بود: «۱۰ سال نیز صبر کردند و در سال ۸۸، اینبار با قدرت و پشتوانه بیشتر و حمایت آمریکا و اسرائیل و اروپا بهمیدان آمدند.»
این تنها رفیقدوست نیست که از «پیادهکردن» میگوید؛ آذرماه ۱۳۸۰، غلامعلی حداد عادل، از سخنگویان جناح اصولگرایان که ریاست فراکسیون اقلیت مجلس را دراختیار داشت، گفت: «یکعده بدون بلیت، سوار قطار اصلاحات شدهاند.»
سال پیش هم، رحیم توکل، عضو مجلس خبرگان رهبری، گفته بود: «نباید از قطار انقلاب اسلامی پیاده شویم؛ هر کسی که از قطار انقلاب پیاده شود، پشیمان خواهد شد.»
او به مخاطبان خود توصیه کرده بود: «باید مراقب باشیم که از مسیر خط مقام معظم رهبری بیرون نرویم، این خط ملاک است و باید پشتسر خط مقام رهبری حرکت کنیم.»
مسافران «قطار»؛ با«بصیرت»ها
بحث همراهی با رهبر جمهوری اسلامی و تمکین به نظر او، بهویژه پساز انتخابات پرمساله و ابهام ۱۳۸۸ مطرح شده است. انتخاباتی که پای مفهوم «بصیرت» را به ادبیات آیتالله خامنهای باز کرد. پس از آن، کم نبودند کسانی که ازسوی رسانههای همسو با رهبری و وابسته به سپاه، «بیبصیرت» توصیف و بهتعبیری «از قطار انقلاب» پیاده شدند. آنهایی در «قطار» جمهوری اسلامی ماندهاند که «بصیرت»ی نشان دادهاند.
با وجود تمام تلاشهای اصلاحطلبان و بهخصوص شخص محمد خاتمی، رییس جمهوری دوران اصلاحات، در سالهای اخیر، آیتالله خامنهای و همراهان او، روی خوشی به این جریان سیاسی نشان ندادهاند. چنانکه محمد یزدی در نامه انتقادی اخیرش به آیتالله شبیری زنجانی، او را بهخاطر دیدار با خاتمی و نوری و موسوی خوئینیها، مورد شماتت قرار داد. کیهان نیز که مدیرمسئول آن منصوب شخص رهبری است، موج جدیدی از حمله علیه اصلاحطلبان را با همین مضمون پی گرفته است.
«قطار» انقلاب در دوران سخت
در شرایطیکه دور جدید تحریمهای سخت آمریکا علیه ایران آغاز شده و درحالیکه حکومت با بحرانهای پرشمار اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور روبروست، دو نگاه کاملا متمایز درباره نحوه مواجهه با جناحهای سیاسی، خودنمایی میکند. نگاهی که محسن رفیقدوست آن را بار دیگر مشهود کرده و دنبال تصفیه حداکثری است و نگاهی که درپی افزایش همراهی و نزدیکی نیروهای اجتماعی است. تقریبا همزمان با اظهارنظر رفیقدوست، احمد توکلی، از چهرههای اصولگرا، بر «گفتوگوی ملی» تاکید کرد و گفت: «اصل موضوع این است که مسائل داخلی باید درست شود. عمده مسائل ما داخلی است و گفتوگوی ملی یکی از لوازم کار است. یعنی اگر کمتر دعوا کنیم و برسر مشترکات صحبت کنیم، برای همه بهتر و به نفع کشور خواهد بود.»